نام پژوهشگر: فیروزه کاویان

بررسی و تحلیل اندیشه ی دم غنیمت گرایانه در چهار اثر برگزیده(رباعیات خیام، مختارنامه عطار، کلیات عبید، غزلیات حافظ)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فیروزه کاویان   ابوالقاسم رحیمی

اندیشه های دم غنیمت گرایانه همواره به عنوان راه چاره ای در برابر دغدغه های فلسفی آدمی درباره ی مرگ و زندگی به شمار می رود و گاه واکنشی است که انسان در برابر آشفتگی های دنیای بیرون نشان می دهد؛ چنین اندیشه هایی در ادب پارسی به صورت مضامینی از قبیل یادآوری مرگ، فراخواندن به اغتنام فرصت برای خوش باشی، زیستن در اکنون و بهره جویی از لحظه های گذران حیات و... بیان شده است و از نظر گروهی از صاحب نظران، متأثّر از فلسفه ی لذّت گرایی اپیکور(341ق.م.) است؛ از این رو پژوهش حاضر که به شیوه ی کتاب خانه ای و استقرایی انجام گرفته است، در جهت تبیین ویژگی های اندیشه ی دم غنیمت گرایانه در رباعیّات خیّام، مختارنامه ی عطّار، کلّیّات عبید و غزلیّات حافظ، ابتدا به معرّفی اندیشه و ادب دم غنیمت گرایانه و بررسی خاستگاه سیاسی ـ اجتماعی و فکری ـ عقیدتی آن از عهد خیّام تا عصر حافظ می پردازد، سپس ضمن روشن ساختن چهره ی راستین اپیکور و اندیشه ی وی، نمودهای اندیشه ی اپیکوریستی را در آثار مذکور بررسی می کند و در پایان نتیجه می گیرد که فضای سیاسی ـ اجتماعی و فکری ـ عقیدتی ایران از عهد خیّام تا عصر حافظ به خاستگاه مکتب اپیکوری که ویژگی عمده ی آن انحطاط فکری و آشوب اجتماعی است، شباهت های زیادی دارد و همین امر موجب گرایش به اندیشه های لذّت گرایانه و دم غنیمت گرایانه در دوره ی مورد بررسی ما گشته است. در توجیه گرایش عطار، حافظ و عبید به مضامین خیّامی که توسّط خیّام و تحت تأثیر اندیشه ی اپیکور آفریده شده است باید گفت که شاعران نام برده نیز در برخورد با پدیده ی مرگ و رازناکی آن، دغدغه ها، اعتراضات و پرسش هایی دارند و بر فناپذیری زندگی در دنیا دریغ خورده، در برابر بی اعتباری عمر و در پیش بودن مرگ، اصالت را به شادمانی می دهند و بر این باورند که انسان باید فرصت کوتاه عمر را به شادمانی و آرامش و بدون اندوه سپری کند و از آن جا که در بیان دیدگاه های خویش از مضامین خیّامی سود جسته اند، اندیشه های اپیکوریستی به کلام ایشان نیز راه یافته است. نکته قابل ذکر دیگر این که گرایش به لذّت و آرامش خاطر که در مضامین خیّامی به چشم می خورد و به صورت مضامینی از قبیل فراخواندن به اغتنام دم، خوش باشی و شادخواری مطرح می گردد، رمزی از آسایش خاطر و پرهیز از اندوه است و به معنای عیّاشی و شهوت رانی نمی باشد؛ همان گونه که در فلسفه ی اپیکوری، تأکید اپیکور بر اصالت لذّت به معنای گرایش به عیّاشی و لهو و لعب نیست.