نام پژوهشگر: سعید حسین خانی
سعید حسین خانی ابراهیم احمدی
چکیده موفقیت یک برنامه کنترل بیولوژیک تا حد زیادی به فرمولاسیون عامل بیولوژیک متکی است، بطوریکه این فرمولاسیون بتواند جمعیت عامل را در مقدار لازم و در زمان مورد نظر حفظ نماید. طی چند سال اخیر استفاده از فرمولاسیون های پلیمری برای حفظ و رهایش کنترل شده باکتری های مفید و یا آنتی-بیوتیک های تولید شده توسط آنها بویژه در زمینه پزشکی مورد مطالعه قرار گرفته است. در این بررسی کارایی آلژینات و کاراژینان، دو نوع پلیمر هیدروژلی طبیعی، برای فرمولاسیون باکتری های bacillus subtilis و pseudomonas fluorescens مورد بررسی قرار گرفت. این دو باکتری قبلاٌ از باغ های انگور استان زنجان جداسازی و شناسایی شده و اثرات آنتاگونیستی آنها روی rhizobium vitis (جدا شده از انگور در استان زنجان) به اثبات رسیده بود. در آزمایشگاه، روش فرموله کردن باکتری ها با پلیمر ها بطور جداگانه و توام بهینه گردید و ریزدانه (bead) هایی از جنس آلژینات، کاراژینان و آلژینات-کاراژینان هر یک حاوی b. subtilis، p. fluorescens و یا هر دو باکتری تهیه شد. رهایش کنترل شده باکتری ها توسط دانه ها در محیط مرطوب ارزیابی گردید. برای بررسی مدت بقای باکتری ها در فرمولاسیون های تهیه شده، دانه ها در دو دمای یخچال (c40) و اتاق نگهداری و در هر دوره سی روزه جمعیت باکتری رها شده توسط آنها تعیین گردید. بر اساس نتایج، رهایش باکتری توسط دانه ها ی آلژینات، کاراژینان به ترتیب پس از 30 و 2 دقیقه قرار گرفتن در آب آزاد شروع گردید و عموماٌ رهایش توسط ریزدانه های کاراژینان نسبت به آلژینات سریعتر انجام گرفت. بین سرعت رهایش باکتری ها در دو فرمولاسیون تفاوت وجود داشت بطوریکه سرعت رهایش باکتری در آلژینات کمتر از کاراژینان بود. نتایج بعلاوه نشان داد بقای باکتری ها در آلژینات با اختلاف معنی داری نسبت به بقای آنها در کاراژینان بیشتر بود بطوریکه بقای باکتری ها در دانه های تهیه شده با عمر هشت ماه به اثبات رسید واین آزمون کماکان در حال اجراست. بر اساس نتایج با تغییر در نسبت بکار رفته از دو پلیمر می توان به ریزدانه هایی با قدرت نگهداری متفاوت و سرعت رهایش گوناگون دست یافت. آزمون مربوط به بررسی کارآیی این فرمولاسیونها در کنترل rh. vitis در محیط خاک توسط فرمولاسیون هیدروژلی نسبت به شاهد معنی دار بود. کلمات کلیدی: فرمولاسیون هیدروژلی –کنترل بیولوژیک- آگروباکتریوم- ریزدانه
سعید حسین خانی هادی نوری
انقلاب از جمله پدیده های سیاسی می باشد که در بستری تاریخی توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است و این خود حاکی از اهمیت انقلاب و کارکرد آن در جوامع می باشد. در این پژوهش انقلاب سال 1357 ایران از دیدگاه تئوری کرین برینتون در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب مورد توجه قرار گرفته است. برینتون معتقد است که با پیروزی انقلاب ابتدا میانه روها به قدرت می رسند و سپس توسط رادیکال ها از قدرت کنار گذاشته می شوند. او دوران میانه روها را با ویژگیهای خاصی از سایر مراحل انقلاب متمایز کرده است، در این راستا سوال اصلی که محقق در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن بوده، سنجش میزان انطباق پذیری الگوی برینتون در خصوص مرحله حاکمیت میانه روها با شرایط سیاسی جامعه ایران در سالهای اولیه انقلاب می باشد، برای پاسخگویی به این سوال با استفاده از روش مطالعه موردی (تطبیقی- نظری) و بررسی اسناد و مدارک تاریخی مرتبط با دوره مورد نظر در پایان نتیجه گرفته ایم که علی الرغم وجود پاره ای تفاوت های موجود میان تئوری برینتون و انقلاب ایران، در مجموع می توان به وجود مرحله ای تحت عنوان «حاکمیت میانه روها» در انقلاب اسلامی حکم کرد. به این ترتیب فرضیه پژوهش که مدعی وجود این همسانی می باشد تایید گردیده است.