نام پژوهشگر: مهدیه استاد احمدی بغداد آبادی

رابطه فقه و اخلاق از دیدگاه غزالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده الهیات میبد 1391
  مهدیه استاد احمدی بغداد آبادی   عباس کلانتری

ابوحامد محمّد غزّالی از اندیشمندان و متفکّران برجسته و تأثیرگذار در تاریخ اندیشه ی اسلامی است. از وی می توان با عنوان «فقیه متکلّم» در دوران غزّالی متقدّم و «عارف اخلاقی» در دوران غزّالی متأخّر نام برد. غزّالی هم در زمینه ی کسب معرفت و هم در زمینه ی پی بردن به احکام و مسائل اخلاقی، روش تلفیقی در پیش گرفته و به عقل و وحی و شهود توجّه می نماید. با توجّه به روند حیات علمی غزّالی و با توجّه به بحران روحی که در اواسط عمر او پدید آمد، بجاست که دوران حیات وی را به دو بخش تقسیم کنیم و از آن با نام دوران غزّالی متقدّم و دوران غزّالی متأخّر یاد کنیم. در این تحقیق، دیدگاه غزّالی در مورد رابطه ی فقه و اخلاق با تأکید بر این دو دوره از حیات علمی وی بررسی شده است و وجوه تفاوت و تشابه دیدگاه غزّالی متقدّم و غزّالی متأخّر مورد تأکید قرار گرفته است.غزّالی، به صراحت می گوید: فقه به خودیِ خود علمی مذموم است و در کنار علوم دنیوی قرار می گیرد، مگر این که صبغه ای اخلاقی به خود بگیرد و هر قاعده ی فقهی به نتیجه ی اخلاقی بینجامد. وی اخلاق را عبارت از اصلاح و پیراستن قوای سه گانه ی تفکّر، شهوت و غضب می داند و با تأکید بر اصول و فضایل اخلاقی چهارگانه ی حکمت، شجاعت، عفّت و عدالت، اخلاق را صبغه ای عرفانی می بخشد.وی با هدف احیاء علوم دین در کتاب اخلاقی- عرفانی خود با همین عنوان فقه، اخلاق و عرفان را به ترتیب با تعابیر شریعت، طریقت و حقیقت تطبیق می دهد و اخلاق را به عنوان گمشده ی خود در فقه و عرفان را به مثابه ی گمشده ی خود در اخلاق جستجو می کند و این چنین «فقه اخلاقی» و «اخلاق عرفانی» را ترسیم می کند و بسیاری از اندیشمندان را متأثر از خود می سازد. با بررسی تأثیر متقابل فقه و اخلاق می توان از نتایج این پژوهش، در جهت آسیب شناسی فقه و تقویت فقه اخلاقی در جامعه استفاده نمود. هم چنین می توان ریشه ی برخی ناهنجاری های اخلاقی را مورد مطالعه و پیش گیری قرار داد.