نام پژوهشگر: سیدهدایت سجادی
سیدهدایت سجادی مهدی گلشنی
نسبت میان فلسفه و فیزیک به طور عام، و فیزیک کوانتم به طور خاص، یکی از موضوعات مهم برای فلاسفه علم و فلاسفه فیزیک است. این موضوع برای برخی از فیزیکدانان (به ویژه در حوزه فیزیک نظری) نیز جالب توجه و با اهمیت است. با وجود آثاری که در زمینه رابطه فیزیک کوانتم با فلسفه و مکاتب فلسفی نگاشته شده اند، هنوز می توان ادعا نمود که تصویر روشنی از این رابطه، و چگونگی تعامل فیزیکدانان با آموزه های فلسفی وجود ندارد. این پژوهش به بررسی نقش رهیافت های فلسفی (متافیزیکی و معرفت شناختی) در شکل گیری مکانیک کوانتمی استاندارد می پردازد، و هدف آن ارائه تصویری از رابطه مکانیک کوانتمی استاندارد با آموزه های فلسفی است. این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش ها است که نخست، رهیافت های فلسفی اثرگذار بر شکل گیری مکانیک کوانتمی استاندارد کدام اند؟ و دوم، فرآیند اثرگذاری این رهیافت ها بر مکانیک کوانتمی استاندارد چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش ها از دو روش استفاده شده است: نخست با تحلیل (فلسفی) آثار مهم فیزیکدانان بنیانگذار مکانیک کوانتمی، بور و هایزنبرگ، در خلال سالهای 1927-1913، به صورتبندی رهیافت های موثر بر شکل گیری مکانیک کوانتمی پرداخته شده است. و دوم، با ارجاع و تحلیل برخی منابع دست دوم درباره این فیزیکدانان (با تاکید بر آثار خود آنها پس از 1927) و درباره آثار اصلی آنان در این دوره خاص (1927-1913)، به بررسی رهیافت ها و نقش آنها در شکل گیری مکانیک کوانتمی استاندارد پرداخته شده است. آثار اصلی این فیزیکدانان شامل مدل اتمی (بور)، اصل تطابق، شکل گیری مکانیک ماتریسی، اصل عدم قطعیت، و اصل مکملیت است. در نهایت، نشان داده است که چهار رهیافت فلسفی وحدت گرایی، تجربه گرایی، ضدواقعگرایی، و ضدموجبیتی بر شکل گیری مکانیک کوانتمی استاندارد اثرگذار بوده اند. همچنین تصویری از فرآیند اثرگذاری آن رهیافت ها، در قالب کارکرد آنها، مسیر اثرگذاری، و نقاط اثرگذار در فرآیند شکل گیری مکانیک کوانتمی استاندارد ارائه شده است.