نام پژوهشگر: محمد اسماعیل پسندیده
محمد اسماعیل پسندیده غلامرضا خواجه سروی
انقلاب 1357 در ایران، دنیا را متوجه رهبری کرد که برخلاف دیگر هم مسلکان روحانی خود، درس وبحث حوزه را از سطوح حوزه های علمیه فراتر برد و باعث سرنگونی حکومت پادشاهی 2500 ساله در ایران شد. کشاندن بحث های تئوریک حوزوی به اجتماع و عرصه عمل و کاربردی نشان دادن آن ها، تأکید بر قوانین اجتماعی و حکومتی اسلام، و تلاش برای استقرار احکام اسلام در سطح حکومت، نشان می داد که امام خمینی (ره) سر سازش با طاغوت و غاصبان حکومت را نداشته و فقه را با اعتقاد کامل، تئوری اداره زندگی از گهواره تا گور دانسته و بدان عمل می کردند. عملگرا بودن حضرت امام و محصور نبودن ایشان در عرصه تئوریک، ایشان را در ظاهر نزدیک به مبانی عملگرایی معادل پراگماتیسم نشان می دهد؛ اما بررسی مولفه های موثر در نوع عملگرایی حضرت امام، نشان از اختلافات فاحش میان این دو نوع عملگرایی دارد. وجود مولفه هایی مانند تکلیف و وظیفه ی الهی، در نظر گرفتن مصلحت، اعتقاد به جهاد و وجوب حفظ نظام، از مولفه هایی است که در عملگرایی حضرت امام محوریت داشته و در عین حال نسبتی با پراگماتیسم ندارد. در عملگرایی معادل پراگماتیسم، تنها عمل معطوف به نتیجه است که اهمیت محوری دارد، در حالیکه در نوع عملگرایی امام خمینی، عمل به تکلیف الهی است که محوریت داشته و دیگر امور فرع بر آن قرار دارد. پایان نامه حاضر به بررسی نوع عملگرایی حضرت امام و نسبت آن با پراگماتیسم می پردازد. برای نیل به این مقصود ابتدا به بررسی مبانی پراگماتیسم پرداخته شده، سپس با بررسی ده مورد از اقدامات و تصمیمات مهم و مبنایی حضرت امام در سالهای قبل و پس از انقلاب، مولفه های عملگرایی حضرت امام استخراج شده و سپس به بررسی نسبت میان نوع عملگرایی حضرت امام و پراگماتیسم پرداخته شده است.