نام پژوهشگر: تهمینه بهرامعلیان
تهمینه بهرامعلیان لطیفه سلامت
اگر این تعریف را بپذیریم که جامعه شناسی علمی است که به مطالعه جامعه، روابط اجتماعی، پدیده های اجتماعی و فرهنگ می پردازد در این صورت می توانیم از طریق هنر تئاتر نیز به مطالعه جامعه بپردازیم. در واقع با استفاده از جامعه شناسی از طریق هنر تئاتر می توانیم مفاهیم علوم اجتماعی مثل طبقه اجتماعی ، جامعه شناسی خانواده، ارزش های جامعه و فرهنگ جامعه را منعکس کرده و بررسی کنیم. همان طور که از طریق جامعه شناسی یک نوع بازنمایی عقلانی شده، روشمند و منظم از رابطه انسان و جامعه ارائه می کنیم، هنرمندان نیز از طریق بازنمایی ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ، نوعی بینش جامعه شناسانه برای ما تولید می کنند. از دیدگاه جامعه شناسی هنر یک مجموعه نگری از آثار هنرمندان می تواند به شناختی همه جانبه از جامعه معاصر آنها منتهی شود. این همان استفاده ای است که از کشف رابطه میان هنر و جامعه در راه شناخت بهتر جامعه می توان به عمل آورد. به طور خاص یک اثر نمایشی نشان می دهد که زندگی به مثابه یک تئاتر است و ما بازیگران تئاتر هستیم و هر کس مجموعه ای از نقش ها را در این «تئاتر زندگی» عهده دار است. در این پایان نامه آثار نمایشی محمد یعقوبی با استفاده از رویکرد جامعه شناسی هنرمورد بررسی قرار می گیرد و با اتکا بر نظریه ژان دووینیو که خود متاثر از لوکاچ ، سارتر و بنیامین است بر امکان پیدا کردن شناخت بهتری از جامعه و گروه های اجتماعی با مراجعه به آثار هنری پرداخته خواهد شد. یکی از فرض های اساسی جامعه شناسی هنر این است که مسایل، مشکلات و تحولات اجتماعی از طریق صافی ذهن و شخصیت هنرمند در آثار او بازتاب می شود. رابطه هنرمند و جامعه دو بعد دارد. اول اینکه نوسانات و تحولات اجتماعی نقش خود را در تار و پود یک اثر هنری ایفا می کند. دوم اینکه رابطه هر هنرمند با یک مسئله ویژه اجتماعی به سبب تفاوت در نوع نگاه او که ناشی از تجربیات ، توانایی های هنری و شخصیت متفاوت هنرمند است، با دیگران فرق می کند. ژان دو وینیو استاد دانشگاه اورلئان فرانسه و نویسنده ای پرکار است. گذشته از داستانها و مقالات بسیار و آثاری درباره جامعه شناسی عمومی، از جمله آثار دورکیم و گورویچ، کتاب بزرگ جامعه شناسی تئاتر را نوشته است. وی نمایش را عامل آزاد کننده تشنجهای اجتماعی می داند، یعنی شورشی دائمی علیه نظم مستقر. او بر رابطه میان جامعه شناسی و ساختارهای اجتماعی تاکید می کند، به ویژه به رابطه میان صحنه تئاتر و جامعه ای که اجازه می دهد تضادهایش به نحو بی زیانی در روی صحنه تبلور یابد. در ادامه بحث به نقش تخیل هنرمندانه نیز با بکارگیری نظریه ژان دووینیو اشاره خواهد شد. وی بیان می کند که توجه فزون از اندازه به جامعه ، به مثابه تنها عامل تاثیرگذار بر آفرینش هنری، پژوهشگر را در چنبره تفکری بسته درباره جامعه ای ایستا و ناپویا، گرفتار می کند. وی هنر را به سان یک پدیده اجتماعی می پذیرد اما اهمیت فردی و شخصیتی هنرمند را نیز در مقوله آفرینش هنری ، پیش چشم دارد. از دید دووینیو ، هنگامی که هنرمند اثر خود را می آفریند، چنین به نظر می رسد که جامعه ای نامرئی را درون آن قرار می دهد. به دیگر سخن به واسطه کنش هنرمند ، روح جامعه در کالبد اثر هنری دمیده می شود. اما آنچه هنرمند در این میان انجام می دهد گذراندن این واقعیت از صافی وجود خویش است. این صافی حاصل چگونگی تکوین شخصیت هنرمند است. بنابراین در این پژوهش با زاویه دید جامعه شناسی می توانیم به نتایج قابل توجهی در آثار محمد یعقوبی دست پیدا کنیم. موضوع اصلی و مساله مهم در جامعه شناسی هنر، رابطه ای است که میان هنر و جامعه معاصرش وجود دارد که در این باره از ایده های ماکس شلر فیلسوف و جامعه شناس آلمانی نیز بهره خواهیم برد و به این پرسش پاسخ می دهیم که تحولات اجتماعی پیرامون نویسنده و کارگردان تا چه میزان در آثار او بازتاب یافته است؟ از سوی دیگر مولف بودن و صاحب سبک بودن او، چگونه به شیوه ای ویژه این تاثیرات را آشکار ساخته است. همچنین با در نظر گرفتن ضرورت توجه به نظریه های جدید ادبی و هم گام شدن با ادبیات جهانی ، پس از نگاهی اجمالی به آرای نظریه پردازان پست مدرن، برخی از آثار یعقوبی از لحاظ مولفه های پست مدرن نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.