نام پژوهشگر: زیبا دهقان

کشش و کوشش در مثنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زیبا دهقان   جلیل مشیدی

چکیده «کشش» و «کوشش» دو مفهوم اساسی و محوری در حوز? «عرفان و تصوف» است. بسیاری از صوفیان مطرح و اثرگذار اصالت را به «کوشش» مجاهده و تلاش سالک یا مرید داده و جذبه و عنایت را فرع بر آن دانسته اند امّا عارفی چون مولانا جلال الدین بلخی، «کشش» یا «جذبه الهی» را از تلاش و کوشش سالک برتر می داند دلیل مهّم وی بر این برتری، امنیت آدمی در حالت جذبه در مقایسه با حال وی در هنگام سعی و کوشش (سلوک عملی) در راه وصال حق است. از دیدگاه وی، سه نوع سالک در مثنوی- در قالب حکایت قلع? ذات الصور(دژ هوش رُبا)- مطرح هستند: اول سالک مجذوب، دوم مجذوب ابتر و سوم که بر دیگر سالکان از مرتبه والاتری برخوردار است شخص مجذوب سالک است، از نظر وی، مهمترین عامل جذب یا کشش به علت سنخیت روحی آدمی با خداوند متعال یا جنسیت بر اساس قانون جذب است که عشق، وظیفه این قانون را در مثنوی برعهده دارد. در عین حال برتری و انتخاب کشش از دیدگاه او به معنی تنبلی در راه سلوک و دست روی دست گذاشتن نیست بلکه از دیدگاه وی، کوشش بیهوده و حتی جهدالمُقِل (کمترین کوشش) ستوده است. از دیدگاه وی بین جذبه و مرگ اختیاری رابطه یی دو سویه حاکم است که هر کدام اثر و نتیجه دیگریست. مولانا مشخصه هایی برای جذبه به کار می گیرد که مهمترین آن ناگهانی و مکرر بودن جذبه و منشأ آن از دیدگاه وی، عالم ملکوت یا غیب است که تنها به تعداد معدودی روی می نماید، سه نوع جذبه در مثنوی مطرح است: جذبه خاص الخاص؛ موهبی است مخصوص پیامبر اکرم(ص)، جذبه خاص؛ مخصوص دیگر انبیا و اولیاست و جذبه عام ؛ کسبی و مخصوص انسانهای کامل است. راهکارهایی برای سلوک و کشش ارایه گردیده که لزوم مرشد در سلوک و همچنین داشتن استعداد، مرگ اختیاری و صُمت در کشش از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله از روش فیش برداری در شش جلد مثنوی شرح کریم زمانی و شروح دیگر در حدّ لزوم استفاده شده ، در حقیقت این موضوع با توجه به بکر بودن و اهمیت آن به عنوان یکی از شروط اصلی کشف و شهود عرفانی انتخاب گردیده است.