نام پژوهشگر: فاطمه شریف
فاطمه شریف عزیزاله جعفری
هماهنگی میان بخش های تولید و بازاریابی یکی از نیازمندی های بنگاه ها جهت رسیدن هر چه بیشتر و بهتر به هدف نهایی است. تا پیش از سال 2008 که برای اولین بار chen و hall تصمیمات قیمت گذاری را با تصمیمات زمان بندی تلفیق کردند، مطالعه ای در این زمینه صورت نگرفته بود. این تحقیق به کاربرد مبحث قیمت گذاری در حوزه زمان بندی می پردازد و هدف در آن برقراری پیوند بین تصمیمات این دو بخش به گونه ای است که با ایجاد یک ارتباط منطقی بین آن ها درآمد حاصل از فروش را به بالاترین حد و هزینه های ناشی از تاخیر را به کمترین حد ممکن برساند. در این مطالعه، قیمت های متفاوت برای انواع محصولات تولیدی در نظر گرفته شده است. مقدار تقاضاها و همچنین موعدهای تحویلی که با توجه به این قیمت ها برای هر کدام از محصولات وجود دارد نیز مختلف است. تابع هدف در این تحقیق که به صورت مدل ریاضی درآمده است، از دو قسمت تشکیل می شود؛ قسمت اول بیشنیه سازی درآمد حاصل از فروش این محصولات و قسمت دوم کمینه کردن مجموع جریمه ناشی از تاخیر در پردازش محصولات است. همچنین در این تحقیق دو رویکرد هماهنگ و ناهماهنگ با یکدیگر مقایسه شده اند. با توجه به این موضوع که این مسئله np-hard می باشد، از دو روش فراابتکاری الگوریتم ژنتیک و جستجوی ممنوعه پیشنهادی که شامل دو حلقه داخلی و خارجی است، برای حل آن استفاده شده است که در آن ها هر دو قسمت تابع هدف در نظر گرفته شده اند و در نهایت نتایج به دست آمده با هم مقایسه شده است.