نام پژوهشگر: محمد مهدی حاتمی
محمد مهدی حاتمی رضا صادقی
چکیده: در پایان نامه حاضر ضمن نشان دادن معنای رئالیسم و لواحق آن یعنی صدق و عینیت در علم شناسی پوپر؛ تلاش شده که عملکرد پوپر در جمع بین رئالیسم و کوانتوم در دو سطح توضیح داده شود. در سطح اول، پوپر سعی می کند با خارج کردن رئالیسم مورد نظر خود، موسوم به رئالیسم انتقادی، از حیطه ی علم تجربی، و بردن آن به حیطه ی متافیزیک، دانش کوانتوم را از این بابت خلع سلاح کند که صلاحیت اظهار نظر پیرامونِ رئالیسم را داشته باشد. او در پی آن است رئالیسم را یک اصل روش شناختی در علم تلقی کند؛ اصلی که انصراف از آن به معنای انصراف از پژوهش علمی تلقی می شود. در سطح دوم، وی برای دفاع از دیدگاه رئالیستی، تلاش می کند تعبیری عینی برای نظریه ی احتمال، پیشنهاد کند. تعبیری که حاکی از گرایش های ناشناخته در جهان طبیعت است. برای فهمیدن عملکرد ناشی از این گرایش ها، بایستی دست به دامان آمار و احتمال شویم. از این لحاظ نظریه ی کوانتوم، نظریه ای آماری و در عین حال غیرتعینی است. از دیدگاه پوپر، به علت حضور گرایش ها در جهان طبیعی، دانش فیزیک ناچار از پذیرش نظرگاهی غیرتعینی می باشد؛ و این امری مشترک بین مکانیک کلاسیک و مکانیک کوانتوم تلقی می شود. علاوه بر این از دیدگاه رئالیسم انتقادی پوپر، ادعای کامل بودن و فهم ناپذیری و عدول از علیت در نظریه ی کوانتوم که توسط برخی از بنیان گذارانش ترویج می شد؛ مورد تحلیل قرار گرفته است. در قسمت پایانی، اشکالات و ضعف های تعبیر رئالیستی پوپر از نظریه ی کوانتوم که شامل ضروری نبودن رئالیسم و صدق برای ابطال پذیری، عدم تحلیل دقیق و همه جانبه از مفهوم عینیت، دوگانگی پیرامون تعبیر گرایشی نظریه ی احتمال، درک اشتباه از عدم قطعیت هایزنبرگ و عدم پیوستگی و استحکام فلسفی در نگرش پوپر، مورد اشاره قرار گرفته است. کلمات کلیدی: کارل ریموند پوپر، رئالیسم انتقادی، عینیت، نظریه ی کوانتوم، تعبیر گرایشی احتمال