نام پژوهشگر: نازیا فرجیان
نازیا فرجیان علی اکبر جعفری
پیش از شکل گیری سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، سه کشور منطقه (ایران، ترکیه و پاکستان) در قالب سازمان همکاری برای توسعه (آر.سی.دی) با یکدیگر همکاری می کردند. ایجاد یک منطقه آزاد تجاری بین کشورهای عضو از طریق کاهش تدریجی موانع تعرفه ای و غیرتعرفه ای در دوره ده ساله پیش بینی گردید. با کناره گیری ایران از ترتیبات آر.سی.دی در نتیجه پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فعالیت های این سازمان با رکود مواجه گردید. پس از پایان یافتن جنگ هشت ساله ایران، سازمان اکو با ایجاد اصلاحاتی در موافقتنامه ازمیر در سال 1991 جایگزین سازمان آر.سی.دی شد. پایه های اصلی منشور عموماً بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشورهای عضو و منطقه است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، شش جمهوری تازه استقلال یافته ی آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان و سپس نیز افغانستان هم به این سازمان ملحق شدند. در آسیب شناسی عوامل نا کارآمدی اکو ما با دسته ای از عوامل مواجه هستیم که ارتباطی ساختاری با یکدیگردارند. ساختاری، بدین معنا که همه اجزا در یک کل قابل بررسی و تحلیل هستند و تک تک اجزاء ما را به معنا و نتیجه نهایی واصل می کنند . در تحلیل عوامل ناکارآمدی اکو با طیفی از عوامل مواجه هستیم که برخی بر دیگری رجحان و برتری دارند. این عوامل عبارتند از عوامل سیاسی ، اجتماعی - فرهنگی ، عامل خارجی (برون منطقه ای ) و اصلی ترین عامل ، عامل اقتصادی هستند. عوامل سیاسی :در فصل عوامل سیاسی درون منطقه ای موثر در ناکارآمدی اکوبه بررسی روابط سیاسی میان اعضاء اکو پرداختیم و گونه ای از عوامل را در ناکارامدی سازمان همکاری اقتصادی (اکو) شناسایی نمودیم. اصلی ترین علت را می توان در «شخصی بودن حاکمیت» در این کشور ها دانست که موجب عدم ثبات در حوزه سیاست خارجی شده است. سایر علل که عبارت اند از: اختلافات مرزی میان اعضای اکو ، اختلافات ایدئولوژیکی عمیق میان حکومت های آنها ، عدم وجود تعریفی مشخص از منافع ملی در این کشورها که ریشه در مبنای ایدئولوژیکی و حکومت های شخصی دارد، بودجه های کلان نظامی و امنیتی به خاطر موقعیت منطقه که هر یک از کشورها به نوعی با تهدیدات داخلی یا خارجی مواجه هستند. به عنوان مثال درگیری های مرزی پاکستان با هندوستان یا در ایران به دلیل مشکلات اقوام و تهدیدات برون منطقه ای، درگیری ترکیه با کردها و رقابت نظامیان برای مشارکت در قدرت ، در افغانستان که همواره اختلافات داخلی وجود داشته است. اینها نمونه های روشن در این منطقه هستند که سایر کشورها به نوعی دیگر درگیر مسائل امنیتی هستند. نقش و تأثیر قدرت های بزرگ بررسی نقش و تأثیر قدرت های بزرگ از این جهت حائز اهمیت است که تأثیر مهمی در سایر شاخص های همبستگی اجتماعی، همبستگی سیاسی و همبستگی اقتصادی دارد. در هر دوره ای از تاریخ شاهد حضور قدرت ها یی در جهان بوده ایم که معادلات آن عصر را تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم خود قرار داده اند.در زمان فعلی نیز قدرت هژمون، آمریکا است که بر بسیاری از معادلات بین المللی تاثیر می گذارد . در کنار آمریکا قدرتهای دیگری چون چین، روسیه و اتحادیه اروپا در پی منافع خود در سراسر جهان حضور دارند . حمله آمریکا به افغانستان و عراق بعد از یازده سپتامبر به نوعی اثبات گر این هژمونی آمریکا است. تضاد عمیق آمریکا با جمهوری اسلامی ایران همواره منشاء تحول و چالش در منطقه ی اکو بوده است. روابط حسنه ترکیه با آمریکا و نیز روابط نزدیک پاکستان با آمریکا و نیز عضویت ترکیه و آذربایجان در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، وجود پایگاه های نظامی آمریکا در برخی کشور های اسیایی میانه و ... همه حکایت از محیطی ناهمگون در منطقه اکو از لحاظ سیاسی –امنیتی دارد . تضاد منافع قدرت های بزرگ را می توان به عنوان شاخص ترین عامل برون منطقه ای یاد کرد که در همراهی با علل سیاسی درون منطقه ای موجب تصویری مبهم و نامتوازن در این منطقه شده است . بارزترین این تضاد منافع میان قدرت های بزرگ، در مورد ایران است . چین و روسیه به علت منافع عظیم اقتصادی و امنیتی در مقابل اعمال فشارهای آمریکا و اتحادیه اروپا بر علیه ایران مقاومت نشان می دهند . وجود منابع انرژی و موقعیت استراتژیک این منطقه موجب شده تا قدرت های بزرگ هر یک با یک سری از منافع مختص به خود در این منطقه حضور داشته باشند. موجب شده تا توازن و آرامش که از لوازم اساسی همکاری اقتصادی است از این منطقه دور باشد قدرت های بزرگ موجب تغییر در موازنه ی قدرت و ساختار روابط منطقه ی اکو شده اند و از آن جایی که میان قدرت های بزرگ تضاد منافع موجب رقابت در این منطقه شده است. در میان اعضای اکو نیز نوعی رقابت و چند دستگی متأثر از قدرت های بزرگ شکل گرفته است که واگرایی در این منطقه و در نتیجه ناکارآمدی سازمان همکاری اقتصادی (اکو) را باعث شده است. عوامل فرهنگی –اجتماعی در فصل مربوط به عوامل فرهنگی –اجتماعی با بررسی فرهنگی این منطقه به این نتیجه رسیدیم که زمینه هم گرایی از لحاظ فرهنگی در میان اعضای اکو وجود دارد . ولی متاسفانه عامل فرهنگی در زیر پای قدرتمند عوامل دیگر معدوم شده است. همبستگی اجتماعی در منطقه اکو به وضوح قابل مشاهده است. بنیان هایی که در تاریخ این منطقه وجود دارد. تشابهات زبانی، فرهنگی و ... ولی در کنار این عوامل همگرا عوامل واگرا قدرت و توان بیشتری از خود نشان داده اند. عامل فرهنگی و اجتماعی اصلی ترین و عمده ترین عامل همگرایی اکو می باشد چرا که مولفه های مشترکی چون دین و زبان موجب نزدیکی فرهنگی اعضای اکو می شود. دین مهم ترین مولفه در این حوزه می باشد. کشورهای ایران، ترکیه، افغانستان، پاکستان، آذربایجان و برخی کشورهای آسیای میانه دارای اکثریت مسلمان هستند ولی عاملی دیگر در درون مولفه دین موجب واگرایی برخی از کشورها شده است. مذهب حتی در درون این کشورها نیز موجب تنش و چالش شده است. اختلافات مذهبی میان تشیع و تسنن در پاکستان کشتارها و فجایع بسیاری را باعث شده است. ایران دارای حکومت رسمی شیعه می باشد. ترکیه با اینکه دارای قانون اساسی سکولار می باشد ولی گرایش مذهبی تسنن در آن بسیار نیرومند می باشد به طوری که در حزب حاکم (حزب عدالت) آن در 10 سال گذشته نیز مشهود است. عوامل اقتصادی : عامل اقتصادی جایگاه و برتری خاصی نسبت به سایر عوامل واگرا دارد چرا که پایه و مبنای تشکیل سازمان همکاری اقتصادی (اکو) بر مبنای همکاری های اقتصادی می باشد. درعوامل اقتصادی بنیان جمعیتی و جغرافیایی برای اقتصاد بالفعل و بالقوه بسیار حائز اهمیت است، چرا که عواملی چون وسعت، موقعیت جغرافیایی و میزان جمعیت و کیفیت آن می تواند عناصر اساسی و تعیین کننده ای در توان اقتصادی یک کشور و نیز همگرایی منطقه ای در آن حوزه جغرافیایی خاص باشد. در مورد منطقه ی اکو این توازن بسیار ضعیف است. از لحاظ جغرافیایی کشورهای اکو در شرایطی نابرابر و نامتوازن از لحاظ جغرافیایی و منابع طبیعی و جمعیت به سر می برند. در منطقه ی اکو از لحاظ رقیب یا مکمل بودن اقتصاد اعضای آن بیشتر رقابت مشهود است. چرا که توجه به نوع منابع و محصولات صادراتی اعضای اکو بیشتر رقابت قابل مشاهده است خصوصا ً در حوزه ی انرژی که عمده ترین صادرات برخی از اعضای اکو می باشد. گذشته از بحث انرژی در سایر اقلام نیز رقابت وجود دارد که این رقابت در واقع در حوزه ای غیر از کالاهای سرمایه ای و صنعتی وجود دارد و مربوط انرژی و مواد مصرفی غیر صنعتی دارد. وابستگی اعضای اکو به واردات محصولات صنعتی باعث شده است تا این کشورها ناگزیر به کشورهای برون منطقه ای توجه داشته باشند و این گرایش به خارج از منطقه در همراهی با عوامل سیاسی درون منطقه ای و برون منطقه ای باعث شده تا در گرایش اعضای اکو به خارج از حوزه ی اکو نیز تنوع وجود داشته باشد برخی به چین و روسیه گرایش دارند و برخی دیگر به آمریکا و اتحادیه ی اروپا و ژاپن. این تنوع در گرایش سبب شده تا اعضای اکو در حوزه ی رقابت و تضاد منافع قدرت های بزرگ نیز درگیر شوند که همه ی این عوامل در مجموع ساختاری ناهمگرا را در حوزه ی اکو از لحاظ اقتصادی برجای گذاشته است. نظام های اقتصادی مشابه می تواند همگرایی در حوزه ی همکاری اقتصادی را تقویت کند. ولی این امر در حوزه ی اکو قابل تشخیص و مشاهده نیست چرا که کشورهای اکو هر یک با نوعی خاص از حاکمیت مختص به خود اداره می شوند که ریشه هایی شخصی دارد باعث شده تا از لحاظ نظام اقتصادی نیز مشابهتی به چشم نخورد برخی از اعضای اکو دارای مدل بسیار ناقصی از نظام سرمایه داری هستند. و دسته ای این نظام سرمایه داری را طرد کرده و به اقتصادی دولتی روی آورده اند. گرایش اقتصادی کشورهای عضو اکو در حوزه ی تجارت خارجی به خارج از حوزه ی اکو ناشی از عدم مشابهت نظام اقتصادی و رقابت در حوزه ی اکو می باشد این گرایش به خارج از حوزه ی اکو نتیجه ی مجموعه ای از عوامل سیاسی و اقتصادی است. لزوم همکاری با قدرت های بزرگ فرامنطقه ای برای گذار از این شرایط نیز ضروری است. چرا که خود به تنهایی قادر به طی این مرحله نیستند. در درون حوزه ی اکو نیز هیچ یک از اعضا قادر به حمایت از سایر اعضا برای گذار از این شرایط نیست. بنابراین گرایش به روابط اقتصادی جدی با خارج از حوزه ی اکو ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد که این امر موجب تضعیف همگرایی اقتصادی در منطقه ی اکو شده است..در این بررسی به نتایجی دست یافتیم که عبارتند از: 1- ساختار جغرافیایی متفاوت و نابرابر 2- عدم وجود برابری نسبی از لحاظ منابع طبیعی 3- عدم تناسب در ساختار جمعیتی به لحاظ کیفی و کمی 4- رقیب بودن اعضای اکو در حوزه تجارت خارجی 5- عدم تشابه در نظام های اقتصادی اعضای اکو 6- سمت و سوی تجارت خارجی اعضای اکو متوجه بیرون از منطقه، یعنی کشورهای صنعتی است. 7- شکاف درآمد میان اعضای فقیر و ثروتمند اکو 8- نبود اقتصادی توانمند در سطح جهانی 9- نوعی عدم توازن و هماهنگی اقتصادی میان اعضای اکو اساسی ترین و اصلی ترین عامل در واگرایی سازمان همکاری اقتصادی (اکو) را در عامل اقتصادی شناسایی نمودیم و به نتایج متناسب با فرضیه ی اصلی مان دست یافتیم، اینکه عامل اقتصادی اصلی ترین عامل در واگرایی و ناکارآمدی سازمان همکاری اقتصادی (اکو) می باشد.