نام پژوهشگر: سمیه ارجمند
سمیه ارجمند منصور حسامی کرمانی
چکیده در طی این پژوهش هنر پست مدرن در بستر خود تاریخ هنر مورد ارزیابی قرار گرفت. در این طریق وجود تشابهاتی بین مواضع و رویکردهای اشکال متنوع هنر پست مدرن و جنبش های هنری پایان ِدوره ی پیش از مدرنیسم( اواخر سده ی هجد ه تا اواخر سده ی نوزده)، مشاهده گردید. این اشتراکات در هنر پایان دو دوره، با نظریه ی «پایان قرن» مسترویچ در یک راستا به نظر می رسد. برای درک این پیوند، جریان های هنری پایان سده ی بیستم با جنبش های اواخر سده ی هجده تا اواخر سده ی نوزدهم از طریق شیوه ی پژوهش تطبیقی– تحلیلی، مورد مقایسه قرار گرفت. ودر نهایت این نتیجه حاصل شدکه هنر مفهومی سده ی بیستم با جنبش نئو کلاسیک سده ی هجده و نوزده، مواضعی مشترک دارند. چرا که در هر دو، ایده و پیامِ اثر هنری بر سبک تقدم دارد. التقاط گری سده ی نوزده و سده ی بیستم، از لحاظ سبک گرایی،نظیر یکدیگرند. در هنر مفهومی ِایده محور و التقاط گری سبکی تلاش هایی برای بازگرداندن تعادل به اثر هنری مشاهده می شود. اما بارزترین تلاش برای ایجاد پیوند بین سبک و محتوا را در نئو اکسپرسیونیسم مشاهده می کنیم. نئو اکسپرسیونیسم معاصر از جهت تلاش برای ایجاد پیوند بین امر خاص و عام، یادآور جنبش سمبولیسم اواخر سده ی بیستم است. وجود اشتراکات هنر پایان دو دوره، این نظریه رامطرح می کند که اشکال متنوع ِ هنر پست مدرن، در فضای ناشی از پایان یافتن یک دوره شکل گرفته اند. و این امر در پایان تمام دوره ها می تواند یک الگوی ریتمیک و تکرار شونده ایجاد کند. البته هنر هر دوره ای دغدغه ها و چالش های منحصر به فرد خود را دارد که مسائل زمانه را انعکاس می دهد. اما تجزیه ی اثر هنری و جدایی سبک و محتوا، ظهور جریان های ایده محور و متقابلاً سبک محور، و تلاش برای پیوند این دو در پایان دوره ها، چالشی تعیین کننده است. کلید واژگان: تز پایان قرن، پست مدرنیسم، هنر مفهومی، التقاط گرایی، نئو اکسپرسیونیسم