نام پژوهشگر: سیده حمیده حسینی
سیده حمیده حسینی بهزاد مشعلی
محصولات جدید از ضروریات شرکت های امروزی به شمار می روند. در حقیقت محصول جدید پاسخی به بزرگ ترین مشکلات سازمان های امروزیست. امروزه بیشتر سازمان ها ضرورت برخورداری از فرایند بهینه ی توسعه ی محصول جدید را به خوبی احساس کرده اند و برای داشتن چنین فرایند موفقی تلاش های زیادی را انجام داده اند و هزینه های هنگفتی را متقبل شده اند. ماهیت توسعه ی محصول جدید یک مفهوم میان رشته ای است که از چند رشته برگرفته شده است و مدیریت دانش به عنوان یکی از مهمترین روشها و ابزارهای مورد استفاده جهت بهینه کردن فرایند توسعه محصول جدید شناخته شده است زیرا فعالیت دانشی در قلب فرایندهای توسعه ی محصول جدید نهفته است. بر این اساس، بررسی تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد توسعه محصول جدید به عنوان موضوع اصلی این پایان نامه پیشنهاد گردید. جامعه آماری این تحقیق، کلیه مدیران و کارشناسان شرکت توسعه قوای محرکه دینا می باشد که کارشناسان شامل متخصصین در زمینه توسعه قوای محرکه می باشند. علت انتخاب این صنعت ماهیت دانش محور آن و نقش اساسی دانایی در تولید و توسعه محصولات جدید ساخت تجهیزات و ارائه خدمات آزمایشگاهی خودرویی می باشد. بر اساس نتایج، بین عملکرد توسعه محصول جدید و استفاده از اصول مدیریت دانش در سازمان رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت پیشنهاداتی به منظور استفاده از مبحث مدیریت دانش با رویکرد بهبود عملکرد توسعه محصولات جدید ارائه گردیده و همچنین پیشنهاداتی نیز جهت انجام تحقیقات آتی در این حوزه بیان شده است.
سیده حمیده حسینی احمد تاج آبادی پور
به منظور بررسی تأثیر باقیمانده مس بر رشد و ترکیب شیمیایی نهالهای پسته و هم-چنین ارزیابی شکل های شیمیایی آن، آزمایشی در گلخانه دانشگاه ولی عصر رفسنجان انجام گردید بدین صورت که یازده نمونه خاکی که از مناطق مختلف رفسنجان و انار جمع آوری و مس (0، 5 و 10 میلیگرم مس در کیلوگرم خاک از منبع سولفات مس) بر روی آن اعمال شده و تحت آزمایش قبلی بذر های پسته در آن کشت شده و برداشت گردید و مجدداً بذرهای پسته در این خاکها کشت گردید و نهالها به مدت هشت ماه نگهداری شدند. در پایان دوره رشد، گیاهان برداشت شدند و اندام هوایی (برگ و ساقه) و ریشه پس از شست و شو با آب مقطر و خشک کردن در آون، جداگانه وزن شدند. غلظت عناصر آهن، منگنز، مس و روی در ریشه و اندام هوایی بهوسیله دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. نمونههای خاک هوا خشک شدند و عصارهگیری دنبالهای مس در نمونههای خاک انجام گردید. نتایج نشان داد که کاربرد 5 میلیگرم مس در کیلوگرم خاک باعث افزایش معنیدار وزن خشک ساقه و اندام هوایی، سطح برگ و قطر ساقه گردید. نتایج عصارهگیری دنبالهای نشان داد که بیش از 70 درصد مس به شکل باقیمانده و 13 و 15 درصد مس به ترتیب به شکل آلی و کربناتی بود و بخش های تبادلی و جذب سطحی شده مقدار ناچیزی از مس موجود در خاک را به خود اختصاص دادند. مس کربناتی بیشترین نقش را در رشد و غلظت مس گیاه داشت. به طور کلی، الگوی کلی توزیع مس در نمونههای خاک قبل و بعد از کشت بهصورت زیر بود: مس جذب سطحی شده< مس تبادلی < مس آلی< مس کربناتی< مس باقی مانده