نام پژوهشگر: منیره فخرالدینی

بررسی خلوص ژنتیکی ارقام خودمصرفی گندم کشور از طریق روش های بیوشیمیایی مولکولی و فیزیکی و تعیین قرابت ژنتیکی بین آن ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان البرز - دانشکده کشاورزی 1389
  منیره فخرالدینی   سید یعقوب صادقیان

گندم معمولی (t. aestivum) در محدوده وسیعی از شرایط آب و هوایی جهان رشد می کند و در حقیقت این گیاه یکی ازسازگارترین گونه غلات است. ارقام بومی مخلوطی از ژنوتیبهای مختلف می باشند و امروزه ارقام اصلاح شده جایگزین آنها شده است. فرسایش ژنتیکی در ارقام بومی موجب از دست رفتن منابع ژنتیکی ارزشمند می گردد. با توجه به نیاز زارعین به بذر ارقام اصلاح شده، اهمیت تولید ارقام پر محصول و با کیفیت به خصوص بذر مادری و گواهی شده مشخص می گردد و کم توجهی در این مسیر باعث ایجاد اختلاط ژنتیکی و فیزیکی ارقام شده و در نهایت باعث کاهش محصول و کیفیت آن خواهد شد. به منظور بررسی خلوص و پایداری 46 رقم از ارقام بومی و اصلاح شده جمع آوری شده ازمناطق مختلف از سه روش sds – page و ارزیابی 11 صفت کمی و13 صفت کیفی در آزمون مورفولوژی، وبیوشیمیایی فنول استفاده گردید. بر اساس آزمون مورفولوژی، نتایج تجزیه واریانس نشان داد که صفات کمی مربوط به خوشه مخصوصا سنبلچه دارای بیشترین تغییرات را در بین نمونه ها داشته است تجزیه کلاستر مربوط به صفات کمی آنها را به سه گروه تقسیم می کند. در روش sds – page پروتئین ذخیره ای گلوتنین با توجه به حرکت نسبی زیر واحد های گلوتنین و مقایسه با نوار های دیگر نمونه ها، بسته به وجود و عدم وجود نوار مقادیر صفر و یک به آنها اختصاص یافت و سپس شباهت بین نمونه ها با استفاده از روش تطابق ساده محاسبه گردید. با توجه به دندوگرام بدست آمده آنها به چهار گروه تقسیم شدند. نتایج نشان داد که ارقام شیرودی و الوند همچنین شیرودی و آذر2 و شیرودی و شانگهای دارای بیشترین ضریب تشابه و کمترین فاصله ژنتیکی را دارا می باشند.کمترین ضریب تشابه در ارقام زاگرس و الوند همچنین زاگرس و سبلان و زاگرس و شیرودی دیده شد که بیشترین فاصله ژنتیکی را دارند. از طرفی گونه هایی که دارای ژنوم مشترک هستند شباهت آنها از لحاظ زیر واحد hmw – gs زیاد بوده و دارای ضریب تشابه بالا و فاصله ژنتیکی پایین می باشند از طرفی هیچ گونه رابطه ای بین تنوع شرایط آب و هوایی و تغییرات زیر واحد های پروتئین های ذخیره ای hmw – gs دیده نشده است. بر اساس نتایج آزمون بیوشیمایی فنل ارقام پنج گروه رنگ پذیری در ارقام دیده شده است معمولا بالاترین فراوانی رنگ پذیری در نمونه های جمع آوری شده هر رقم مشابه رنگ پذیری رقم اولیه بوده است و آزمون فنل نتوانست نمونه ها را براساس محل جمع آوری متمایز کند. از آنجاکه تغییرات موجود در ارقام به ساختار ژنتیکی و فنوتیپی آنها بستگی دارد؛ کلاستر بندی بر اساس صفات مورفولوژی کارایی بیشتری نسبت به فنل دارا است. بطور کلی و با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که هر یک از این روش ها می تواند جداگانه و یا با هم برای آزمون و تفکیک نمونه ها استفاده کرد. در رسیدن به اهداف آزمون مفید باشند. می توان روش sds-page را روش مناسبی برای برآورد قرابت ژنتیکی ژنوتیپ ها دانست که در ترکیب با صفات مورفولوژی می تواند کارایی بیشتری را داشته باشد. مخصوصا اگر در روش مورفولوژی صفاتی که سهم بالایی را در برآورد تنوع ژنتیکی دارند، بیشتر مورد توجه قرار گیرند. آزمون بیوشیمیایی فنل نیز در برآورد خلوص بذر نسبت به روش های دیگر روشی ساده و پر سرعت است ولی نسبت به دو روش دیگر در بررسی تغییرات ژنتیکی از درجه اطمینان کمتری برخوردار بوده است. کلمات کلیدی: گندم، تنوع ژنتیکی، پروتئین، مورفولوژیکی، فنل