نام پژوهشگر: بهنام سعیدی
بهنام سعیدی اباذر اسمعلی اوری
پیش بینی، حفاظت و کاهش اثر فرسایش نیازمند درک فاکتورهایی است که در فرسایش، انتقال رسوب و ته نشست در مقیاس حوزه ی آبخیز دخالت دارند. روش های زیادی برای پیش بینی فرسایش و رسوب در مقیاس حوزه ی آبخیز وجود دارد که یکی از این روش ها روش گاوریلوویچ است، گاوریلوویچ (1968) روابط (epm) مشخص جهت برآورد فرسایش و رسوب ارائه کرد این روابط بر اساس اندازه گیری های چندین ساله ی انجام گرفته بر روی چندین ده تا از پلات های فرسایش در مرکز سیبریا است امّا این روابط برآورد قابل قبولی از مقدار فرسایش و رسوب را به دست نمی-داد. بنابراین لزوم توسعه ی آن احساس شد و در مرحله ی اول حوزه ی آبخیز آزمایشی خیاوچای جهت آزمون مدل برای تخمین فرسایش و رسوب انتخاب و با نقشه سازی و محاسبه ی مقادیر فرسایش و رسوب حوزه ی آبخیز از طریق روش epm در محیط نرم افزارهای gis در سطح واحدهای کاری همگن و مقایسه ی آن با مقدار مشاهده شده در ایستگاه پایش سعی در نشان دادن معایب و محدودیت های این روش شد. پس از مشخص شدن معایب این روش شروع به مطالعه ی ساختارشناسی و شناسایی چهارچوب نظری این مدل گردید در ادامه ی کار روابط بین اجزای مدل و فرآیند وقوع آن در طبیعت مورد بررسی قرار گرفت. پس از مشخص شدن این روابط، معیارهایی مشخص و منطقی از طریق بررسی کسر جریان بارش سالانه و بارش مازاد به دو روش تورک و معکوس برای تعبیه سازی این روابط در مدل در نظر گرفته شد، نهایتاً معادلات مشخص در ارتباط با این معیارها معرفی و جایگزین گردید. در انتها خروجی این تغییرات معادله ی جدید گاوریلوویچ بود. سپس مرحله ی دوم اجرای دوباره ی مدل در محیط gis در سطح واحدهای همگن و مقایسه ی آن با مقدار رسوب ایستگاه رسوب سنجی بود، به عبارتی آزمون دقت مدل انجام گرفت. در بیان روش های یاد شده ذکر این نکته لازم است که به دلیل تناسب روش معکوس و تطابق بیشتر این روش با اصول منطقی جریان و همبستگی آن با رسوب اندازه گیری شده در خروجی حوزه ی آبخیز، مناسب تر تشخیص داده شد.
بهنام سعیدی مینو امینی میلانی
از جمله وظایف مهم دست اندرکاران مدیریت انرژی، بررسی بازار و پیش بینی لازم و واقعی تر از روند مصرف انرژی است. با توجه به روند رو به افزایش مصرف انرژی الکتریسیته و همچنین افزایش گسترهء کاربرد آن در زندگی بشر، پیش بینی صحیح از میزان تقاضای آن حائز اهمیت ویژه ای است. این مطالعه بدنبال برآورد تابع تقاضای مصرف انرژی الکتریسیته در ایران در دو بخش خانگی و صنعتی با استفاده از مدل غیرخطی اتورگرسیو انتقال ملایم بوده است. پس از بررسی وجود رایطه ی بین تقاضای انرژی برق و متغیرهای تأثیرگذار برآن از جمله تعداد مشترکین خانگی برق، قیمت انرژی برق، قیمت انرژی جایگزین مانند گاز طبیعی، مصرف دوره قبل و... ، به تخمین مدل بصورت غیرخطی پرداخته شد و دریافتیم در مقایسه بین مدلهای خطی وغیرخطی در فرایند غیرخطی مدل ما بهبود پیدا کرده است. و تغییرات پارامتر انتقال بر حالات حدی پائین، میانه و بالای مدل را مشاهده کردیم و دریافتیم که تغییرات این پارامتر بر برخی ضرایب مدل تأثیرات قابل ملاحظه ای داشت و در پایان تأثیر مستقیم تعداد مشترکین، تولید ناخالص داخلی، انرژی جانشین که در اینجا گاز طبیعی در نظر گرفته شده است و مصرف دوره قبل و تأثیر معکوس قیمت برق را در تابع تقاضای نهایی برق مشاهده نمودیم که منطبق بر تئوری تقاضاست.