نام پژوهشگر: علی صداقت سرشت
علی صداقت سرشت صفر فضلی
هدف پژوهش: امروزه پیچیدگی روزافزون پروژه ها به عنوان یکی از علل و عوامل شکست پروژه ها در دستیابی به اهدافشان در نظر گرفته می شود. در این راستا پژوهش های متعددی جهت شناسایی ابعاد و عوامل پیچیدگی پروژه ها صورت گرفته است ولی در عین حال بررسی رابطه میان این عوامل و همچنین ارائه معیاری برای اندازه گیری این پیچیدگی کمتر کار شده است. این پژوهش رویکردی را جهت اندازه گیری میزان پیچیدگی پروژه ها با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه ارائه می نماید و نحوه کاربرد آن را در پروژه احداث کارخانه شرکت مایع سازی گاز طبیعی ایران نشان می دهد. هدف از این پژوهش شناسایی مهم ترین و اثرگذارترین ابعاد و عوامل پیچیدگی پروژه، کشف رابطه میان این عوامل و در نهایت ارائه معیاری برای اندازه گیری پیچیدگی در پروژه ها می باشد. روش پژوهش: پژوهش پیش رو، از نظر هدف یک مطالعه توسعه ای از نوع کاربردی می باشد و از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه-ای و میدانی انجام می گیرد. پژوهشگر پس از بررسی جامع مبانی نظری و ادبیات موضوع، با استفاده از روش دلفی و نظر خبرگان، مهمترین عوامل شناسایی شده را انتخاب می نماید و در ادامه با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری، روابط میان این عوامل را کشف می کند. در نهایت با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه، وزن هر یک از پروژه های احداث کارخانه شرکت مایع سازی گاز طبیعی ایران اندازه گیری می گردد که می تواند به عنوان میزان پیچیدگی هر کدام لحاظ گردد. علاوه بر این، میزان اثرگذاری و اثرپذیری، و وزن هر یک از عوامل پیچیدگی پروژه نیز بدست می آید. یافته های پژوهش: نتایج نشان می دهد که هفت بعد محیط، سازمان، اهداف، ذینفعان، وظایف، تکنولوژی و سیستم های اطلاعاتی به عنوان ابعاد اصلی پیچیدگی پروژه می باشند. علاوه بر این، 19 عامل از میان 48 عامل شناسایی شده به عنوان مهم ترین عوامل پیچیدگی در نظر گرفته می شوند. نتایج بکارگیری روش مدلسازی ساختاری تفسیری ارائه کننده شبکه روابط میان 19 عامل شناسایی شده می باشد. همچنین بر این اساس نشان می دهد که عوامل تعداد ذینفعان و اثرات سیاسی به عنوان زیربنایی ترین عوامل پیچیدگی پروژه می باشند. براساس نتایج فرآیند تحلیل شبکه، پیچیدگی پروژه شماره یک نسبت به دو پروژه دیگر بیشتر می باشد و مقدار نسبی آن برابر 0.614 می باشد. بعد ذینفعان و عامل تنوع سلیقه و دیدگاه های ذینفعان نیز به عنوان مهم ترین عامل پیچیدگی پروژه بدست آمده است. نوآوری های پژوهش: برای نخستین بار است که در ایران مسأله پیچیدگی در پروژه مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین با توجه به مقایسات صورت گرفته با سایر پژوهش های مشابه در این زمینه، می توان بیان کرد که برای نخستین بار است که عوامل پیچیدگی پروژه در هفت بعد دسته بندی می-گردد. علاوه بر این برای بار اول می باشد که روابط میان مولفه های پیچیدگی پروژه مورد بررسی قرار می گیرد و شبکه آن ترسیم می گردد. در نهایت برای نخستین بار می باشد که از روش فرآیند تحلیل شبکه برای اندازه گیری میزان پیچیدگی پروژه ها استفاده می شود. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر چهارچوبی مشتمل از روش های دلفی، مدلسازی ساختاری تفسیری و فرآیند تحلیل شبکه به منظور اندازه گیری میزان پیچیدگی پروژه ها ارائه شده است. این چهارچوب به مدیران پروژه کمک می کند تا برای کنترل و مدیریت پیچیدگی روزافزون پروژه های خویش مهمترین و زیربنایی ترین منشا ایجاد پیچیدگی را شناسایی نمایند، نحوه اثرگذاری مولفه های پیچیدگی را شناسایی نمایند و در نهایت از معیاری کمی برای بیان پیچیدگی پروژه های خویش استفاده نمایند.