نام پژوهشگر: خیرالنسا آهنگ
خیرالنسا آهنگ سید مهدی صالحی صالحی
مرگ مغزی از جهت ساختار یک موضوع مستحدثه است و ممکن است با مفاهیم دیگری چون کما و بعضی از موقعیت های زیستی مشابه مرگ اشتباه شود. جهت بررسی وضعیت حقوقی شخص مبتلا به مرگ مغزی لازم است که وضعیت چنین شخصی را از حیث زنده یا مرده بودن احراز کنیم. به عبارت دیگر، ما در این جا با این سوال رو به رو هستیم که آیا شخص مبتلا به مرگ مغزی مرده است تا احکام فقهی مترتب بر فرد میت بر وی جاری شود یا خیر؟ سوالات دیگری نیز پیرامون موضوع مورد بحث مطرح شده است که بر اهمیت این موضوع هم از نقطه نظر فقهی و هم حقوقی می افزاید؛ به عنوان نمونه می توان به موضوع پیوند اعضا در مبتلایان به مرگ مغزی و مباحث فقهی و حقوقی پیرامون آن اشاره کرد. در واقع، جواب تمام این سوالات بر می گردد به تعریفی که از مرگ مغزی داریم، و این که آیا مرگ مغزی را مصداق جدا شدن روح از بدن بدانیم یا خیر؟ تحقیقات بسیاری پیرامون موضوع انجام شده است، و حتی در حقوق بسیاری از کشورها از این موضوع رفع ابهام شده است ولی در کشور ما فرد مبتلا به مرگ مغزی زنده پنداشته می شود که جای دارد مانند بسیاری از کشورهای مترقی از لحاظ پزشکی (مثل انگلیس، فرانسه، امریکا و آلمان) مرگ مغزی را به عنوان مرگ قطعی پذیرفته و آن را در کشور قانونی کنیم. روش کاری در این تحقیق بنیادی است که ویژگی کشفی و استنباطی دارد و با ترکیب موازین منطقی و ادله اصولی، دیدگاه های فقهای شیعه را تا حدی معین می کند. نگارنده در این تحقیق سعی در بررسی موضوع از منظر فقه و حقوق و رفع ابهام از آن دارد.