نام پژوهشگر: محمدرضا زارع بیدکی
محمدرضا زارع بیدکی مسعود نبی میبدی
بحث خانه و مسکن و مسائل مربوط به آن همواره به عنوان یکی از مهمترین دغدغه های هر جامعه مطرح می گردد. امروزه با افزایش جمعیت شهرها روزبه روز بر اهمیت این موضوع افزوده می گردد و شاهد الگوهای متفاوتی از خانه و مسکن در سطح شهرها می باشیم. یکی از مهمترین جنبه ها در بررسی ابعاد شکل گیری گونه ها و الگوهای متفاوت در نحوه ی اسکان مردم یک جامعه، تحقیق در باب ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن جامعه در ارتباط با بحث خانه و مسکن می باشد. نگاه به مسأله از این زاویه، می تواند ما را به دلایل شکل گیری برخی الگوهای موجود و یا حتی الزام در پیشنهاد الگوهای منطبق با این ابعاد برساند. در جامعه ی ما، از مهمترین ابعاد اجتماعی این مسأله ، بحث خانواده و مسائل مربوط به آن می باشد چرا که خانواده به عنوان پایدارترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی و خانه جایگاه استقرار این نهاد است. از این رو در این رساله سعی بر آن است تا با جستجو در احوال خانواده و به شکل کلی آن گروه خانگی ، از بعد اجتماعی، و بررسی الگوهای موجود از نحوه ی اسکان، به پیشنهادات سازنده ای در باب الگوهای محیطی ممکن از آن دست یابیم. در راستای نیل به این اهداف، با برقراری پیوند سازنده ای میان نظریات و مباحث مرتبط در روانشناسی اجتماعی و روانشناسی محیط، و در نهایت به کمک نظریات قرارگاه رفتاری در مبحث روانشناس اکولوژیک ، سعی در تبیین چارچوب تئوریک مناسبی پیرامون موضوع مورد بحث نموده ایم. در انتها نتایج این نوشته نیز در دو دسته ی کلی قابل تقسیم بندی است؛ نخست اینکه بحث این رساله ما را به تعاریفی از برخی الگوهای ممکن، منطبق با اهداف پژوهش، و همچنین حدودی از ویژگی های لازم جهت تحقق این الگوها رسانید. از طرف دیگر، ابعاد گسترده ای از موضوعات و مباحثی که در روشن نمودن وجوه و حدود و تکامل نتایج موضوع اصلی بحث، از طریق روشهای به کار گرفته شده در این رساله، قابلیت تحقیق و بررسی بیشتر دارند، مشخص و ارائه گردیده اند.