نام پژوهشگر: بهنام ناطق
بهنام ناطق مجید اکبری
mta (mineral trioxide aggregate) علی رغم خصوصیات کاربردی عالی , به علت زمان ستینگ طولانی و استحکام فشاری و خمشی نسبتاً پایین در کوتاه مدت , استفاده از آن مستلزم صرف وقت کلینیکی زیاد و محدود به نواحی کم تنش می باشد. سیمان پرتلند که با mta شباهت ساختاری دارد با افزودن ذرات نانو سیلیکا تغییرات فیزیکی و مکانیکی مناسبی پیدا کرده است. لذا هدف از این مطالعه بررسی نقش نانو ذرات سیلیکا بر برخی خواص مکانیکی mta می باشد. 36 عدد نمونه شامل mta خالص به عنوان گروه شاهد و mta مخلوط شده با نانو ذرات سیلیکا 8% و 10% به عنوان گروه آزمایش آماده گردید.تست ستینگ مشابه با دستگاه vicat توسط وزنه ی اعمال کننده ی بار و سیم ارتودنسی نافذ بر روی نمونه های شاهد و آزمایش انجام گرفت.استحکام فشاری در گروه 1 روزه و 7 روزه توسط دستگاه instron اندازه گیری شد.تست خمش 1 روزه نیز برای نمونه ها با این دستگاه انجام شد و نتایج برای هر نمونه ثبت گردید. کلیه ی داده های مربوط به قسمت های مختلف توسط نرم افزار spss 11.5 و به کمک تست های tukey , anovaو t-test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. (?=0.05) میانگین زمان ستینگ در گروه های حاوی نانوذرات سیلیکا به طور معناداری کمتر از گروه فاقد آن بوده (p=0.003<0.05)اما تفاوتی بین دو غلظت 8% و 10% به کار رفته مشاهده نشد.همچنین در تمامی گروه های آزمایش و شاهد و در بازه های زمانی در نظر گرفته شده ی 1 روز و 1 هفته پس از اختلاط , مقدار استحکام فشاری و استحکام خمشی با وجود اختلاف از نظر عددی در میانگین های به دست آمده، اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند.(p>0.05) هر دو غلظت وزنی 8% و 10% نانو ذرات سیلیکا موجب کاهش زمان ستینگ mta گردیده اما تفاوتی از این نظر با همدیگر ندارند. صرف نظر از میزان نانو ذرات سیلیکای افزوده شده , در کوتاه مدت مقدار استحکام فشاری و استحکام خمشی mta افزایش می یابد که این مقدار در غلظت 8% بیشتر بوده ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نیست.
بهنام ناطق سحر مقیمی
مقدمه: معاینه پوسیدگی های سطح جونده بدون ایجاد حفره به واسطه ی مورفولوژی خاص پیت و فیشور، احتباس پلاک و رنگدانه همواره چالش برانگیز می باشد. روش های معمول گوناگونی نظیر مشاهده ی چشمی, حس لمس و رادیوگرافی دراین تشخیص استفاده می شوند.یک روش تشخیصی آیده آل می بایست تکرار پذیر بوده و دارای حساسیت و اختصاصیت بالا باشد. هدف: هدف از این مطالعه, ارزیابی آزمایشگاهی روش های معمول تشخیص پوسیدگی سطح جونده ی دندان و تلفیق اطلاعات آن ها در یک سیستم خبره ی اتوماتیک بوده است. مواد و روش ها: دراین مطالعه ی آزمایشگاهی از 115 دندان مولر سوم کشیده شده که عاری از پوسیدگی یا دارای ضایعات پوسیدگی ابتدایی بودند استفاده شد. تمامی دندان ها به طور جداگانه با روش های مشاهده ی چشمی , رادیوگرافی و diagnodent از حیث وجود پوسیدگی در سطح اکلوزال مورد بررسی قرار گرفتند. جهت روایی (validation) داده ها, نمونه ها از لحاظ هیستولوژیک مورد مطالعه قرارگرفتند. در نهایت به منظور تلفیق یافته های حاصل از روش های ذکر شده, از تکنیک ادغام بر اساس صحت روش ها و الگوریتم ژنتیک (genetic algorithm) استفاده شد. یافته ها: در روش معاینه ی مبتنی بر صحت, بالاترین میزان حساسیت و صحت تشخیصی در تلفیق مشاهده ی چشمی و رادیوگرافی و بالاترین میزان اختصاصیت در روش تلفیق رادیوگرافی و diagnodent مشاهده شد. در روش معاینه با الگوریتم ژنتیک, میزان حساسیت در تلفیق همه ی روش ها مشابه هم بود , به جز تلفیق رادیوگرافی و diagnodent که میزان حساسیت پایین تری نشان داد . با این حال, بالاترین اختصاصیت مربوط به تلفیق رادیوگرافی و diagnodent می شد. همچنین میزان صحت تشخیصی در تلفیق همه ی روش ها مشابه هم بود , به جز روش تلفیق رادیوگرافی و diagnodent که میزان صحت پایین تری نشان داد . نتیجه گیری: در قیاس با روش ادغام مبتنی بر صحت روش ها مشخص گردید به جز تلفیق روش رادیوگرافی با diagnodent تلفیق سایر روش های معاینه با یکدیگر در الگوریتم ژنتیک موجب بهبود معنی دار عملکرد تشخیصی آن ها گردید