نام پژوهشگر: فاطمه نعمتی زاده
فاطمه نعمتی زاده مهدی ابزری
چکیده تعیین ساختار بهینه سرمایه، یکی از مسائل اساسی تأمین مالی شرکت ها به شمار می رود. ساختار سرمایه شرکتها از دو منبع بدهی و سهام تشکیل شده است. به لحاظ اهمیت تأیید شده دستیابی به ساختار سرمایه بهینه، همواره تعیین عامل یا عوامل درونی و بیرونی تأثیرگذار بر نحوه ی تأمین مالی شرکت ها مورد توجه بوده و پژوهش های زیادی در این رابطه صورت گرفته است. از جمله مهمترین عوامل بیرونی اثرگذار بر ساختار سرمایه شرکتها، متغیرهای کلان اقتصادی هستند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر این متغیرها از دیدگاه مدیران مالی بر ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این پژوهش بر آن است تا با شناسایی دیدگاه و ادراک مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس در مورد متغیرهای کلان اقتصادی نظیر نرخ بهره، درآمد ملی، نرخ تورم و نرخ ارز، به تجزیه و تحلیل تأثیر آن ها بر ساختار سرمایه این شرکتها بپردازد. جامعه آماری این پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و گزارشات و صورت های مالی سال 1389 شرکتها مورد استفاده قرار گرفته است. تعداد 100 شرکت فعال در بورس با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده انتخاب شدند و از مدیران مالی آنها خواسته شد تا به سوألات پرسشنامه محقق ساخته مربوط به پژوهش که درک آنها از متغیرهای کلان اقتصادی را می سنجید، پاسخ دهند. از تخمین رگرسیون چند متغیره با آماره ی f برای تجزیه و تحلیل رابطه میان درک از متغیرهای کلان اقتصادی و ساختار سرمایه شرکتها و از آزمونهای t و مقایسه میانگین چند جامعه به منظور انجام تحلیل های جانبی استفاده شده است. نتایج نشان دهنده عدم تأثیر معنادار درک از متغیرهای کلان اقتصادی بر ساختار سرمایه شرکتها است؛ بدین معنی که انتخاب بر سر استفاده از بدهی یا سهام در ترکیب ساختار سرمایه شرکت های بورس با ادراک مدیران از اندازه متغیرهای کلان اقتصادی نامربوط است. از طرفی محاسبات جزیی تر حاصل از پژوهش نشان داد بیشتر مدیران مالی این شرکت ها بر این باورند که متغیرهای کلان اقتصادی نظیر نرخ ارز، نرخ بهره و نرخ تورم می توانند بر نسبت بدهی شرکتهای مذکور تأثیرگذار باشند. این تناقض در نتایج نشان دهنده آن است که مدیران مالی بر اساس آنچه از محیط درک می کنند، عمل نمی کنند. تحلیل های جانبی نشان داد مقدار متغیرهای نرخ بهره، نرخ ارز و نرخ تورم از نظر مدیران مالی بالاتر از حد متوسط و میزان متغیر درآمد ملی پایین تر از این حد ارزیابی شد. درک مدیران مالی از تأثیر تنها دو متغیر درآمد ملی و نرخ ارز بر ساختار سرمایه در صنایع مختلف متفاوت به دست آمد. نظر و دیدگاه مدیران مالی در خصوص ریسک و بازده شرکت ها با میزان بدهی که شرکت ها متحمل شده اند، نامربوط به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد هرچه درصد استقراض ارزی در شرکت ها بیشتر باشد، میزان تأثیر نرخ ارز بر ساختار سرمایه از دیدگاه مدیران مالی بیشتر است. اغلب مدیران مالی این شرکتها، به یک ترکیب ثابت و معین از نسبت بدهی پایبند نبوده و ظرفیت بدهی شرکت خود را اندازه گیری می کنند. همچنین میزان درک آنها از دستیابی به یک ساختار سرمایه بهینه در حد متوسط بوده و از دیدگاه بیشتر مدیران مالی این شرکتها اندازه نسبت بدهی در این شرکتها بالاست.