نام پژوهشگر: پرویز شریفی درآمدی
رضا احمدی پرویز شریفی درآمدی
هدف تحقیق حاضر مقایسۀ مؤلفه های خودکارآمدپنداری بین دانش آموزان پسرکم بینا و بینای پایۀ دوم راهنمای تحصیلی می باشد. روش تحقیق زمینه ای است. جامعۀ آماری کلیۀ دانش آموزان کم بینا و بینای سال دوم راهنمایی تحصیلی شهرتهران می باشد. حجم نمونۀ مورد نظر50 نفر است که شامل 30 نفر دانش آموز پسر بینا و20 نفر دانش آموز پسر کم بینا می باشد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامۀ خودکارآمدپنداری بندورا می باشد که بر اساس آن ، آزمون به صورت گروهی صورت می گیرد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهند که: میزان خودکارآمدپنداری در مؤلفه های"موفقیت تحصیلی"،"یادگیری از طریق خود نظم دهی"، "فعالیتهای فوق برنامه"،"برآوردن انتظارات دیگران"،"خود نظم دهی انگیزشی" در دانش آموزان پسر بینا نسبت به دانش آموزان پسرکم بینا در سطح 0/01>α بیشتر است. همچنین میزان خود کارآمدپنداری در مؤلفۀ "استحکام خود" بین دانش آموزان پسر کم بینا و بینا در سطح 0/01>α تفاوت معنا داری وجود ندارد. لذا بنابر نتایج حاصله ، میزان خودکارآمدپنداری در دانش آموزان پسر بینا نسبت به دانش آموزان پسرکم بینا در سطح 0/01>α بیشتر است. بر این اساس به نظر می رسد که یافته های تحقیق حاضر در برنامه ریزی آموزشی، بهداشت روانی و توانبخشی دانش آموزان کم بینا می تواند موثر واقع گردد.
مهدیه رحمانپور پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضرباهدف مقایسه نوع وسطح اضطراب اجتماعی دانش آموزان دخترناشنوا وشنوای مقطع راهنمایی تحصیلی شهرتهران اجراشد.روش پژوهش حاضر زمینه ای است.جامعه آماری شامل ،کلیه(66)نفرازدانش آموزان دخترناشنوا وکلیه(500)نفرازدانش آموزان دخترشنوا درمقطع راهنمایی تحصیلی شهرتهران که درسال تحصیلی88-89 به تحصیل اشتغال دارند.ونمونه آماری،30نفرازدانش آموزان ناشنوا و30 نفرازدانش آموزان شنوابنابرپیشنهاد واجازه مسعولین آموزش وپرورش انتخاب شدند.ابزاربه کارگرفته شده دراین تحقیق،پرسشنامه اضطراب اجتماعی لایبویتز برای کودکان ونوجوانان (لایبویتزفکلاین وماسیا-وارنر،2003)می باشدوسپس این پرسشنامه برروی این نمونه ها اجرا شد.دراین تحقیق ازآمارتوصیفی برای محاسبه میانگین نمرات ،تئزسع فراوانی،انحراف استاندارد وبرای بررسی وآزمون فرضیه های پژوهش ازروش آماراستنباطی(tمستقل )بهره گرفته شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین دوگروه دانش آموزان ناشنوا وشنوا ازلحاظ اضطراب اجتماعی،اضطراب عملکردی واجتناب عملکردی تفاوت معناداری وجودداردوگروه ناشنوایان نمرات بیشتری رابدست آوردندولی درخرده مقیاس اجتناب اجتماعی ،بین این دوگروه تفاوت معناداری وجودندارد. بنابراین،به منظور کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان ناشنوا پیشنهاداتی به مسعولین آموزش وپرورش ،معلمین ووالدین ارائه می شود.
بختیار نوید فر پرویز شریفی درآمدی
چکیده این تحقیق با هدف بررسی اثر بخشی برنامه جرات آموزی گروهی بر افزایش میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان دبستانی با آسیب های شنوایی در شهر بوکان انجام شده است. در این پژوهش ،ابتدا با استفاده از آزمون مهارت های اجتماعی(احمدی-نورانی1376)دانش آموزان دارای مهارت های اجتماعی پایین یعنی آنهایی که نمره پایین تر از 100دریافت کرده بودند تشخیص داده شد.این افرادبه عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.نمونه آماری این پژوهش شامل 30 نفر دانش آموز دارای آسیب های شنوایی هستند که به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش وکنترل تقسیم شدند. سپس برنامه جرات آموزی گروهی طی 10جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شدوبعد از این دوره آموزشی دوباره آزمون مهارت های اجتماعی روی هر دو گروه انجام شد. در نهایت،داده هابوسیله آزمون تجزیه وتحلیل کواریانس(mancoa)و tمستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.با توجه به نتایج بدست آمده،گروه آزمایش یعنی کودکانی که تحت آموزش برنامه جرات آموزی قرار گرفته بودندعملکردبهتری نسبت به گروه کنترل در آزمون مهارت های اجتماعی داشتند.یعنی برنامه جرات آموزی گروهی در آفزایش مهارت های اجتماعی وروابط اجتماعی غیر کلامی دانش آموزان دارای آسیب شنوایی موثربود. از این رو پیشنهاد می شود که جهت افزایش خود ابرازی و بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای آسیب شنوایی از برنامه جرات آموزی گروهی استفاده شود. واژه های کلیدی:جرات آموزی گروهی-جرات ورزی-مهارت های اجتماعی-آزمون مهارت های اجتماعی-آسیب های شنوایی.
حسن مختارپور پرویز شریفی درآمدی
این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه شیوع انواع اختلال های رفتاری دانش آموزان نارسا خوان مقطع ابتدایی با دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شده است . و به این دلیل کلیه مقطع ابتدایی نارسا خوان انتخاب گردیده اند که بررسی تحولی اختلال های رفتاری در این دانش آموزان میسر گردد. روش پژوهشی این تحقیق از نوع علی مقایسه ای می باشد برای انجام این پژوهش جامعه آماری دانش آموزان عادی سه منطقه 10،11 ،6 و برای دانش آموزان نارسا خوان ،کل مراکز اختلا ل های یادگیری دولتی شهر تهران که شامل سه مرکز اختلال های یادگیری 3،2،1 می باشد انتخاب شد. برای نمونه گیری دانش آموزان عادی از روش تصادفی خوشه ای از سه منطقه مذکور به تعداد 115 نفر استفاده شد. برای دانش آموزان نارسا خوان به دلیل کمبود حجم جامعه آماری تمام افراد جامعه به عنوان نمونه انتخاب ، که تعداد 51 را شامل می شدند. و نهایتا پرسشنامه آخنباخ ( فرم معلم و والدین ) جهت بررسی اختلال های رفتاری دانش آموزان اجرا شد. نتایج تحقیق نشان داد میزان شیوع اختلا ل های رفتاری دانش آموزان نارسا خوان برابر 9/54 درصد ، و میزان شیوع اختلال ها ی رفتاری در دانش آموزان عادی برابر با 5/15 درصد برآورد شده است و همچنین تفاوت میزان شیوع اختلال های رفتاری دانش آموزان نارسا خوان نسبت به دانش آموزان عادی (سوم وچهارم )ابتدایی درسطح 01/0 معنادار بوده است و همچنین می توان بر اساس نتایج تحقیق چنین نتیجه گرفت که میزان شیوع اختلال های رفتاری دانش آموزان نارسا خوان در این تحقیق به نسبت تحقیقات انجام گرفته در خارج و داخل در این حوزه در سطح متوسط قرار دارد با توجه به بر آورد میزان شیوع اختلال های رفتاری در این دانش آموزان، می توان برنامه های جهت پیشگیری و تدوین راهبردهای آموزشی بهتر برای کاهش این اختلال ها از طرف معلمان و دست اندر کاران آموزش اتخاذشود
ارکان خوش کلام پرویز شریفی درآمدی
هدف این پژوهش عبارت است از: مقایسه میزان همبستگی راهبردهای یادگیری خودتنظیم با خودکارآمدی در دانش آموزان با آسیب شنوایی و دانش آموزان عادی مقطع دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 89-1388. نمونه آماری شامل 100 نفر دانش آموز مقطع دبیرستان بود که از این تعداد 50 نفر با آسیب شنوایی و 50 نفر از افراد عادی بودند. پژوهش بر حسب نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی است. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه خودکارآمدی شرر (gse) و پرسش نامه راهبردهای یادگیری خودتنظیم پینتریچ (mslq) جمع آوری گردید. اطّلاعات گردآوری شده، با بهره گیری از نرم افزار spss و با روش ضریب همبستگی پیرسون و آزمون z تحلیل گردید. نتایج نشان داد که در دانش آموزان با آسیب شنوایی و دانش آموزان عادی راهبرد های یادگیری خود تنظیم با خودکارآمدی رابطه معناداری دارد. نتایج تحلیل ها همچنین نشان داد که از میان چهار راهبرد یادگیری خود تنظیم ، راهبردهای انگیزشی بیشترین همبستگی را با خودکارآمدی دارد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که، میزان همبستگی راهبردهای یادگیری خودتنظیم با خودکارآمدی در دانش آموزان با آسیب شنوایی و دانش آموزان عادی معنادار است. همچنین تمامی مولفه های راهبرد های یادگیری خود تنظیم با خودکارآمدی همبستگی معناداری دارد.
زهرا منظوری جویباری مریم سیف نراقی
پژوهش حاضر به منظور بررسی مشکلات تحصیلی و رفتاری دانش آموزان دیرآموز دبستانی شهر جویبار انجام شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و شیوه انجام آن توصیفی است.جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دیرآموز دختر و پسر که در مقطع دبستان شهر جویبار و در سال تحصیلی 88ـ89 مشغول به تحصیل هستند و تعداد آن ها 79 نفر می باشد.حجم نمونه این پژوهش نیز 79 نفر است به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شده است.ابزار مورد استفاده در پژوهش عبارتند از پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ فرم گزارش معلم(trf) و پرسشنامه محقق ساخته مشکلات تحصیلی که توسط معلمان دانش آموزان دیرآموز تکمیل شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی استفاده شده است.نتایج به دست آمده نشان داده که در حوزه ی مشکلات تحصیلی، کند عمل کردن در یادگیری و درک مفاهیم ( 92 % ) و انشا نویسی ( 81 درصد ) بیشترین فراوانی و مشکلات وارونه خوانی - وارونه نویسی ( 30درصد ) کم ترین فراوانی را داشت.در مورد مشکلات رفتاری نیز مشکلات نقص توجه ( 38% ) و مشکلات عاطفی ( 24% ) بیشترین فراوانی و رفتار مقابله ای ( 4/4 درصد ) کم ترین فراوانی را داشتند . براساس نتایج پژوهش،پیشنهاد می شود که در حوزه مشکلات تحصیلی،با توجه به اینکه 90% دانش آموزان دیرآموز کندتر از سطح کلاس وهمسالان خود عمل می کنند،اداره آموزش و پرورش کلاس هایی را به عنوان کلاس مرجع برای این دانش آموزان در مدارس در نظر بگیرد و در مورد مشکلات رفتاری نیز از یک روانشناس در مدارس بهره ببرد.
احمد حسن زاده پرویز شریفی درآمدی
نقش فراشناخت در تحول، حفظ و پایداری اختلال وسواس فکری – عملی از طریق الگوی پردازش اطلاعات توسط ولز و ماتیوز توسعه یافته است. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای مولفه های فراشناخت در نوجوانان مبتلا و عدم مبتلا به اختلال وسواس فکری ـ عملی بود. در این پژوهش، از روش نمونه گیری در دسترس برای انتخاب نمونه که شامل 30 نوجوان مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی که از بین افراد مراجعه کننده به درمانگاه های روان پزشکی بیمارستان های امام حسین (ع) و روزبه شهر تهران و 30 نوجوان غیر بیمار که از بین دانش آموزان شهر تهران انتخاب شده بود، استفاده گردیده. برای جمع آوری داده ها از تشخیص روان پزشک و مصاحبه ی بالینی سازمان یافته بر اساس ملاک های تشخیصی dsm-iv، فرم کوتاه پرسش نامه ی فراشناخت ولز و کارترایت – هاتون و پرسش نامه وسواس فکری – عملی مادزلی استفاده شده است. داده ها با استفاده از آزمون t دو گروه مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد که فراشناخت نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی در مقایسه با نوجوانان بدون مبتلا به این اختلال (17/19=t و سطح معناداری حاصل 001/0=sig) متفاوت است و تنها در مولفه ی مربوط به لزوم کنترل افکار در دو گروه مذکور تفاوتی مشاهده نشد. در نتیجه، یافته های پژوهش حاضر از مفهوم بندی فراشناختی اختلال وسواس فکری – عملی حمایت می کند.
امیر نیکوخلق پرویز شریفی درآمدی
چکیده تحقیق پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه مهارت های حرکتی دانش اموزان پسر با نارسایی ویژه در دیکته نویسی و دانش آموزان عادی پایه پنجم ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی (89 – 88) پرداخته است. روش تحقیق ازنوع کاربردی و روش انجام آن زمینه ای است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش اموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بودند که در مدارس دولتی نواحی 7 گانه آموزش و پرورش عادی و مراکز وابسته به آموزش و پرورش استثنایی در دو نوبت صبح و عصر در سال تحصیلی (89 – 1388) مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از دانش آموزان با نارسایی ویژه در دیکته نویسی و 30 نفر از دانش آموزان عادی بودند. جهت همتا سازی دانش آموزان دو گروه از نظر بهره هوشی از آزمون هوشی آدمک گودیناف استفاده شد، که معیار بهره هوشی در این پژوهش بین (90 تا 110) بوده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش جهت ارزیابی و مقایسه عملکرد مهارت های حرکتی، آزمون رشد حرکتی لینکلن – اوزرتسکی بود که دارای 36 مهارت است که علاوه بر عملکرد کلی مهارت های حرکتی، مهارت های حرکتی درشت، ظریف و چشم و دست را مورد مقایسه قرار داده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از آمار توصیفی به منظور تنظیم جداول، نمودارها و واریانس و انحراف استاندارد استفاده شد و از آمار استنباطی به منظور مقایسه میانگین نمرات کل مهارت های حرکتی، مهارتهای حرکتی درشت، مهارت های حرکتی ظریف، و چشم و دست، در ازمون رشد حرکتی لینکلن – اوزرتسکی از ازمون های آماری t مستقل استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که بین میزان عملکرد کلی مهارت های حرکتی، مهارت های حرکتی درشت، مهارت های حرکتی ظریف و مهارت های حرکتی هماهنگی چشم و دست تفاوت معنی داری وجود دارد و دانش آموزان عادی نسبت به دانش اموزان با نارسایی ویژه در دیکته نویسی عملکرد بهتری دارند. بنابراین وبا توجه به اهمیت مهارت های حرکتی در دانش آموزان با نارسایی ویژه در دیکته نویسی تشخیص سریع و به موقع آنها و علاوه بر آن توجه به ساعات ورزش درمراکز استثنایی از مسائل مهم است واینکه آنرا به عنوان جزئی از برنامهای آموزشی در نظر بگیریم.امید انست که این تحقیق باعث شود توجه به تربیت بدنی خصوصادر مراکز استثنایی به صورت جدی پیگیری شود ومربیان از آموزش های لازم جهت افزایش و کیفیت ورزش در مدارس برخوردار شوند تاباعث بهبود عملکرد مهارت های حرکتی در دانش اموزان گردد.
محمد کارگر حمید علیزاده
این پژوهش با عنوان (بررسی رابطه سبکهای فرزند پروری با تاب آوری و مقایسه آن در کودکان با و بدون اختلال سلوک)انجام گرفته است. هدف کلی این پژوهش:بررسی رابطه بین سبکهای فرزند پروری و تاب آوری و مقایسه آن در کودکان با و بدون اختلال سلوک می باشد. در ارتباط با این پژوهش پنج فرضیه عنوان شده است: روش مورد استفاده در این پژوهش،روش همبستگی است،و نمونه آماری آن شامل60نفر که 30 نفر دارای اختلال سلوک و 30 نفر بدون اختلال سلوک هستند.روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده می باشد.و پرسشنامه های سبک فرزند پروری و سپس تاب آوری اجرا گردید.که این داده های بدست آمده از طریقtمستقل و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. باتوجه به نتایج بدست آمده میتوان گفت درفرضیه یک. رفتار اقتداری والدین بیشترین تاثیر رادرتاب آوری دارددرواقع پیش بینی کننده مناسبی برای تاب آوری است در متغیر استبدادی داده ها نشان می دهد که فرضیه مطرح شده درباره ارتباط بین رفتار مستبدانه والدین و تاب آوری کودکان تایید می گردد.و در متغیرسهل گیرانه، داده ها نشان می دهد که ارتباط بین رفتار سهل گیرانه والدین و تاب آوری کودکان تایید نمی گردد.با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت در فرضیه دوم.داده ها نشان میدهد میزان تاب آوری کودکان بدون اختلال سلوک بیشتر از کودکان دارای اختلال سلوک است. و در فرضیه سوم. داده ها نشان می دهد که میزان رفتاراقتداری والدین کودکان بدون اختلال سلوک بیشتر از کودکان دارای اختلال سلوک است.فرضیه چهارم.داده هانشان میدهد میزان رفتار استبدادی والدین کودکان بدون اختلال سلوک کمتر از کودکان دارای اختلال سلوک است. ودرفرضیه پنجم بر اساس داده ها در سطح آلفای 05/0 تفاوت معنی داری بین میانگین رفتار سهل گیرانه والدین اختلال سلوک و بدون اختلال سلوک وجود ندارد. کلید واژه ها سبک های فرزند پروری،تاب آوری،اختلال سلوک.
مهسا پوستچی پرویز شریفی درآمدی
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه رفتار خوردن در کودکان با و بدون اختلال نا فرمانی مقابله ای 5 تا 7 ساله شهر تهران است. نوع پژوهش کاربردی و روش انجام آن توصیفی از نوع زمینه یابی میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 5 تا 7 ساله شهر تهران است که در سال 1389 در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی این شهر تحت آموزش بودند. نمونه پژوهش شامل 64 کودک(31 کودک با اختلال نافرمانی مقابله ای و 33 کودک بدون اختلال نافرمانی مقابله ای) میباشد که با استفاده از روش خوشه ای تصادفی از میان کودکان 9 مهد کودک و پیش دبستانی شهر تهران انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان(csi-4) و پرسشنامه رفتار خوردن کودکان (cebi) است.در ابتدا از مربیان خواسته شد که کودکان مخرب، نافرمان، مجادله گر و منفی باف 5 تا 7 ساله را معرفی نمایند. سپس از پرسشنامه علائم مرضی کودکان (فرم والدین و مربیان) جهت تشخیص کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای در بین این کودکان، استفاده شد. بعد از آن از مادران هر دو گروه خواسته شد که پرسشنامه رفتار خوردن کودکان را تکمیل نمایند. پس از جمع آوری داده های حاصل از تکمیل پرسشنامه ها برای توصیف آنها از شاخص های گرایش مرکزی، پراکندگی و توزیع و برای تحلیل آنها از مدل آماری t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین رفتار خوردن و هر یک از زیر مقیاس های آن (سلایق غذایی، مهارت های حرکتی و تمکین رفتاری) در کودکان با و بدون اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت معنی داری وجود دارد، به نحوی که مشکلات انواع رفتار های خوردن در کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بیشتر از کودکان بدون این اختلال است. با توجه به نتایج تحقیق میتوان نتیجه گرفت که گستره رفتار خوردن که یکی از کنش های رشدی بزرگ در فرآیند تحول است، در کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای، با مشکلات بیشتری نسبت به کودکان بدون این اختلال همراه است. از آنجا که تغذیه یکی از پایه های اساسی سلامت جسم، روان و یادگیری های اجتماعی است، یافته های این پژوهش ضرورت توجه به اختلال نافرمانی مقابله ای، پیامدهای آن و رفتار خوردن در کودکان را آشکار میسازد.
سهراب مرادی پلنگی حمید عتیزاده
هدف از تحقیق حاضر مقا یسه مها رتهای اجتماعی دانش آموزان عادی،نابینا وناشنوا در مقطع راهنمایی در شهرشیرازبود. باتوجه به ماهیت پژوهش ،روش تحقیق،علی مقایسه ای بود.جامعه آماری مورد پژوهش کلیه دانش آموزان عادی ،نابینا و ناشنوا مدارس راهنمایی شهرشیراز بود. حجم نمونه مورد نظر 90نفر بود که 30نفر نابینا ،30نفر ناشنوا 30نفر عادی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند .اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه مهارتهای اجتماعی که توسط هادی عباسی و با راهنمایی دکتر علی دلاور درسال 82ساخته شد بود جمع آوری گردید.برای تجزیه وتحلیل داده های بد ست آمده از روش آما ر توصیفی میانگین وانحراف استاندارد استفاده شد. روشهای استنباطی مورد استفاده دراین تحقیق تجزیه وتحلیل واریانس یک طرفه است.یافته های تحقیق حاضر نشلن داد که مهارت اجتماعی دانش آموزان عادی بهتر از دو گروه دیگر یعنی ناشنوا ونابینا است . همچنین بین مهارت اجتما عی دو گروه نابینا وعادی تفاوت معنا داری درسطح 0001/0 وجود دارد اما بین مهارت اجتماعی دوگروه ناشنوا با نابینا تفاوت معنی داری وجود ندارد .همچنین بیشترین میانگین مربوط به دانش آموزان پسر عادی و کمترین میانگین مربوط به دختران نابینا می باشد وتفاوت معنا داری بین مهارت های اجتماعی دانش آموزان عادی ،نابینا وناشنوای دختر وپسر وجود ندارد .بر این اساس پیشنهاد می شود برای مقایسه مهارت های اجتماعی سه گروه عادی ،نابینا وناشنوا از فرمهای دیگرپرسشنامه مهارت های اجتماعی در کنار این فرم ویا به جای این فرم استفاده شود.این یافته ها می توانند در برنامه های آموزشی مهارت های زندگی و مهارت های سازشی مد نظر قرار بگیرند. واژگان کلیدی:مهارت های اجتماعی،ناشنوا،نابینا
مینا بقاییان پرویز شریفی درآمدی
چکیده: هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های فرزند پروری ادراک شده با اهمالکاری و عزت نفس دانش آموزان است. بدین منظور نمونه ای 200 نفری از دانش آموزان دختر دبیرستانی منطقه 2 شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه اقتدار والدین (paq)، مقیاس سهل انگاری تاکمن (tps) و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ است. روش اجرا بدین صورت بود که از بین مناطق مختلف شهر تهران یک منطقه به تصادف انتخاب و از بین دبیرستان های آن منطقه 4 دبیرستان به طور تصادفی انتخاب شدند و در هر دبیرستان یک کلاس به تصادف انتخاب وپس از هماهنگی های لازم پرسشنامه ها توزیع، اجرا و جمع آوری شد. در نهایت از 200 نفر گروه نمونه، داده های مربوط به 170 نفر آزمودنی به منظور تحلیل وارد نرم افزار spss شدند.داده های به دست آمده با روش رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد و نتایج نشان داد که سبک فرزند پروری مستبدانه و عزت نفس می تواند به طور معناداری اهمالکاری را پیش بینی کند. دو سبک فرزند پروری مقتدرانه و سهل گیرانه رابطه معناداری با اهمالکاری نداشتند. واژگان کلیدی: سبک های فرزند پروری ادراک شده، اهمالکاری، عزت نفس
امین توکلی مریم سیف نراقی
در پژوهش حاضر به مقایسه تاثیر روش آموزشی سینا و فرنالد بر اصلاح نارسا خوانی دانش آموزان مرزی دوره دبستان شهریار پرداخته شده است.روش پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی است .جامعه آماری پژوهش حاضر در بر گیرنده ی دانش آموزان نارسا خوان با هوش مرزی دبستان شهرستان شهریار می باشد. نمونه گیری بصورت نمونه دردسترس بوده است که شامل 30 نفر از دانش آموزان نارساخوان دارای هوش مرزی می باشد که از میان جامعه ی آماری ذکر شده به صورت نمونه ی در دسترس از کلینیک اختلالات یادگیری شکوفا انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل دو آزمون خواندن سیف نراقی و نادری و آزمون هوشی ریون بوده است. اطلاعات بدست آمده در این پژوهش به وسیله آزمون آماری t تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج به دست آمده دو روش آموزشی سینا و فرنالد در اصلاح نارساخوانی دانش آموزان با هوش مرزی موثر بوده اند و بین این دو روش از حیث برتری بر یکدیگر تفاوتی یافته نشد. کلید واژه : دانش آموزان با هوش مرزی ،روش آموزشی سینا،روش آموزشی فرنالد
حمید رضا حدادی ندوشن پرویز شریفی درآمدی
زیرا 30 نفر از دانش آموزان نابینای پسر در گروه اصلی و 30 نفر از دانش آموزان بینا نیز در گروه مقایسه قرار گرفتند و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده؛ آزمون توالی حافظه شنیداری – کلامی (کلمات و اعداد) به صورت انفرادی در محل آموزشگاه بر روی آن ها اجرا شد. در این پژوهش، نتایج تحلیل آزمون تی مستقل و تی همبسته نشان داد که افراد نابینا در توالی حافظه کلمات، عملکرد بهتری نسبت به گروه بینا دارند؛ در حالیکه در توالی حافظه شنیداری – کلامی (کلمات و اعداد) تفاوت معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد. ولی نتایج به دست آمده از تحلیل درون گروهی داده ها نشان داد که توالی حافظه اعداد در هر دو گروه بینا و نابینا بالاتر از توالی حافظه کلمات می باشد. در مجموع، یافته ها نشان دادند که افراد نابینا در مقایسه با افراد بینا، در تکالیفی که مستلزم مهارت های گوش دادن و تمرکز و توجه است و به مقدار بیشتری به مهارت های اکتسابی نیاز دارد؛ توانایی زیادی نشان می دهند ولی توانایی های ذاتی مانند گنجایش حافظه کوتاه مدت این افراد، همانند افراد بینا است. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که معلمان و مربیان در مهارت های تحصیلی دانش آموزان نابینا همچون دانش آموزان بینا رفتار کنند؛ ولی در انجام تکالیف، وقت بیشتری به دانش آموزان نابینا بدهند، دانش آموزان نابینا به دلیل نقص ادراک بینایی می توانند به طور ارادی مسیر توجه خود را بر روی حس شنوایی متمرکز کنند.
مهدی فرحناک پرویز شریفی درآمدی
هدف بررسی :بررسی و مقایسه ادراک بینایی دانش آموزان نارسا خوان و حساب نارسا در استان قم جامعه آماری: تمام دانش آموزان نارسا خوان و حساب نارسا در استان قم نمونه :دو گروه 30 نفره از دانش آموزان نارسا خوان و حساب نارسا در استان قم در مراکز ویزه اختلالات یادگیری درحال آموزش هستند .
حسین عفیفی پرویز شریفی درآمدی
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه کارکردهای اجرایی استدلال، برنامه ریزی- سازماندهی و حافظه کاری در نوجوانان بزهکار و عادی شهر تهران می پردازد. روش:. در این پژوهش زمینه یابی، جامعه آماری شامل کلیه بزهکاران نوجوانی (320 نفر) که در زمان انجام تحقیق در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران به سر می بردند وکلیه دانش آموزان 13 تا 18 سال منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران که به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. برای انتخاب بزهکاران از افراد ساکن در کانون اصلاح و تربیت که تنها مرکز واقع در تهران بود، 30 نفر از افراد 13 تا 18سال بزهکار به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور انتخاب افراد عادی نیز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای از مناطق 22 گانه شهر تهران یک منطقه (5) و از مدارس این منطقه 2 مدرسه ( یک مدرسه راهنمایی و یک مدرسه دبیرستان) عادی انتخاب و در مرحله بعد 6 نفر از مقطع راهنمایی و 24 نفر از مقطع دبیرستان انتخاب شدند.برای بدست آوردن داده ها از آزمون آندره ری و خرده آزمون های تشابهات و حافظه عددی وکسلر استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از تفاوت معنادار میان کارکردهای اجرایی استدلال، برنامه ریزی- سازماندهی و حافظه کاری نوجوانان بزهکار با گروه عادی بوده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که نوجوانان بزهکار در هر سه متغیر از نوجوانان عادی پایین تر بودند. این موضوع مربوط به فقر اطلاعات پیشنیاز کارکردهای اجرایی شناختی است.
یاسر ماستری فراهانی پرویز شریفی درآمدی
چکیده تمایلات پرخاشگرانه و بروز رفتار های خشن یکی از مسایلی است که به شدت شیوع پیدا کرده است. نوجوانان به خاطر ویژگی های دوره نوجوانی و تغییراتی که در آنها روی می دهد، قشری هستند که کنترل کم تری روی رفتارهای پرخاشگرانه خود دارند. شناخت راهکارها و روش های کاربردی برای کنترل رفتارها و تمایلات پرخاشگرانه در نوجوانان و هدایت آنها به مسیر صحیح از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از راه ها یی که می تواند در کنترل پرخاشگری نوجوانان موثر باشد آموزش مسئولیت پذیری است. لذا هدف این بررسی آزمایش تاثیر آموزش مسئولیت پذیری با رویکرد واقعیت درمانی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان در سنین 12 تا 15 ساله است. این پژوهش از نوع تحقیق نیمه آزمایشی با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر دوره راهنمایی شهرستان ساوه بودند. در این تحقیق 60 نفر ازدانش آموزان دوره ی راهنمایی با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و با استفاده از پرسشنامه ی پرخاشگری agqمورد آزمون قرار گرفتند و بر اساس نمرات پیش آزمون 30 نفر که بالاترین نمره را در آزمون گرفتند در گروه آزمایش و 30نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. مسئولیت پذیری بر اساس مولفه های واقعیت درمانی در 8 جلسه 80 دقیقه ای آموزش داده شد. کارایی و اثر بخشی مداخلات توسط پرسشنامه ذکر شده مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مسئولیت پذیری بر پایه واقعیت درمانی می تواند بر کاهش پرخاشگری( تهاجم و خشم) موثر باشد اما در کاهش میل به کینه توزی نتایج معنی داری حاصل نشد. به منظور حذف اثر پیش آزمون از شاخص آماری تحلیل کوواریانس استفاده گردید
مریم سهرابی احمد اعتمادی
هدف : هدف این مطالعه بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر وابستگی هیجانی دانش آموزان دختر پایه اول مدرسه شبانه روزی جعفر آباد مغان می باشد. روش کار: مطالعه بر روی 30 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول انجام شد که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) تقسیم شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامه وابستگی به دیگران ( روبرت ام ای – جی هرشفیلد – جی ال کلرمن- اج جی گوگ – آی بارت ) بود که در مرحله پس آزمون و پیش آزمون اجرا شد. آموزش حل مسئله در 11 مرحله انجام شد . داده ها بوسیله آمار توصیفی و t مستقل و با استفاده از نرم افزار spss 15 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعه نشان دهنده کاهش معنی دار0/01>p وابستگی هیجانی در گروه آزمایش بعد از اعمال مداخله می باشد ، همچنین نتایج تحلیل آماری نشان داد ؛ خودمختاری0/01>p و اعتماد اجتماعی 00/01> p به طور معنی داری بعد از آموزش حل مسئله افزایش می یابد.. نتیجه گیری : آموزش مهارت های حل مسئله بر دانش آموزان دبیرستان شبانه روزی باعث کاهش وابستگی هیجانی و ارتقاء خودمختاری و افزایش اعتماد اجتماعی می شود. و توجه بیشتر به آموزش حل مسئله را می طلبد. کلید واژه: وابستگی هیجانی،خودمختاری،اعتماداجتماعی
اکرم هدی پور پرویز شریفی درآمدی
هدف این پژوهش بررسی تآثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا شهر تهران است. این پژوهش به صورت آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام ش و تعداد نمونه 30 دختر نابینا بود. یافته ها نشان داد که برنامه مداخله تغییر سبک اسناد تأثیر معناداری بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان نابینا داشته است.
فرح قوامی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه خلاقیت میان دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا انجام شده است. روش پژوهش از نوع زمینه یابی است و هدف آن تعیین تفاوت دانش آموزان ناشنوا و شنوا در مولفه های (انعطاف پذیری، اصالت، سیالی و بسط) است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دختر 10 و 11 سال ناشنوا و شنوای شهر تهران در سال تحصیلی 91-1390 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد که در مجموع 60 دانش آموز ( 30 دانش آموز ناشنوا و 30 دانش آموز شنوا) انتخاب شد. جهت سنجش میزان خلاقیت آزمودنی ها از آزمون سنجش خلاقیت تورنس فرم a استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون t برای دو نمونه مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در مولفه های انعطاف پذیری و اصالت تفاوت معنادار بین دو گروه وجود دارد به این صورت که دانش آموزان ناشنوا در مولفه انعطاف پذیری و دانش آموزان شنوا در مولفه اصالت نسبت به گروه دیگر برتری دارند. در مولفه های بسط و سیالی تفاوت معنادار میان دو گروه شنوا و ناشنوا مشاهده نشد.
حمید ارژنگ پرویز شریفی درآمدی
هدف از اجرای این پژوهش بررسی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان پسر دبیرستانی بود. رفتارهایی که می توانند تاثیرات زیانباری بر روی رشد کلی و سلامت نوجوانان داشته باشد یا که ممکن است از پیشرفت و موفقیت آینده نوجوانان جلوگیری کند، رفتارهای پرخطر اطلاق می گردد. پژوهش حاضر آموزشی و به صورت طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسردبیرستانی ناحیه یک شهر کرمانشاه که حدود 5800 نفر می باشند بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی، یک دبیرستان 216 نفری انتخاب شد، همه آنها به پرسشنامه رفتارهای پرخطر پاسخ دادند، این پرسشنامه که توسط شجاعی باغینی(1387) ساخته شده و اطلاعاتی درباره فرد و شمار رفتارهای پرخطر که شامل فرار از منزل، مصرف سیگار، مواد، الکل و رابطه جنسی زودرس و دستگیری را در برمی گیرد. این پرسشنامه شامل11سوال است که در نهایت تعداد رفتارهای پرخطر فرد را نشان می دهد،30 نفر از کسانی که نمره آنها بالاتر از میانگین بودبه عنوان نمونه انتخاب وپس از همتا سازی بر اساس سن و وضعیت تحصیلی والدین، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای در معرض آموزش مهارت خودآگاهی قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss، روش آماری تحلیل کوواریانس برای فرضیه اصلی و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج با سطح معناداری 95درصد، نشان داد که آموزش خودآگاهی باعث کاهش میزان رفتارهای پرخطر در گروه آزمایش گردیده است. فرضیه های فرعی این پژوهش از این قرارند: 1. آموزش مهارت خودآگاهی باعث کاهش میزان مصرف سیگار در میان دانش آموزان پسر دبیرستانی است. 2. آموزش مهارت خودآگاهی باعثکاهش میزانسوء مصرف مواد مخدردر میان دانش آموزان پسر دبیرستانی است. 3. آموزش مهارت خودآگاهی باعث کاهش میزان مصرف مشروبات الکلی در میان دانش آموزان پسر دبیرستانی است. 4. آموزش مهارت خودآگاهی باعث کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در میان دانش آموزان پسر دبیرستانی است. 5. آموزش مهارت خودآگاهی باعث کاهش رفتارهای پرخطر فرار از منزل در میان دانش آموزان پسر دبیرستانی است. نتایج t مستقل برای فرضیه های فرعی نشان داد:با 95 درصد اطمینان،آموزش خودآگاهی باعث کاهش میزان مصرف سیگار در میان گروه آزمایش گردیده است. اما تفاوت معنی داری بین اثر آموزش خودآگاهی بر کاهش میزان مصرف مواد مخدر در گروه آزمایش مشاهده نگردید. با 99درصد اطمینان، آموزش خود آگاهی باعث کاهش میزان مصرف الکل در گروه آزمایش شد.همچنین با 95 درصد اطمینان، آموزش خودآگاهی باعث کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در گروه آزمایش شد. در نهایت تفاوت معناداری بین اثربخشی آموزش خودآگاهی و کاهش فرار از منزل در میان گروه آزمایش به دست نیامد.
نسرین قلعه پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با عنوان بررسی و مقایسه عزت نفس و سبک اسناد بین دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی و عادی پایه چهارم ابتدایی منطقه دو تهران انجام شد، روش تحقیق زمینه یابی(تحقیق پیمایشی) و جامعه آماری کل دانش آموزان دخترپایه چهارم ابتدایی منطقه دو تهران در سال تحصیلی 91-90 می باشد، جهت انتخاب نمونه از نمونه گیری در دسترس استفاده شده است به این نحو که کلیه دبستانهای دخترانه منطقه دو تهران مورد بررسی و دانش اموزان نارسانویس شناسایی شده و از بین این مدارس به صورت تصادفی 25 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد، همچنین 25 دانش آموزعادی به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید. هدف کلی تحقیق بررسی و مقایسه عزت نفس و سبک اسناد بین دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی و عادی می باشد، چهار سوال پژوهش در خصوص میزان همبستگی بین عزت نفس و سبک اسناد هردو گروه از دانش آموزان و همچنین مقایسه بین سبک اسناد و عزت نفس بین دانش آموزان عادی و با اختلال دیکته نویسی مطرح گردیدکه جمع اوری داده ها با استفاده از ابزار و پرسشنامه استاندارد عزت نفس کوپر اسمیت و سبک اسنادپترسون و سیلگمن(asq) وآزمون هوش وکسلر وآزمون دیکته برگرفته از کتاب اختلالات یادگیری دکتر کریمی انجام گردید و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار استنباطی از جمله ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t دوگروهی مستقل صورت گرفته است که نتایج به دست آمده نشان دهنده همبستگی مثبت و بالایی (r =+0/46)بین عزت نفس و سبک اسناد دانش آموزان عادی به دست آمد و همچنین این نتیجه در مورد دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی به دست آمد(r =+0/42)و در خصوص مقایسه این دو متغیر(سبک اسناد و عزت نفس) در دو گروه از دانش آموزان نتایج حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین میانگین عزت نفس دانش آموزان عادی و با اختلال دیکته نویسی و همچنین وجود این تفاوت معنادار در خصوص سبک اسناد ایشان می باشد.
زهرا ناظمی پرویز شریفی درآمدی
هدف تحقیق حاضر بررسی و مقایسه اختلالات روانشناختی کودکان دختر و پسر مبتلا به فلج مغزی در گروه سنی 18-14 شهر تهران می باشد. نمونه های تحقیق شامل 60 دانش آموز توانخواه دختر و پسری است که در مدارس روزانه وابسته به آموزش و پرورش استان تهران مشغول به تحصیل می باشند. انتخاب جامعه هدف به صورت تصادفی بوده است از لیست مدارس توانخواه دانش آموزانی که دارای معلولیت جسمی حرکتی با هوشبهر عادی بوده اند به عنوان نمونه انتخاب شدند. مجموع نمونه ها شامل 60 دانش آموز از 4 مدرسه (2 مدرسه پسرانه و 2 مدرسه دخترانه ) می شدند. به منظور دستیابی به هدف ذکر شده از پرسشنامه scl90 که 9 آیتم روانشناختی را می سنجد، استفاده شده است. آیتمها شامل: اضطراب، روان پریشی، ترس مرضی، افکار پارانوئید ، پرخاشگری ، افسردگی و حساسیت بین فردی، و اختلالات شکایت جسمانی و وسواس می شدند. پس از اجرای پرسشنامه 90 سوالی و جمع آوری اطلاعات و ترسیم نمودارها (آمار توصیفی) و با استفاده از فرمول t مستقل در سطح معنی داری 01/0 و واریانس یک طرفه داده های زیر حاصل گردید. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که در اختلال های (اضطراب، روان پریشی، ترس مرضی، افکار پارانوئید، پرخاشگری، بین دختران و پسران ارتباط معنی داری وجود نداشت یا به عبارتی فراوانی اختلال های یاد شده در هر دو گروه یکسان بود. از طرفی میزان اختلال های افسردگی و حساسیت بین فردی در پسران بیشتر از دختران و میزان اختلالات شکایت جسمانی و وسواس در دختران بیشتر از پسران بود. کلمات کلیدی: فلج مغزی، اختلالات روانشناختی، اختلالات روانشناختی دختران و پسران
زهرا فروزنده دهکردی پرویز شریفی درآمدی
چکیده هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای سبک های اسناد و مهارت ابراز وجود بین دانش آموزان تیزهوش و عادی سال اول مقطع متوسطه در شهرستان شهرکرد بود. نمونه تحقیق در این پژوهش شامل 60 دانش آموز تیزهوش و 60 دانش آموز عادی بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از : پرسشنامه سبک اسناد پترسون و سلیگمن(casq) و پرسشنامه جرأت ورزی گمبریل و ریچی. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که دانش آموزان تیزهوش در موقعیت های مثبت در هر سه بعد نمره بالاتری از دانش آموزان عادی کسب کردند و در موقعیت شکست دانش آموزان تیزهوش اسناد درونی و ناپایدارتری نسبت به دانش آموزان عادی داشتند. همچنین دانش آموزان تیزهوش مهارت ابراز وجود بیشتری نسبت به دانش آموزان عادی داشتند. دانش آموزان تیزهوش سبک اسناد مطلوب تری نسبت به دانش آموزان عادی داشتند و به توانایی ها و قابلیت های خویش اطمینان بیشتری داشتند.
رضا ربانیان پرویز شریفی درآمدی
هدف پژوهش حاضربررسی و مقایسه سبکهای هویت و خودکارآمدی در دانش آموزان پسر با و بدون پرخاشگری پایه اول دبیرستان های شهرستان نجف آباد است. روش پژوهش، توصیفی- زمینه یابی و جامعه مورد پژوهش، کلیه دانش آموزان پایه اول دبیرستانهای پسرانه شهرستان نجف آباد که در سال 91-90 مشغول به تحصیل بودند؛ که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، ابتدا شهرستان نجف آباد به 5 قسمت تقسیم و بعداز هر بخش یک مدرسه به صورت تصادفی و به این شیوه 389نفر انتخاب و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری(1992) توسط آنها تکمیل شد. بر اساس نتایج این پرسشنامه، 55 نفر دانش آموزپرخاشگر و 55 نفر دانش آموزعادی به صورت تصادفی که از لحاظ سن و وضعیت اقتصادی- اجتماعی با آنان همتا شدند به عنوان نمونه آماری برگزیده شدند؛ و پرسشنامه خودکارآمدی شرر(1982) و پرسشنامه سبک هویت برزونسکی(isi-6g)،(1989)، توسط آنها تکمیل شد. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده ازآزمونt وهمبستگی پیرسون نشان داد که: - بین سبک های هویت دانش آموزان عادی و پرخاشگر تفاوت معنی دار وجود ندارد. - ین خودکارآمدی دانش آموزان عادی و پرخاشگرتفاوت معنی دار وجود دارد. - بین سبک های هویت و خودکارآمدی دانش آموزان پسرپرخاشگر رابطه معنی داری وجود دارد. - بین سبک های هویت اطلاعاتی واجتنابی و تعهد دانش آموزان پسر عادی رابطه معنی داری وجود دارد.
مینا نصوحیان پرویز شریفی درآمدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی زوجین در معرض طلاق و زوجین عادی شهر اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علّی– مقایسه ای بود. به منظور انتخاب نمونه زوجین در معرض طلاق از بین متقاضیان طلاق مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران طلاق شهر اصفهان 60 نفر (30 زوج) به صورت نمونه در دسترس و برای انتخاب نمونه زوجین عادی از بین مناطق چند گانه در شهر اصفهان چند منطقه انتخاب و از بین زوجین ساکن در این مناطق 60 نفر (30 زوج) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. سپس پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (neo-ffi)و تجارب در روابط نزدیک (ecrs) در نمونه های مورد نظر اجرا شد. فرضیه های پژوهش بر این اساس بود که بین ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی زوجین در معرض طلاق و زوجین عادی شهر اصفهان تفاوت وجود دارد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و آزمونهای یک متغیره و بن فرنی و خی دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی در ابعاد شخصیتی روان رنجوری ، توافق پذیری و وظیفه شناسی و سبک های دلبستگی در ابعاد اضطرابی و اجتنابی در زوجین در معرض طلاق و زوجین عادی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که روان رنجوری در بین زوجین در معرض طلاق بیشتر و توافق پذیری و وظیفه شناسی کمتر است و زوجین در معرض طلاق نسبت به زوجین عادی دارای سبک دلبستگی نا ایمن اضطرابی و اجتنابی بیشتر بودند. همچنین در این پژوهش به بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی زوجین شهر اصفهان پرداخته شد. نتایج به دست آمده از ضریب همبستگی پیرسون حاکی از این بود که بین ابعاد شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی، توافق پذیری و وظیفه شناسی با ابعاد دلبستگی رابطه معناداری وجود دارد.
پریناز علی اکبریان کیومرث فرحبخش
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی به نوجوانان در کاهش احساس تنهایی آنان می باشد.جامعه ی آماری دختران اول دبیرستان دبیرستانهای شهر تهران می باشد.نمونه به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد و بیست نفر در دو گروه ده نفری قرار گرفتند.روش این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود.برای اندازه گیری احساس تنهایی از پرسشنامه ی مقیاس تنهایی آشر استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل آزمون t مستقل استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که اختلاف میانگین تفاوت نمرات پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل در سطح یک صدم معنادار است و آموزش مهارتهای ارتباطی باعث کاهش احساس تنهایی در آ«ان شده است.
کوروش پراک پرویز شریفی درآمدی
هدف از این پژوهش بررسی و مقایس? سبک تفکر دانش آموزان پسر دبیرستانی نابینا و ناشنوای شهر تهران در سال تحصیلی 91 - 90 می باشد. برای این منظور با استفاده از نمونه گیری خوشه ای دانش آموزان نابینا از مدارس محبی و خزائلی، دانش آموزان ناشنوا از مدارس سید جمال و اندیشه و دانش آموزان عادی از مدارس مطهری و علمیه انتخاب شدند. روش انجام پژوهش، روش زمینه یابی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنام? سبک تفکر استرنبرگ و واگنر ( 1992 )، استفاده شد. این پرسشنامه از 13 خرده آزمون تشکیل شده است و هر خرده آزمون دارای 8 سوال است که سبک تفکر را اندازه می گیرد. نمره گذاری آن به صورت مقیاس 7 درجه ای ( همیشه – اصلاً ) می باشد. دامن? ضریب پایایی این پرسشنامه بین 40/0 تا 80/0 می باشد. اعتبار درونی این پرسشنامه که از طریق تجزیه و تحلیل واریانس ضریب همبستگی پیرسون به دست آمده است حدوداً 80/0 واریانس داده ها را تبیین می کند. در این پژوهش تنها کارکردهای سبک تفکر ( قضاوتگر، قضایی و اجرایی ) مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع 90 پرسشنامه جمع آوری گردید. با استفاده از آمار توصیفی، درصد، فراوانی، میانگین و انحراف از استاندارد آنها محاسبه شد و برای مقایس? گروه های مختلف از روش تجزیه و تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که دانش آموزان نابینا و ناشنوا از نظر سبک تفکر ( به صورت کلی )، و همچنین در سه کارکرد سبک تفکر ( قانون گذار، اجرایی و قضاوتگر )، با هم تفاوت دارند. همچنین داده ها نشان دادند که کودکان عادی از لحاظ سه کارکرد سبک تفکر با کودکان ناشنوا و از نظر سبک تفکر قضایی با کودکان نابینا تفاوت دارند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که معلولیت افراد از لحاظ بینایی، شنوایی، حرکتی و... بر سبک تفکر این افراد تأثیر می گذارد و این نشان می دهد که باید با آنها برخورد متفاوتی ( از نظر آموزشی، شغلی و... ) نسبت به افراد عادی داشته باشیم. ضرایب اتا نیز نشان می دهند که 18 درصد از میزان واریانس معلولیت توسط سبک تفکر قانون گذار، 21 درصد توسط سبک اجرایی و 23 درصد توسط سبک تفکر قضایی تبیین می شود.
بهنام لطفی فر ابوالفضل کرمی
مقدمه: افسردگی بعنوان ویروس سرما خوردگیو اضطراب بعنوان منشأ بسیاری از بیماری های روان تنی قرن حاضر، بسیاری از انسان ها را درگیر ، آلوده و مبتلا نموده است. و بشر امروزی در میان این امواج ویران گر در حال دست و پا زدن است. این پژوهش با هدف بررسی میزان اثربخشی هیپنوتراپی بر کاهش اضطراب و افسردگی انجام شده است. روش:پژوهش حاضر یک مطالعه کمی مداخله ای نیمه تجربی(نیمه آزمایشی) و بر اساس اهداف کاربردی و میدانی و توسعه ای و با نگاهی آینده نگر و با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه جهت از بین بردن اثرات محیطی مداخله گر انجام شده است. بر روی افراد مراجعه کننده دچار افسردگی و اضطراب به کلینیک در سطح شهر تهران صورت پذیرفته است. از بین افراد مراجعه کننده به کلینیک، 26 نفر از آنانی که بر اساس مصاحبه بالینی dsm-iv دچار اختلال اضطراب وافسردگی بوده انتخاب و سپس بر اساس پرسشنامه فرم کوتاه افسردگی بک و پرسشنامه اضطراب زانک میزان اختلال آنها تعیین و به قید قرعه در دو گروه 13 نفره قرار گرفتند. گروه آزمایش پس ازتعیین بر اساس تئوری خوشه های شخصیتی اشپیگل ها و همچنین بر اساس استعداد و ظرفیت هیپنوتیزم پذیری مقیاس گروهی واترلو- استنفوردطی پنج جلسه پنج هفته ای(هر هفته یک جلسه با تمرینات بین هفته ای) به صورت انفرادی تحت هیپنوتراپی قرار گرفته اند. به منظور بدست آوردن یافته ها ازکواریانسو آزمون تی مستقل استفاده گردیده است. یافته ها:نتایج حاصله از آزمون کوواریانس و تی اختلافی نشان داد در هر دو متغیر اضطراب و افسردگی تفاوت معنی داری در سطح(000/0p<)بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه وجود دارد. نتیجه گیری:پژوهش حاضر نشان می دهد هیپنوتراپی تاثیر معناداری را بر کاهش اضطراب و افسردگی بیماران بر جای می گذارد. که بسیار فراتر از حد انتظار است. پیشنهادها: از آنجا که در این تحقیق از تلقینات هوش معنوی در درمان بیماران در حالت خلسه و هیپنوز استفاده و تاکید بسیاری شده است، پیشنهاد می گردد میزان تاثیرگذاری تلقینات معناگرا در حالت هیپنوز بر هوش معنوی، در بیماران دچار اختلال اضطرابی و افسردگی سنجیده شود.
حسین لک زائی مهناز بابائی
مقدمه :کودکان دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی بر اعضای خانوده خود تاثیر می گذارند و زندگی با چنین کودکانی ملال آور و چالش های بسیاری را برای خانواده ایجاد می کند. روش :این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی برنامه درمان عقلانی – هیجانی – رفتاری گروهی بر باورهای غیر منطقی و شادکامی مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی انجام پذیرفت. روش پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است.نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده است.از میان حجم نمونه که50 نفر بود، 30 نفر واجد شرایط(مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی)بصورت تصادفی انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند . گروه آزمایشی به مدت دو ماه( 8 جلسه یک ساعته ،هفته ای یکبار ) در جلسات درمان عقلانی – هیجانی – رفتاری گروهی شرکت نمودند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خودسنجی باورهای غیرمنطقی جونز و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها :نتایج نشان داد درمان عقلانی – هیجانی – رفتاری گروهی در کاهش باورهای غیرمنطقی و همچنین افزایش شادکامی مادران کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی گروه آزمایشی تاثیر معناداری دارد. لذا می توان گفت درمان عقلانی- هیجانی- رفتاری گروهی یکی از روش های موثر در کاهش علائم اختلالات روانی و افزایش سلامت روان است.
علی رخصتی فر سعید سرابیان
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مقایسه تیپ های شخصیتی a/b و سبک های مقابله با استرس مسأله مدار/ هیجان مدار در زنان شاغل و غیرشاغل شهر شیراز بود. این مطالعه از نوع علی/ مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی زنان شاغل و غیرشاغل شهر شیراز تشکیل می دهند که از بین آنها تعداد 145 نفر (74 شاغل و 71 غیرشاغل) با استفاده از روش خوشه ای از بین مناطق شهر شیراز انتخاب شدند. نمونه نهایی گروه زنان شاغل از موسسات و ادارات دولتی و گروه زنان غیرشاغل از زنان خانه دار مناطق منخب برگزیده شدند به طوری که، محل اجرا برای زنان شاغل در محل کار بود و برای زنان خانه دار در محل سکونتشان. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارت بودند از پرسش نامه تیپهای شخصیتی a-b "برن رویتر" و پرسشنامه سبک های مقابله با استرس " موس، بلینگز و آلاه ". برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش، از آزمون مقایسه ای t استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه زنان شاغل و گروه زنان شاغل در تیپ های شخصیت a و b ؛ و سبک های مقابله با استرس مسأله مدار و هیجان مدار تفاوت معناداری مشاهده نشد. به طور کلی، می توان چنین نتیجه گیری کرد که شغل(شاغل بودن یا خانه دار بودن) زنان تأثیر معناداری در شکل دهی نوع خاصی از تیپ شخصیتی یا به کار گیری سبک های خاص مقابله با استرس ندارد و دو گروه از این دو جهت تفاوت معناداری ندارند و باید برای تبیین تفاوتهای روانشناختی محوری این دو گروه که ارتباط مستقیمی نیز با شغل داشته باشد، در جستجوی فاکتورهای دیگری برآمد.
زیبا شکورصفت صدیفی پرویز شریفی درآمدی
وجود کودک درخودمانده مشکلاتی را برای والدین فراهم میآورد که هرگز والدی که دارای کودکی عادی است نمیتواند تصور آن فضا را داشته باشد. این کودکان تاثیرات بیشماری بر رفتارها و عملکرد والدین خود گذاشته و موجب میگردند که والدین بخصوص مادران در اتخاذ سبک¬های فرزندپروری و سبک¬های دفاعی خود مانند والدین¬ای که دارای کودکان عادی هستند، همانند نباشند. سبک¬های مقتدرانه و مکانیزم-های رشد یافته اغلب در خانواده های کودکان درخودمانده دیده نمی¬شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی مقایسه¬ای سبکهای فرزندپروری و سبکهای دفاعی در مادران کودکان درخودمانده و عادی بوده است. تحقیق حاضرپژوهشی بنیادی و ازنوع پس رویدادی بوده که روش نمونه گیری آن تصادفی و به شناسایی سبکهای اتخاذ شده فرزند پروری و مکانیسم های دفاعی در مادران کودکان درخودمانده و عادی و در نهایت مقایسه هر دو سبک در هر دو متغیر می¬پردازد. این تحقیق نظری بوده و از روش های استدلال و تحلیل عقلانی استفاده کرده و بر پایه¬ی مطالعات کتابخانه ای ، مصاحبه و پرسشنامه می¬باشد که در سال 1392 انجام شده است. برای شیوه¬های فرزند¬پروری از جامعه آماری شامل 52 مادر دارای کودک عادی و 53 مادر دارای کودک درخودمانده استفاده شده است. برای مکانیسم¬های دفاعی از دو پرسشنامه¬ی حسن عبدالله زاده وdsq استفاده شده است که برای پرسشنامه عبدالله زاده از جامعه آماری 42 مادر دارای کودک عادی و 40 مادر دارای کودک درخودمانده و برای پرسشنامه dsq از 37 مادر دارای کودک عادی و 50 مادر دارای کودک درخودمانده که از شهر تهران بطور تصادفی ودر دسترس انتخاب شده بودند، استفاده شده است. سپس کلیه اطلاعات در دو بخش روش¬های توصیفی و روش¬های استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در تجزیه و تحلیل توصیفی شاخص¬های آماری مربوط به نمرات متغیرها با استفاده از نرم افزار spssمحاسبه گردیده و نمودارهای مربوطه ترسیم شده است. شاخص¬های آماری که در تجزیه و تحلیل توصیفی استفاده شده است شامل : شاخص¬های گرایش مرکزی و انحرافی نظیر میانگین، واریانس و انحراف استاندارد می¬باشد. در بخش روش¬های استنباطی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مکانیزم¬های دفاعی نوروتیک و رشد نایافته در مادران کودکان درخود مانده نسبت به مادران کودکان عادی بیشتر است ، بدین معنا که مادران کودکان درخودمانده در مقایسه با مادران کودکان عادی بیشتر از مکانیزمهای دفاعی نوروتیک استفاده می¬کنند. تحلیل ها نشان دادند که بین انواع مکانیزم¬های دفاعی در مادران دارای کودکان عادی و درخودمانده نیز تفاوت معنادار وجود دارد. جدول تحلیل واریانس بیانگر آن است که در بین مکانیزم¬های دفاعی مکانیزم¬های واپس رانی، جبران و دلیل تراشی در بین دو گروه تفاوت معناداری داشته و در سایر مکانیزم¬های دفاعی بین مادران کودکان عادی و درخودمانده تفاوت معناداری گزارش نشده است. علاه براین نتایج نشان داد دربین سبک¬های فرزندپروری، سبک مستبدانه در بین دو گروه تفاوت معناداری داشته است .بدین معنا که مادران کودکان درخودمانده در مقایسه با مادران کودکان عادی بیشتر از سبک مستبدانه استفاده می¬کنند. اما در سبک مقتدرانه میانگین نمرات مادران کودکان عادی بیشتر است. با این حال در سبک سهل¬گیر تفاوت محسوسی بین دو گروه مشاهده نمی¬شود. در خاتمه پیشنهاد می¬شود با توجه به میانگین بالاتر از حد متوسط در مورد میزان سبکهای فرزندپروری مستبدانه در میان مادران کودکان درخودمانده و مکانیز¬های دفاعی نوروتیک (روان آزرده) و رشد نایافته نیاز مبرم به افزایش توجه مسئولین امر به وضعیت درمانی – روانی خانوادگی و اجتماعی این گروه از مادران وجود دارد. ضمنا"پیشنهاد می¬شود مراکز بیشتری با هزینه¬های کمتر در اختیار خانواده¬هایی که دارای کودکان درخودمانده هستند، ابداع ومعلمان و دست اندرکاران بیشتری جهت کمک و آموزش به این گروه از کودکان تعلیم و تربیت داده شوند.
رحیم مرادی اسماعیل زارعی زوارکی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش چندرسانه ای بر رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان درخودمانده پای? اول ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 92 – 1391 صورت پذیرفته است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان درخودمانده پایه اول ابتدایی شهر تهران بود ، که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 16 نفر از دانش آموزان انتخاب و بصورت تصادفی به دوگروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه رشد مهارت های اجتماعی کرامتی (1381) بود که در پنج مولفه طراحی شده است. گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل به دور از متغیر مستقل نگاه داشته شد. به منظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجراء شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل که همان آموزش چندرسانه ای بود، قرار گرفت و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد . برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیری ) استفاده شده است. بطور کلی نتایج بدست آمده از این پژوهش برتری میزان رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را از طریق چندرسانه ای آموزشی دریافت کردند و همچنین نتایج حاکی از این بود که چندرسانه ای آموزشی باعث بهبود در مولفه های مهارت های اجتماعی یعنی احترام به دیگران، رعایت نظم و مقررات، انجام وظیفه، مسئولیت پذیری و دوستیابی در دانش آموزان در خودمانده شده است. بنابراین، نتایج این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از چندرسانه ای در رشد مهارت های اجتماعی کودکان درخودمانده بود.
حمیده نوری کوچی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ی ترس از جابجایی و مهارت های حرکتی درشت کودکان نابینا و کم بینا در پایه اول دبستان دبستان انجام شده است. روشتحقیق حاضر از نوع علی _مقایسه ای است. نمونه آماری این پژوهش40 نفر از کودکان نابینا و کم بینا بودند که در مدارس خاص نابینایان و کم بینایان شهر تهران تحصیل می کردند و به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه ی ترس از جابجایی و آزمون مهارت های حرکتی درشت الریخ استفاده شد.سنجش عامل ترس از جابجایی و مهارت های حرکتی درشت توسط پژوهشگر به صورت انفرادی بر روی آزمودنی ها اجرا شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونt مستقل استفاده شد. بحث و نتیجه گیری: شدت و میزان ترس از جابجایی در گروه کم بینا بیش از گروه نابینا است و عملکرد افرادکم بینا در مهارت های حرکتی درشت نسبت به گروه کم بینا ضعیفتر بود و گروه کم بینا در آزمون مهارت های حرکتی درشت نمرات پایین تری به دست آوردند.
سنجر فخری پرویز شریفی درآمدی
این پژوهش با هدف بررسی ومقایسه رضایت زناشویی وسلامت روانی زوجین با و بدون مهریه انجام شد. مسئله اصلی در این تحقیق این بود که بین زوجین با و بدون مهریه از لحاظ میزان رضایت زناشویی وسلامت روانی تفاوت وجود دارد. به این منظور از میان جامعه آماری تحقیق حاضر که شامل کلیه زوجین با و بدون مهریه بودند 60 نفر از زوجین با و بدون مهریه در نظر گرفته شدند. روش نمونه گیری برای زوجین بدون مهریه به صورت نمونه در دسترس و روش نمونه گیری برای زوجین با مهر یه به صورت روش تصادفی ساده انجام شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ و سلامت روانی ghq-28 بود . یافته های این پژوهش بدین صورت بوده که بین زوجین با و بدون مهریه ، از نظر رضایت زناشویی ، تفاوت معنی داری p<0/01 وجود دارد. و همچنین بین زوجین با و بدون مهریه ، از نظر سلامت روانی ، تفاوت معنی داری p<0/01 وجود دارد.
معصومه فروغی حائز پرویز شریفی درآمدی
هدف تحقیق حاضر بررسی بارداری ناخواسته در مادران کودکان اتیسم در رابطه با ویژگیهای شخصیت واسترس والدگری می باشد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و جامعه مورد مطالعه شامل 30 نفر از مادران دارای کودک با اختلال اوتیسم به صورت نمونه گیری در دسترس می باشند که از بین مادران مراکز درمان اختلال اوتیسم در شهر تهران انتخاب شده اند. در این پژوهش از سه ابزار اندازه گیری شامل آزمون شخصیتی نئو(neo pi-r) با متوسط ضریب پایایی 84/0 شاخص تنیدگی والدین ((psi با متوسط ضریب پایایی 89/0 و پرسشنامه بارداری ناخواسته با متوسط ضریب پایایی 91/0 استفاده شد. اطلاعات و نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. ضمن تایید فرضیه های تحقیق، نتایج نشان داد که ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی مادران کودکان درخودمانده (اتیسم ) با بارداری ناخواسته آنها متفاوت است. به نحوی که ویژگیهای شخصیتی آزرده گرایی، برونگردی، دلپذیر بودن و با وجدان بودن بر بارداری ناخواسته تاثیر منفی می گذارد ولی تاثیر ویژگی شخصیتی انعطاف پذیری بر بارداری ناخواسته مادران کودکان درخودمانده (اتیسم ) مثبت است.(05/0 >p) همچنین رابطه بین استرس والدگری با بارداری ناخواسته در مادران کودکان درخودمانده (اتیسم) مثبت است. (05/0 p<)
سپیده رئوفی راد پرویز شریفی درآمدی
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت عزت نفس و اهمال کاری در بین دو گروه دانش آموزان بینا و نابینا می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه نوجوانان 18-15 سال بینا و نابینای شهر تهران در پاییز سال 1392 می باشد که بابهره گیری از روش نمونه گیری در دسترس جمعاً تعداد 60 نفر از دانش آموزان، شامل 30 نفر دانش آموز بینا مشغول به تحصیل در مدارس کوثر و هنرستان کمال و 30 نفر دانش آموز نابینا مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی عبدالعظیم و شهید محبی شهر تهران انتخاب شدند. پژوهش حاضر از نوع مقایسه ای است. در این پژوهش از دو ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1999) با متوسط ضریب پایایی 81%، پرسشنامه اهمال کاری تاکمن (1991) با متوسط ضریب پایایی 84% استفاده شده است. اطلاعات و نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی فرضیه های تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری بین عزت نفس و اهمال کاری دانش آموزان بینا با دانش آموزان نابینا وجودندارد. (p>0/05)
لیلا پاشاپور جلالوند حمید علیزاده
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی میزان رضایت از زندگی و تعیین تفاوت بین دو گروه والدین کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی، مراجعه کننده به مراکز مشاوره، مدارس، مطب روانپزشک و مرکز گفتار درمانی می باشد. این مطالعه ازنوع علی- مقایسه ای (پس رویدادی) بر روی 120 پدر و مادر انجام گرفته است. 30 پدر و مادر کودک دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی، به روش نمونه گیری هدفمند و معادل آن 30 پدر و مادر کودک بدون اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس رضایت از زندگی swls ، دینر و همکاران (1985) در مورد والدین دو گروه (با و بدون اختلال) اجرا و داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری t برای دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد. اعتبار مقیاس رضایت از زندگی (swls) با استفاده از روش آلفای کرونباخ (87 %) به دست آمد. نتایج نشان داد که بین والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی با کودکان بدون اختلال (عادی) در میزان رضایت از زندگی تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین میزان رضایت از زندگی در گروه والدین با کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی پایین تر از گروه والدین با کودکان عادی است.
رافت وهابپور محمدی پرویز شریفی درآمدی
هدف این پژوهش تعیین رابطه ی سبک های فرزندپروری ادراک شده با منبع کنترل و سبک های هویت در دانش آموزان دختر اول متوسطه شهر تبریز می باشد. روش پژوهش علی مقایسه ای است. 150 نفر دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارتند از: پرسش نامه شیوه های فرزندپروری ادراک شده، پرسش نامه سنجش حالات هویت بنیون و آدامز و پرسش نامه منبع کنترل راتر. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد و آزمون های مورد استفاده عبارتند از: آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تفاوت میانگین مستقل t-test. یافته ها نشان داد که از نظر شیوه های فرزندپروری ادارک شده با سبک های هویتی چهارگانه رابطه وجود دارد. همچنین بین منبع کنترل با سبک های هویتی چهارگانه نیز رابطه معنی دار بدست آمد. در نهایت می توان گفت که شیوه های فرزندپروری ادراک شده و منبع کنترل تعیین کننده مناسبی برای پایگاه های هویتی در دانش آموزان هستند.
هادی علی آبادی پرویز شریفی درآمدی
هدف این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ارزشابی سنتی و توصیفی بر سلامت روان دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر نیشابور انجام گرفته است. طرح ارزشیابی توصیفی با استفاده از ارزشیابی تکوینی و ارزشیابی عملکردی و دادن بازخورد توصیفی از سال تحصیلی 87-1386 تاکنون در یک مدرسه شهرستان نیشابور به صورت آزمایشی برروی دانش آموزان پسر اجرا شده است. بنابراین، جامعه آماری پژوهش حاضر محدود به این مدرسه بوده است. در این پژوهش بصورت سرشماری کلیه دانش آموزان پسر مشمول طرح توصیفی (دانش آموز) و همچنین دانش آموز از مدارس هم سطح آن ها که تحت پوشش طرح ارزشیابی توصیفی نبودند، هدفمند بر حسب پیشنهاد کارشناس مقطع ابتدایی شهرستان نیشابور برای شباهت سازی نمونه ها انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش عبارت است از: پرسشنامه 28 سوالی سلامت روانی ghq. نتایج نشان داد که سطح سلامت روانی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی مدارس مشمول طرح ارزشیابی توصیفی به طور معناداری کمتر از دانش آموزان پایه ششم مدارس عادی هم سطح آنهاست. نتایج تحلیل های تکمیلی نشان داد که میزان علائم جسمانی، علائم اضطرابی و اختلال خواب و علائم اختلال کارکرد اجتماعی دانش آموزان گروه توصیفی به طور معنی داری، کمتر از دانش آموزان مدارس عادی هم سطح آنها می باشد و هم چنین بین علائم افسردگی دانش آموزان گروه ارزشیابی توصیفی و گروه ارزشیابی سنتی تفاوت معناداری مشاهده نشد. واژه های کلیدی: سلامت روان، ارزشیابی توصیفی، نظام نمره دهی (ارزشیابی سنتی)
ایوب سبزی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های مقابله با خودآگاهی در نوجوانان ناشنوای 14 تا 17 سال شهر تهران انجام شد. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه عبارت است از 43 نفر از دانش آموزان ناشنوای مقطع متوسطه که در سال تحصیلی 92 – 1391 مشغول به تحصیل بوده اند. این دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردیده اند. ابزار پژوهش عبارت است از پرسشنامه مقیاس مقابله نوجوانان (acs)و آزمونخودشناسی (scs). داده های جمع آوری شده با روش های آماری تحلیل واریانس چند راهه و آزمون بن فرنی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد که بین سبک های مقابله و خودآگاهی در نوجوانان ناشنوا به طور کلی ارتباط معنی داری وجود دارد و سبک مقابله متغیری بسیار مهم برای پیش بینی خودآگاهی در افراد ناشنوا است.آگاهی و هوشیاری از محدودیت ها و فرصت ها به فرد ناشنوا اجازه می دهد که بتواند از سبک های مقابله ای موثر برای کنار آمدن با استرس های زندگی روزمره بهره جوید. خودآگاهی فرد بر بدن، ذهن و روابط به فرد اجازه می دهد تا با محیط خود تعامل سازنده ای داشته باشد.
مرتضی کمالی احمد اعتمادی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی بر باورهای غیر منطقی و احساس تنهایی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان نطنز، انجام پذیرفت. این تحقیق از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پسر اول متوسطه شهرستان نطنز، تشکیل دادند. به منظور انتخاب آزمودنی ها ابتدا با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش، 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی گروهی بر مبنای الگوی مایکل فری قرار گرفتند. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه باورهای غیر منطقی اهواز(4ibt-a) وپرسشنامه نسخه تجدید نظر شده احساس تنهایی(ucla) بودکه به صورت گروهی اجرا شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر باورهای غیرمنطقی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی شناخت درمانی گروهی در کاهش میزان باورهای غیرمنطقی دانش آموزان تأثیر دارد. 2- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر احساس تنهایی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی درمان شناختی گروهی در کاهش میزان احساس تنهایی دانش آموزان تأثیر دارد و در مجموع شناخت درمانی گروهی بر مبنای الگوی مایکل فری موجب بهبود نسبی شاخص های باورهای غیرمنطقی و احساس تنهایی در گروه های شرکت کننده شده است.
بهمن اصلانی فرامرز سهرابی
برخورد و مواجهه با مشکلات و تنش زا ها به صورت دفعی و خودکار هدایت شده از طرف سیستم عصبی نیستند، بلکه مقابله، فرایندی پویاست و در برگیرنده اعمال زیادی هست و آشکارکنندهراهبُرد و خواسته های فرد در جهت تغییر هست. بنابراین شیوه های مقابله در افراد مختلف می تواند متفاوت باشد. مخصوصا" این تفاوت در گروه سنی دانش آموزان چشمگیرتر است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر تغییر راهبردهای مقابله ای دانش آموزان بود. در راستای این هدف آموزش مهارت های اجتماعی به گروه دانش آموزان به عنوان یک روش کاربردی و نیز موثر به نظر می رسد تا از این طریق بتوان بر عملکردهای مقابله ای دانش آموزانتأثیر گذاشته و به استفاده مناسب از راهبردهای مقابله ای در این گروه کمک کرد. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی و با روش پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل است. تعداد نمونه این پژوهش شامل 24 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر تهران بود که با نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک های مقابله ای پار کر و اندر ( ciss)، بود. جهت تجزیه و تحلیل دادها از روش های آمار توصیفی و نیز از شیوه های آمار استباطی (تحلیل واریانس چندراهه، تحلیل کوواریانس و آزمونt وابسته) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن بودکه بعد از اجرای مداخلهبین میانگین نمرات راهبردهای مقابله ای در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری دیده شد؛و هر سه فرضیه پژوهشگر در سطح 05/0>pمعنی دار شده و مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به نتایج به دست آمده چنین استنباط می شود که آموزش مهارت های اجتماعی می تواند در تغییر شیوه های مقابله ای دانش آموزان موثر باشد و به آن ها کمک کند تا از شیوه های مقابله ای مناسبتری استفاده کنند.
سودابه بهرامی پرویز شریفی درآمدی
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه سرسختی و شیوه های مقابله با استرس در افراد نابینا و بینا 30-20 سال است. روش : این پژوهش با روش علی- مقایسه ای انجام شد. در این پژوهش 30 نفر از افراد نابینا و 30 نفر از افراد بینا از هر دو جنس در مرکز نابینایان کشور (رودکی) با روش نمونه گیری در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد سرسختی اهواز و راهبردهای مقابله ای فولکمن و لازاروس بود. روایی پرسشنامه ها در تحقیقات قبلی تأیید شده بود. در این پژوهش پایایی از طریق آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سرسختی اهواز 899/0 و برای راهبرد مسأله مدار و راهبرد هیجان مدار پرسشنامه راهبردهای مقابله ای فولکمن و لازاروس به ترتیب 768/0 و 785/0 بدست آمد. برای مقایسه میانگین نمره های سر سختی و راهبردهای مقابله ای در دو گروه از آزمون تی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین سرسختی (05/ 0p>) و راهبردهای مقابله ای مسأله مدار (05/ 0p>) و راهبردهای مقابله ای هیجان مدار (05/ 0p>) در بین افراد نابینا و بینا وجود ندارد. نتیجه گیری: در این پژوهش تفاوتی از نظر سرسختی و راهبرد های مقابله ای در برابر استرس بین افراد نابینا و بینا دیده نشد. با توجه به پایین بودن میزان سرسختی و راهبرد مقابله ای مسأله مدار در هر دو گروه پیشنهاد می گردد برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشهایی را در زمینه ارتقای سرسختی و افزایش راهبرد مقابله ای مسأله مدار در راستای ارتقاء سلامت روان این دو گروه در نظر گیرند.
محمد کریمی زیوه احمد اعتمادی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر رشد اجتماعی و پذیرش اجتماعی دانش آموزان پایه اول متوسطه ناحیه 5 شهر تهران، انجام پذیرفت. این تحقیق از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پسر اول متوسطه ناحیه 5 آموزش و پرورش شهر تهران، تشکیل دادند. با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش، 10 جلسه 2 ساعته تحت آموزش مهارت های ارتباطی مانند مهارتهای ارتباط کلامی و غیرکلامی، شناسایی اجزای ارتباط، گوش دادن فعال، کارآمدتر کردن ارتباط کلامی، برقراری اعتماد، روابط دوستانه، موانع برقراری ارتباط موثر و مدیریت تعارض قرار گرفتند. آزمون های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه رشد اجتماعی الیس وایتزمن و پرسشنامه پذیرش اجتماعی کراون و مارلو بود که به صورت گروهی اجرا شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر رشد اجتماعی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های ارتباطی در افزایش رشد اجتماعی دانش آموزان تأثیر دارد. 2- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر پذیرش اجتماعی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های ارتباطی در افزایش پذیرش اجتماعی دانش آموزان تأثیر دارد. و آموزش مهارت های ارتباطی در مجموع موجب بهبود نسبی شاخص های رشد اجتماعی و پذیرش اجتماعی در گروه های شرکت کننده شده است.
طاهره مهدیزاده نودهی غلامعلی افروز
در هر جامعه ای نیروی فعال و جوان بعنوان یکی از ذخایر و سرمایه های آن جامعه محسوب و مطرح می باشد از سویی دانشگاه ها در هر کشور یکی از موثرترین عوامل توسعه در زمینه های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و.. محسوب می شوند. از طرفی تربیت نیروی انسانی کارآمد از جمله وظایف اصلی دانشگاهها به حساب می آید رشد و توسعه هر جامعه متاثر از نیروی آموزش دیده آن جامعه بوده و شناسایی عوامل موثر در سلامت روان دانشجویان و پیشرفت تحصیلی آنان و بذل توجه به آنها گامی بسوی موفقیت است. همچنین بررسی موفقیت تحصیلی دانشجویان یکی از جنبه های مورد مطالعه کیفیت و ارزیابی آموزش عالی است هدف از این تحقیق بررسی رابطه سلامت روان و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری دانشگاه های شهر تهران است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان همه مقاطع تحصیلی دانشگاههای شهر تهران است تعداد 205 نفر به عنوان نمونه تحقیق به طور تصادفی ساده و در دسترس انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه scl90-r و پرسش نامه حاوی اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون چندمتغیری هتلینگ و رگرسیون و آزمون ضریب پیرسون) استفاده شد. یافته های مطالعه: نتایج نشان داد که 1/44 درصد از دانشجویان شرکت کننده در پژوهش سیگاری و 9/55 درصد از آنها غیرسیگاری هستند. میانگین نمره سلامت عمومی دانشجویان سیگاری 03/2 و دانشجویان غیرسیگاری 90/1 بود که با استفاده از آزمون t-test نشان داده شد که میانگین نمره سلامت عمومی دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0>p) همچنین 65% از کل دانشجویان دارای پیشرفت تحصیلی نبوده و 34% از دانشجویان دارای پیشرفت تحصیلی می باشند که از این میان 57% از دانشجویان سیگاری و 81% از دانشجویان غیرسیگاری دارای پیشرفت تحصیلی نبوده اند, با این حال می توان نتیجه گرفت که دانشجویان غیرسیگاری کمتر از دانشجویان سیگاری پیشرفت تحصیلی دارند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین رفتار سیگار کشیدن با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان وجود ندارد
لیلا ارجمندزاده غلامعلی افروز
خانواده تنها نهادفطری،طبیعی،بی بدیل و جاودانه انسان است(افروز،1390) هدف از انجام این پژوهش: بررسی میزان رضامندی زوجیت والدین با محبوبیت،سلامت روان وخلاقیت در فرزندان تیز هوش دبیرستانی روش انجام کار : در دو گروه والدین و دانش آموزان تیز هوش در سال 1392 ، حجم نمونه 100 نفر والدین و 100نفر دانش آموزان تیز هوش که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . در این تحقیق از آزمون رضایت زنا شویی افروز و سلامت روان scl90) )،مقیاس محبوبیت افروز-اسدی،خلاقیت عابدی استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی و رگرسیون چند متغیری استفاده گردید. نتایج : بین دو عامل ،رضایت زناشویی و سلامت روان و خلاقیت دانش آموزان ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد . والدین راضی از زندگی زناشویی از فرزندان سالم تری و خلاقیت مناسبی برخوردارند(p<0/05) وبین محبوبیت مادر و رضایت زناشویی ارتباط معنا داری برخوردار شد (05/0) بحث ونتیجه گیری : به نظر می رسد که دانش آموزان دبیرستانی تیز هوشان از نظر سلامت روان و خلاقیت با سایر دانش آموزان متفاوت هستند.شرایط محیط مطلوب و محیط آموزشی و نوع برخورد خانواده می تواند در این تفاوت ها نقش داشته باشد.
فریبا فتحی لهالی پرویز شریفی درآمدی
هدف از این تحقیق مقایسۀ سبک های فرزندپروری و مسئولیت¬پذیری در نوجوانان دارای اختلالات بینایی و نوجوانان عادی می باشد. روش تحقیق تحلیلی از نوع علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه دانش آموزان پسر عادی و دانش آموزان دارای اختلالات بینایی شهر ساری در سال تحصیلی93-1392 می باشد. تعداد افراد نمونه در این پژوهش 100دانش آموز (50 دانش آموز پسر دارای اختلالات بینایی و 50 دانش آموز پسر عادی) است که برای انتخاب دانش آموزان نابینا از روش تمام شماری استفاده شد. اما در مورد دانش آموزان عادی، نمونه گیری چند مرحله ای بکار گرفته شد. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه سنجش سبک های فرزندپروری و پرسشنامه مسئولیت¬پذیری (cpi-r) می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری کلموگروف-اسمیرنوف (برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها)، و آزمون t مستقل (برای مقایسه گروه ها) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد در متغیر سبک های فرزندپروری بین دوگروه در سبک های مقتدرانه و مستبدانه تفاوت معناداری وجود دارد اما در سبک سهل گیرانه تفاوت معناداری وجود نداشت.در زمینه وضعیت مسئولیت پذیری تفاوت آماری معناداری در بین گروه دانش آموزان عادی و گروه دانش آموزان نابینا در سطح معناداری (05/0) وجود دارد. خانواده های دارای فرزند معلول از جمله اختلال نابینایی به علت ناتوانی و یا حس ترحمی که اعضای خانواده نسبت به فرزند خود دارند استقلال و مسئولیت زیادی به فرزندانشان نمی دهند و این عامل باعث می شود که مسئولیت پذیری نوجوانان نابینا در مقایسه با نوجوانان عادی پایین تر باشد.
کریم بادوام احمد اعتمادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه که در رشته ی علوم انسانی مشغول به تحصیل بودند؛ در سال تحصیلی 93-1392 صورت گرفت. این پژوهش یک تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بوده، به این صورت که از میان دبیرستان های دولتی اسفراین تعداد سه مدرسه که آمادگی همکاری را داشتند انتخاب و سپس نمونه گیری از مدرسه ای انجام شد که بیشترین نمره را در پرسشنامه فرسودگی تحصیلی کسب کرده بودند که در این تحقیق دبیرستان پسرانه فردوسی بود. تعداد 30 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل(15نفر) جایگزین شدند. جلسات آموزش ذهن آگاهی در مورد گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه اجراء شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه فرسودگی تحصیلی بروسو و همکاران(2007) بوده که آلفای کرونباخ آن در این تحقیق 3/78 بدست آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارspss و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که نمره ی فرسودگی تحصیلی دانش آموزان در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است، بنابراین آموزش ذهن آگاهی بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه در سطح p > 0/001 موثر واقع شده است. دو مورد از مولفه های فرسودگی تحصیلی یعنی خستگی تحصیلی و بی علاقگی تحصیلی نیز در گروه آزمایشی به طور معناداری کاهش یافتند، اما کاهش در مولفه ی سوم یعنی ناکارآمدی تحصیلی از نظر آماری معنادار نشد.
آذر خزایی محمدرضا نیلی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای برافزایش مهارت ارتباطی دانش آموزان دختر کم شنوا مقطع ابتدایی شهر تهران صورت پذیرفته است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان کم شنوا پایه ششم ابتدایی شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 15 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه سنجش مهارت ارتباطی عطارها (1386) بود که دارای سه زیر مقیاس بود. گروه آزمایش طی هفت جلسه با استفاده از نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل به دوراز متغیر مستقل نگاه داشته شد. به منظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل که همان آموزش به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای بود، قرار گرفت و از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمدبه طورکلی نتایج به دست آمده از این پژوهش برتری افزایش مهارت های ارتباطی دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای دریافت کردند
عطیه سوخت سرایی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه بین کمال گرایی و سبک های فرزند پروری در مادران کودکان درخودمانده و مادران دارای کودکان عادی انجام گرفت .روش پژوهش، توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای بود و نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از مادران این کودکان بود که با استفاده از روش نمونه¬گیری در دسترس از بین مادران کودکان درخودمانده و مادران کودکان عادی شهر گرگان در سال 1393 انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از دو پرسشنامه ی کمال¬گرایی تری- شورت و سبک های فرزند پروری بامریند استفاده شد. پس از نمره گذاری، نمرات در نرم افزار آماریspss وارد شد و با استفاده از میانه، میانگین و انحراف معیار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی استنباط فرضیه ها از آزمون tمستقل استفاده شد. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﺑﻴﻦ دو ﮔﺮوه از ﻣﺎدران در کمال گرایی ﻣﻨﻔﻲ و سبک های فرزندپروری مستبدانه و مقتدرانه ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎداری وﺟﻮد دارد(05/0p<).
کیمیا رضازاده صوفیانی پرویز شریفی درآمدی
در این تحقیق، به «اثربخشی آموزش مهارت¬های اجتماعی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری بر کاهش علائم نافرمانی مقابله¬ای کودکان 5 تا 10 سال» پرداخته شده است.سوال اصلی تحقیق بدین ترتیب تدوین گردید که به چه میزان آموزش مهارت¬های اجتماعی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری بر کاهش علائم نافرمانی مقابله¬ای¬موثر می¬باشد؟روش تحقیق حاضر، نیمه¬آزمایشی بوده که در حیطه تحقیقات آزمایشی جای می¬گیرد. جامعه این تحقیق را تمامی کودکان دارای اختلال رفتاری نافرمانی مقابله¬ای که در دامنه سنی 5 تا 10 سال واقع شده¬اند، تشکیل می¬دهند.روش نمونه¬گیری تصادفی بوده است. بدین صورت که تعداد 60 نفر از کودکان 5 تا 10 سال شهر تهران با استفاده از روش نمونه¬گیری هدفمند (برای انتخاب کودکان با اختلال رفتاری نافرمانی مقابله¬ای) و روش نمونه¬گیری در دسترس (برای انتخاب کودکان عادی و بدون اختلال رفتاری) انتخاب شدند. در این تحقیق حاضر از پرسشنامه مقیاس سنجش رفتاری آخن¬باخ فرم معلمان استفاده شده است که دارایی روایی و اعتبار مطلوبی می¬باشد. در این تحقیق از مدل¬های آماری t دو گروه مستقل، به بررسی همگن بودن واریانس¬ها و مدل آماری تحلیل کوواریانس یک طرفه جهت بررسی میزان اثربخشی متغیر مستقل آزمایشی (آموزش مهارت¬های اجتماعی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری)، از شاخص شدت اثراستفاده شده است.یافته¬های تحقیق نشان داد کهتأثیر «آموزش مهارت¬های اجتماعی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری» بر «مشکلات عاطفی»،«مشکلات اضطرابی»، «مشکلات جسمانی»، «مشکلات نقص توجه/ بیش¬فعالی»، «مشکلات رفتار مقابله¬ای»،«مشکلات سلوک»و «مشکلات توجه»در سطح 01/0=?معنی¬دار است.
مهدی بختیاری پرویز شریفی درآمدی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی اقتصاد ژتونی بر مشکلات رفتاری خوردن در کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای 5 تا 7 ساله ی شهر همدان است. با توجه به ماهیّت موضوع پژوهش، این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. در این پژوهش جامعه ی مورد نظر، شامل کلّیه ی کودکان 5 تا 7 ساله ی دارای اختلال نافرمانی مقابله ای ثبت نام شده در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی شهر همدان در سال تحصیلی 1393ـ 1392 بوده است که از بین آنها 32 کودک با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برای تشخیص کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای از پرسشنامه ی علائم مرضی کودکان، فرم های والدین و معلّمان و همچنین جهت بررسی رفتار خوردن از پرسشنامه ی رفتار خوردن کودکان، بخش متمرکز بر کودک، بهره گرفته شد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل پس از خاتمه ی مداخله کاهش معناداری در اختلالات خوردن نشان دادند. در مجموع این تحقیق نشان داد که برنامه اثربخشی اقتصاد ژتونی در کاهش مشکلات خوردن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای اثرگذار است. از آنجا که تغذیه در کودکان یکی از عوامل مهم سلامت جسمی و روانی کودکان است، توجّه به یافته های این پژوهش به خصوص در مورد کودکانی که نسبت به دیگران در سطح بحرانی تری از خطر قرار دارند، ضروری به نظر می رسد.
معصومه میرعالی حمید علیزاده
هدف: این پژوهش به منظور بررسی سبک های فرزندپروری والدین دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در مقایسه با فرزندان عادی آنان صورت گرفته است. مواد و روشها : این پژوهش یک مطالعه پس رویدادی است،جامعه آماری آن را کلیه والدین دانش آموزان مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران در(سال تحصیلی 91_1390)مشغول به تحصیل ، تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش 35 نفر از والدین دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، که با توجه به معیار پرسشنامه تشخیصی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی 2000 تشخیص داده شدند، به صورت خوشه ایی تصادفی انتخاب گردیدند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش عبارتند ازپرسشنامه تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (2000) وپرسشنامه سبک های فرزندپروری، رابینسون و همکاران(2002) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها :نتایج نشان داد که میان سبک های فرزند پروری والدین دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی با فرزندان عادی آنان در سطح معناداری01/0 p< ، تفاوت معنادار بوده است. نتیجه گیری:با توجه به اهمیت عوامل خانوادگی در ابتلا و شدید شدن علایم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی درکودکان، پیشنهاد می شود، این عوامل به صورت گسترده تر و همراه با عوامل دیگری بررسی شود. واژگان کلیدی: شیوه های فرزند پروری ، اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، والدین
مجید شجاع پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی و استرس والدگری در مادران کودکان نابینای 7 تا 12 ساله شهر تهران که در سال تحصیلی 92 - 93 در مدارس نابینایان مشغول به تحصیل بودند انجام شد. برای این منظور تعداد 30 نفر از دانش آموزان مدرسه خزائلی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و والدین این افراد به دو پرسش نامه ویژگی های شخصیتی نئو، فرم کوتاه و شاخص استرس والدینی ابیدین پاسخ گفتند. یافته های پژوهش با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که به طور کلی بین استرس والدگری و ویژگی های شخصیتی رابطه ی معنی داری برقرار است. همچنین ویژگی های شخصیتی، مخصوصاً بعد برون گرایی شخصیت، متغیری مهم در پیش بینی استرس والدگری در والدین کودکان نابینا است. آگاهی از ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و استرس والدگری می تواند کمک زیادی جهت پیش بینی استرس، قبل از وقوع آن، کمک به والدین برای فائق آمدن بر استرس و در چشم انداز بعدی مداخله زودهنگام جهت برطرف نمودن آثار سوء استرس والدگری نماید.
حسین اکبری فر پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی خفیف مقطع ابتدایی مدرسه ی استثنایی بهارانقلاب شهرستان شادگان در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 20 نفر از مادرانی که نمرات آنها در پرسشنامه تنبیه 38 به بالا بود، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (10نفر) وکنترل (10نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش، در 12 جلسه برنامه ی شناختی-رفتاری شرکت وآموزش دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه 25 سوالی تنبیه و مصاحبه بالینی همراه با مشاهده استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس توسط spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که فرضیه ی پژوهشی مبنی بر اثربخشی آموزش برنامه ی شناختی رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران کودکان کم توان ذهنی خفیف مورد تایید قرار گرفته است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس آزمون، به طور معنی داری رفتار تنبیهی کمتری داشتند. نتیجه گیری: آموزش برنامه ی شناختی رفتاری می تواند در کاهش رفتارهای تنبیهی مادران کودکان کم توان ذهنی خفیف موثر باشد.
فرزانه مشتاقی پرویز شریفی درآمدی
مقدمه: سبک های دلبستگی که در چهارچوب رابطه کودک و مادر شکل گرفته و استقرار می یابند، روشهای مواجهه فرد با موقعیتهای تنیدگی زا را با به کار بستن مکانیسم های دفاعی متأثر می سازند. آموزش مهارت های زندگی، یکی از روش های موثر و کارآمد در میان رویکردهای درمانی جهت بهبود سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی افراد می باشد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر مکانیسم های دفاعی و سبک های دلبستگی دانشجویان می باشد. روش: این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش ازمون- پس آزمون با گروه کنترل و روش آن مداخله ای می باشد. برای اجرای این پژوهش از جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور پیشوای ورامین می باشند، بر روی 150 نفر دانشجوی دختر پرسشنامه مکانیسم های دفاعی و سبک های دلبستگی بزرگسالان (raas) اجرا شد. از این تعداد 50 نفر که نمره پایین تری از پرسشنامه ها کسب کرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به دو گروه 25 نفری، گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. به گروه آزمایش آموزش مهارت های زندگی از قبیل مهارت های ارتباطی و ارتباط موثر، خودآگاهی و آموزش مدیریت هیجانهای منفی (در 8 جلسه 2 ساعته به مدت یک ماه) داده شد. در این مدت روی گروه کنترل هیچ آموزشی صورت نگرفت و مجدداً پس از یک ماه روی گروه آزمایش و کنترل این دو پرسشنامه اجرا گردید. نتایج حاصله با استفاده از آمار توصیفی و روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: آموزش مهارتهای زندگی موجب بهبود در استفاده از مکانیسم های دفاعی نوروتیک و سبک دلبستگی اجتنابی دانشجویان می شود. - آموزش مهارتهای زندگی موجب بهبود در استفاده از مکانیسم های دفاعی رشد یافته و رشد نایافته و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا دانشجویان نمی شود.
زهرا ولیان پرویز شریفی درآمدی
چکیده: هدف ازتحقیق حاضرمقایسه ی هوش معنوی با تاب آوری در دانش آموزان تیز هوش و عادی دختران در مقطع پیش دانشگاهی شهرستان شاهرود بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بودازتمام دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم عادی و تیز هوش که در سال تحصیلی93-92 در حال تحصیل بودند . با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس ,تعداد70 دانش آموز دختر (35 نفر تیز هوش ،35 نفر عادی) از مقطع متوسطه دوره دوم انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش معنوی (آمرام) و تاب آوری (کانُر و دیویدسون، 2003) بود. نتایج پژوهش نشان دادند تفاوت معنیداری بین هوش معنوی و میزان تابآوری در دانشآموزان تیزهوش و عادی وجود داشت (p<0.00). مقایسه دو گروه مورد بررسی نشان داد ,هوش معنوی در دانشآموزان تیزهوش ازقدرت تبیین کنندگی بالاتری نسبت به دانش آ موزان عادی برخوردار بود.بنابراین ، میتوان بیان کرد که به منظور افزایش هوش معنوی و تاب آوری در دانش آموزان عادی تمهیدات بیشتری باید اتخاذ گردد. واژه های کلیدی: هوش معنوی، تابآوری، دانشآموزان تیزهوش و عادی.
علی اصغر رحیمی پرویز شریفی درآمدی
چکیده: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه بین هوش هیجانی و سبک زندگی با شادکامی در دانشجویان دانشگاه شاهرود می باشد. در پژوهش حاضر از روش همبستگی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان روزانه و شبانه پسر و دختر مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 92-93 تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، از بین تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در این دانشگاه، تعداد 120 نفر ( 54 نفر پسر و 66 نفر دختر) به عنوان نمونه در پژوهش حاضر شرکت نمودند که از آنان خواسته شد تا به 3 پرسشنامه مربوط به متغیرهای هوش هیجانی، سبک زندگی و شادکامی پاسخ دهند. ابزار گرداوری داده ها شامل 3 پرسشنامه به نامهای پرسشنامه هوش هیجانی شات، پرسشنامه سبک زندگی اسمیت و میلر و پرسشنامه شادکامی اکسفورد می باشند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss16 استفاده شد که بدین منظور ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که بین مولفه های سه گانه ی هوش هیجانی و شادکامی همبستگی وجود دارد ولی میزان ان چندان بالا نیست. نتایج رگرسیون نشان میدهد که که حدود 10 در صد واریانس متغیر شادکامی توسط متغیر هوش هیجانی تبیین میشود که به لحاظ آماری معنا دار است. همچنین براساس نتایج بدست امده می توان فهمید که بین مولفه های هوش هیجانی به صورت جداگانه و همچنین هوش هیحانی به عنوان یک کل و متغیر سبک زندگی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و اینکه حدود 48 در صد واریانس متغیر سبک زندگی توسط متغیر هوش هیجانی تبیین میشود که به لحاظ آماری معنا دار می باشد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که همبستگی بین متغیرهای سبک زندگی و شادکامی نیزمثبت و از نقطه نظر آماری معنادار است. در نتیجه می توان نتیجه گیری کرد که بین متغیر هوش هیجانی و سبک زندگی با شادکامی رابطه وجود دارد که میزان این رابطه بین متغیرها متفاوت است. کلمات کلیدی: هوش هیجانی، سبک زندگی، شادکامی، دانشجویان
زینت السادات میرغفوریان پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر به مقایسه ویژگی های شخصیت، خودکارآمدی، سازگاری، و کمال گرایی دانش آموزان دختر تک فرزند و چند فرزند مقطع سوم دبیرستان می¬پردازد. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از تمامی دختران مقطع سوم دبیرستان تک فرزند و چند فرزندی که در سال تحصیلی 93-92 در شهرستان شاهرود تحصیل می¬کرده اند. به منظور جمع آوری و مقایسه اطلاعات، پرسشنامه¬های خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینک، کمالگرایی فراست و پرسشنامه شخصیت neo-ffi به عنوان ابزار اندازه گیری مورد استفاده قرار گرفتند و در میان دانش آموزان که تعداد آنها 200 نفر بود (100 نفر در گروه تک فرزندی و 100 نفر در گروه چند فرزندی) و به روش در دسترس انتخاب شده بودند، توزیع شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره ((manova استفاده شد. بر اساس داده¬های حاصله و تحلیل آماری انجام گرفته در مورد ویژگیهای 5 عاملی شخصیت به این نتیجه رسیدیم که بین دو گروه دانش آموزان تک فرزند و چند فرزند از لحاظ دو مؤلفه انعطاف پذیری و دلپذیر بودن تفاوت معنادار وجود دارد. انعطاف پذیری و دلپذیر بودن در دانش آموزان چند فرزند بالاتر از تک فرزندان است و از لحاظ روان نژندی، برونگرایی و با وجدان بودن تفاوتی وجود ندارد. خودکارآمدی در دانش آموزان چند فرزند بالاتر از تک فرزندان است. سازگاری اجتماعی و سازگاری تحصیلی در دانش آموزان چندفرزند بالاتر از تک فرزندان است و از لحاظ سازگاری عاطفی تفاوتی وجود ندارد. از لحاظ معیار کمالگرایی بین دو گروه دانش آموزان تک فرزند و چند فرزند از لحاظ دو مؤلفه انتظارات والدینی و شک و تردید درباره اعمال تفاوت معنادار وجود دارد؛ انتظارات والدینی و شک و تردید درباره اعمال در دانش آموزان تک فرزند بالاتر از چندفرزندان است و بین این دو گروه در مؤلفه های نگرانی و دغدغه، معیارهای شخصی، انتقادگرایی والدین، و نظم و سازمان دهی تفاوتی وجود ندارد. در ادامه به تبیین روابط متغیرهای پژوهش پرداختیم، در این الگوی نظری فرض بر این است که ویژگیهای شخصیتی بر کمالگرایی، سازگاری و خودکارآمدی تأثیر گذار است و همچنین کمالگرایی و خودکارآمدی بر سازگاری تأثیر گذار می باشند. یافته ها نشان داد: روان رنجوری بر کمالگرایی تأثیرگذار است. انعطاف پذیری، روان رنجوری و باوجدان بودن بر سازگاری تأثیرگذار می باشند. برون گرایی و دلپذیر بودن بر سازگاری تأثیرگذار است. کمال گرایی و خودکارآمدی بر سازگاری تدثیرگذار می باشند.
اکرم عباسی ایراندخت فیاض
این پژوهش با هدف تعیین رابطه هوش هیجانی با مهارت اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی مدارس چند پایه در شهرستان اردستان انجام شد. برای تعیین این رابطه از پرسشنامه مهارت اجتماعی کرامتی و هوش هیجانی بار-ان استفاده شد. روش تحقیق مورد استفاده پیمایشی مقطعی بود که بر روی گروه نمونه¬ای به حجم 80 نفر متشکل دانش آموزان پایه پنجم و ششم مدارس چند پایه شهرستان اردستان با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. پس از آن، داده¬ها گردآوری شده و برای تجزیه و تحلیل آنها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، انحراف معیار) و آمار استنباطی از جمله آزمون t تک گروهی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. براساس نتایج بدست آمده بین هوش هیجانی و مهارت اجتماعی دانش آموزان مدارس چند پایه کلاس پنجم و ششم ابتدایی شهرستان اردستان رابطه معناداری وجود دارد. پس نتیجه میگیریم که بین هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی رابطه ی مثبت وجود دارد.
مریم حمیدی پرویز شریفی درآمدی
چکیده: هدف : تعیین میزان تاثیر آموزش مولفه های هوش هیجانی بر افزایش هوش هیجانی و کاهش استرس والدگری مادران کودکان با معلولیت جسمی – حرکتی است . روش بررسی :در این مطالعه نیمه آزمایشی ،با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ،30 مادر در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند و آزمون هوش هیجانی بار –آن و شاخص تنیدگی والدینی(psi) را به عنوان پیش آزمون پر کردند و دوره آموزشی –روانی آموزش مولفه های هوش هیجانی را در طول 12 جلسه بر روی آنها اجرا شد .و در تهایت پس آزمون گرفته شد .جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی( میانگین و انحراف معیار ) و آمار استنباطی( t-test مستقل ) استفاده گردید و داده ها توسط نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج آزمون tمستقل در پس آزمون نشان دهنده تفاوت معنادار بین دوگروه آزمایش و کنترل در پس آزمون می باشد. p=0/05, d.f: 28,t: 2/075 ) ). نتیجه گیری:آموزش مولفه های هوش هیجانی در طول 12 جلسه باعث افزایش هوش هیجانی و کاهش استرس والدگری مادران کودکان جسمی –حرکتی می گردد .بنابراین توجه به توانایی هوش هیجانی به عنوان عامل موثر در کاهش استرس والدگری مادران این کودکان می بایست مورد توجه و تاکید مشاوران و درمانگران قرار گیرد
معصومه کریمی سید ابوالقاسم مهری نژاد
هدف تحقیق حاضر مقایسه میزان پذیرش اجتماعی ،هوش هیجانی و هوش معنوی در بین دانش آموزان تک فرزند و چند فرزند دبیرستان های شهر شاهرود بوده است . برای انجام پژوهش ا ز بین کلیه دانش آموزان شهر شاهرود که در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند 300 نفر که شامل 150دانش آموز تک فرزند(دختروپسر) و 150دانش آموز چند فرزند(دختر و پسر) بودند با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری و گردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه شامل پرسشنامه پذیرش اجتماعی کراون و مارلو،هوش هیجانی شات و هوش معنوی دیوید کینگ بود. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری شامل ضریب همبستگی پیرسون ،رگرسیون گام به گام ،آزمون t،و تحلیل واریانس چند متغییره استفاده شد. نتیجه گیری:یافته ها نشان داد دختران خانواده های تک فرزند از پذیرش اجتماعی و هوش هیجانی پایین تری نسبت به دختران خانواده های چند فرزند برخوردار هستند ولی هوش معنوی دختران تک فرزند و چند فرزند تفاوت معنی داری ندارد . همچنین پسران تک فرزنداز هوش هیجانی و هوش معنوی بالاتری نسبت به چند فرزندان برخورداربودند ولی در زمینه پذیرش اجتماعی بین پسران تک فرزند و چند فرزند تفاوت معنی دار مشاهده نشد .همچنین در مورد دانش آموزان تک فرزند مشخص شد که نمره دانش آموزان خانواده های تک فرزند در خرده مقیاس های تفکر وجودی انتقادی از هوش معنوی و تنظیم هیجان و ارزیابی و بیان هیجان از هوش هیجانی به طور معناداری پایین تر از دانش آموزان چند فرزند است ولی درخرده مقیاس های ارائه معنای شخصی ، آگاهی متعالی ،توسعه حالت هوشیاری از هوش معنوی و بهره برداری از هیجان تفاوت معنی داری بین این دو گروه مشاهده نشد.
حسن مظفری پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مولفههای هوش هیجانی بر انگیزش تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان انجام شد. جامع? آماری پژوهش عبارت بود از کلی? دانشآموزان پسر پای? دوم مقطع متوسط? دوم منطق? بسطام شاهرود در سال تحصیلی94-1393. نمون? آماری شامل30 نفر از دانشآموزان بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. با استفاده از پرسشنام? انگیزش تحصیلی (ams) از دانشآموزان گروه آزمایش و کنترل، پیشآزمون و پسآزمون بهعمل آمد. هوش هیجانی دانشآموزان نیز با مقیاس هوش هیجانی (بار-آن،1999) سنجش شد. به گروه آزمایش، طی هفت جلس?90دقیقهای، مولفههای هوش هیجانی آموزش داده شد. دادههای جمعآوری شده، با تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد، الف) آموزش مولفههای هوش هیجانی بر انگیزش تحصیلی دانشآموزان موثر بود؛ ب) اثر آموزش مولفههای هوش هیجانی پس از گذشت ده روز از آخرین جلس? آموزش روی انگیزش تحصیلی پایدار بود؛ ج) آموزش مولفههای هوش هیجانی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان موثر بود.
سارا ابراهیمی پرویز شریفی درآمدی
زمینه و هدف: ماهیانه 974 نفر نوزاد در کشور در بدو تولد به بیماری اتیسم مبتلا می شوند با توجه به روند رو به رشد ناگویی خلقی در کودکان اتیسم و همچنین تاثیر منفی آن بر عملکرد یادگیری کودکان اتیسم تاکنون شیوه های مختلفی از مداخله های روان شناختی مورد بررسی قرار گرفته اند. این تحقیق با هدف تاثیر بازی درمانی بر ناگویی خلقی کودکان اتیسم انجام شد. مواد و روش ها : روش مورد استفاده نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه و ابزار مورد استفاده پرسشنامه نارسایی هیجانی تورنتو و پروتکل بازی درمانی بود. جامعه آماری شامل مراجعه کنندکان مراکز روانشناختی و اتیسم به آرا در شهر تهران در تابستان سال 93 بودکه تعداد 30 نفر (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) که از این تعداد 14 نفر پسر و 16 دختر در هر گروه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی فرضیه پژوهشی و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل، داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ancova) انجام شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بازی درمانی بر کاهش ناگویی خلقی دختران و پسران تاثیر دارد. به بیان دیگر بازی درمانی می تواند روش موثری در کاهش ناگویی خلقی در کودکان بخصوص کودکان اوتیسم باشد .
معصومه قدرتی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش شناختی – رفتاری بر روابط موضوعی مادران دانش آموزان مبتلا به اوتیسم شهرستان شاهرود می پردازد. روش پژوهش در این تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری، کلیه مادران دانش آموزان مبتلا به اوتیسم شهرستان شاهرود دو نوع نمونه گیری در دسترس تعداد نمونه 30 نفر بوده که به طور کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 15 نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه روابط موضوعی بل استفاده شد. سپس به گروه آزمایش آموزش شناختی - رفتاری طی 10 جلسه هفتگی 2 ساعته ارائه شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. پس از تکمیل دوره آموزش مجدداً هر دو گروه پرسشنامه روابط موضوعی بل را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانی یک طرفه تک متغیری) و جداول مربوطه از طریق نرم افزار spss نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. که بر اساس داده های حاصله و تحلیل آماری نتایج حاصل بر روی چهار حیطه روابط موضوعی مادران مشخص شد که آموزش شناختی - رفتاری بر احساس بیگانگی و دلبستگی ناایمن و بی کفایتی اجتماعی مادران تأثیر مثبت داشته ولی بر خود میان بینی مادران دانش آموزان اوتیسم تأثیر نداشته است.
فهیمه کاشفی پرویز شریفی درآمدی
چکیده این پژوهش با هدف مقایسه سبک های فرزند پروری و خلاقیت در دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان با مادران شاغل و خانه دار شهر سمنان انجام شد.جامعه ابزار جمع آوری داده های پژوهش شامل مقیاس خلاقیت سنج عابدی و مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند بودند. داده های به دست آمده از نمونه با نرم افزار spss و به روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی تحلیل گردید. نتایج نشان داد که مادران خانه دار دارای شیوه ی فرزند پروری مستبدانه هستند و هم چنین مادران شاغل بیشتر دارای سبک فرزند پروری مقتدرانه هستند. هر چهار مولفه خلاقیت در دانش آموزان با مادر شاغل به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان با مادر خانه دار بود (p<0/05). واژگان کلیدی: سبک های فرزندپروری، خلاقیت، مادران شاغل، مادران خانه دار
مارال کوثری ابوالفضل کرمی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه خودکارآمدی و سبک های تفکر با تاب آوری مشاوران دبیرستان های کرج در سال تحصیلی 93-1392 است. روش پژوهش از نوع همبستگی است که یکی از انواع روشهای پژوهش توصیفی (غیر آزمایشی) است.در این پژوهش یافته های پژوهش نشان دادند که بین تاب آوری و سبک های تفکر قانون گذارانه، اجرایی، قضایی، سلسله مراتبی، آنارشی، کلی، جزئی، درونی، بیرونی و آزادمنشانه همبستگی مستقیم و معنادار وجود دارد، همچنین بین بین تاب آوری و خودکارآمدی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیری نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی و سبک های تفکر قانون گذارانه، اجرایی، بیرونی و محافظه کارانه توانایی دارند که تاب آوری را تحت تأثیر قرار دهند؛ آنها همچنین 55 درصد واریانس (تغییرات) تاب آوری را پیش بینی کردند که متغیر خودکارآمدی بیشترین سهم را در این پیش بینی داشت.
عظیم مروی کاریزی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های غیرکلامی بر بهبود ارتباط اجتماعی دانش آموزان با آسیب شنوایی انجام شده است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را شامل کلیه دانش آموزان ناشنوا پسر پایه سوم ابتدایی شهر مشهد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 18 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ارتباط اجتماعی ناشنوایان بود، که دارای شش مولفه است. گروه آزمایشی طی ده جلسه مهارت های غیرکلامی را آموزش دیدند و گروه کنترل به دور از متغیر مستقل نگاه داشته شد. برای تجزیه تحلیل داه های پژوهش از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیری) استفاده شد. به طور کلی نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که ارتباط اجتماعی در دانش آموزانی که برنامه مهارت های غیرکلامی را آموزش دیدند بهبود یافته است. بطور مشخص نتایج حاکی از آن بود که آموزش مهارت های غیرکلامی بر بهبود مولفه های ارتباط اجتماعی از جمله ارتباط ایما و اشاره ای، نگرش های ارتباطی، مهارت های اجتماعی – هیجانی و حرکات بیانگر چهره ای- بدنی در دانش آموزان با آسیب شنوایی موثر بوده است. ولی بر مولفه های تماس چشمی و توجه اشتراکی تاثیرگذار نبوده است.
شمس اعظم یاوری پرویز شریفی درآمدی
یکی از ویژگی های بارز انسان قدرت یادگیری و خلاقیت اوست. خلاقیت فرایندی است که طی آن فرد می تواند مسائل را کشف، تجربه و بررسی کند. چیزهایی را اختراع کند و ایده های خود را به دیگران منتقل کند. ارتباط رتبه تولد فرزندان با میزان خلاقیت آن ها امری است که نیازمند پژوهش و بررسی می باشد. هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط ترتیب تولد فرزندان در خانواده با میزان خلاقیت آن ها می باشد و آزمودن فرضیاتی که ارتباط رتبه تولد با 4 خرده مقیاس خلاقیت (سیالی، بسط، انعطاف پذیری و اصالت) را بررسی می کند و اثر آن را بر افزایش یا کاهش خلاقیت می سنجد. روش : تعداد 150 کودک 6-5 ساله با روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از بین مهدهای کودک تهران مورد آزمون سنجش خلاقیت تورنس تصویری فرم a شامل 3 فعایت تکمیل تصاویر و خطوط موازی قرار گرفتند. داده ها با نرم افزار spss در دو بخش یافته های توصیفی و استنباطی گزارش شد و فرضیه های پژوهش با استفاده از مدل های آماری t دو گروه مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه گیری : این پژوهش نشان دهنده ارتباط معنی دار ترتیب تولد فرزندان خانواده و میزان خلاقیت در حیطه های سیالی، انعطاف پذیری و اصالت می باشد و نتیجه گرفته می شود که فرزندان دوم در این 3 خرده مقیاس خلاقیت بر فرزندان اول برتری دارند.
محترم صوفی نژاد پرویز شریفی درآمدی
این پژوهش با هدف مقایسه خلاقیت و هوش هیجانی در دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان در رشته های علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک شهرستان سمنان انجام شد. جامعه این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان در رشته های علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی – فیزیک در شهر سمنان بودند که تعداد 256 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین آنها انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت سنج عابدی و مقیاس هوش هیجانی شوتبودند. داده های به دست آمده از نمونه با نرم افزار spss و به روش تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل گردید. نتایج نشان داد که هر چهار مولفه خلاقیت در دانش آموزان رشته ریاضی و تجربی بیشتر از دانش آموزان رشته علوم انسانی است (05/0p<). و همچنین گروه ریاضی در مولفه سیالی عملکرد بهتری از گروه تجربی نشان می دهد اما در سه مولفه دیگر تفاوت معنا داری در سطح 05/0 بین دانش آموزان رشته ریاضی و علوم تجربی دیده نمی شود (05/0p>). همچنین نتایج نشان داد بین هوش هیجانی ومولفه های آن شامل (تنظیم هیجان ومولفه ی ارزیابی وبیان هیجان) در دانش آموزان رشته های علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی تفاوت وجود دارد.
آذر اسمعیلی حسن اسد زاده
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین وسواس فکری_عملی، اهمال کاری با عملکرد تحصیلی انجام شد.جامعه پژوهش عبارت بود از کلیه ی دانشجویان رشته های فنی مهندسی دانشگاه آزاداسلامی شاهرود که در سال تحصیلی 94_1393 مشغول به تحصیل بودند .نمونه آماری شامل 125 نفر از دانشجویان پسر که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند ،ابزار پژوهش شامل : الف) پرسشنامه اهمال کاری(tps) و ب) پرسشنامه وسواس فکری_عملی(ppi) بودند. داده های جمع آوری شده به کمک شاخص های آماری واستنباطی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که : الف) بین وسواس فکری _عملی و اهمال کاری وعملکرد تحصیلی رابطه ی معناداری وجود دارد.ب) بین وسواس فکری_عملی واهمال کاری رابطه معناداری وجود دارد. ج)بین وسواس فکری_عملی با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد .
مریم پناهی حامد برماس
در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از میان داوطلبان در آستانه طلاق مراجعه کننده به دادگاه که 100نفر بودند و همگی پرسشنامه تاب آوری را تکمیل نموده بودند انتخاب شده و تعداد 60 نفر از آنان که دارای تاب آوری پایین تر از میانگین بودند، به صورت نمونه در دسترس در نظر گرفته شدند سپس به صورت تصادفی در دوگروه30 نفره (گروه آزمایش و کنترل) گمارش شدند. پس از آن در گروه آزمایش مداخله طرحواره درمانی اجرا گردید. بعد از پایان دوره 7 جلسه ای درمان، بار دیگر مقیاس تاب آوری به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا و نتایج داده ها به شیوه تحلیل عوامل تجزیه و تحلیل گردید.
علی اکبر شعبانی اواشانق پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر به رابطه بین اضطراب مرگ و صفات شخصیتی در دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان می-پردازد. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از تمامی دانش آموزان پسرمقطع اول دبیرستان که در سال تحصیلی 93-92 در شهرستان سمنان تحصیل می کرده اند. به منظور جمع آوری و مقایسه اطلاعات، پرسشنامه-های اضطراب مرگ تمپلر و پرسشنامه شخصیت neo-ffi به عنوان ابزار اندازه گیری مورد استفاده قرار گرفتند و نمونه آماری ما دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه بود که تعداد آنها 120 نفر بود و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند، توزیع شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. بر اساس داده های حاصله و تحلیل آماری انجام گرفته در مورد رابطه اضطراب مرگ ویژگیهای 5 عاملی شخصیت به این نتایج دست یافتیم که میان اضطراب مرگ و روان نژندی رابطه معناداری وجود ندارد(19/0=p، 12/0 =r). میان اضطراب مرگ و برون گرایی رابطه معناداری وجود ندارد(38/0=p، 08/0- =r). میان اضطراب مرگ و گشودگی رابطه معناداری وجود ندارد(39/0=p، 08/0=r). میان اضطراب مرگ و موافق بودن رابطه معناداری وجود ندارد(31/0=p، 09/0=r). میان اضطراب مرگ و با وجدان بودن رابطه معناداری وجود ندارد(95/0=p، 01/0=r). در رابطه با فرضیات فرعی پژوهش نتایج به این صورت به دست آمد که بر حسب تعداد فرزندان خانواده، تحصیلات پدر و مادر و میزان در آمد خانواده در اضطراب مرگ تفاوت معناداری وجود ندارد.نتایج بررسی ها در رابطه با فرضیه فرعی دوم نشان می دهد که میان پنج عامل شخصیتی یا رابطه وجود ندارد یا در سطح ضعیف می باشد(همبستگی گشودگی و با وجدان بودن: 05/0=p، 18/0=r).
الهام مافی ابوالفضل کرمی
زمینه و هدف: بی خوابی یکی از شایعترین اختلالات خواب در دنیاست. با توجه به عوارض جانبی دارو درمانی، استفاده از روش های درمانی غیر دارویی، ضروری به نظر می رسد .لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی استفاده از دستگاه cesدر کاهش اختلال بیخوابی افراد بزرگسال مراجعه کننده به کلینیک نشاط واقع در همدان انجام شده است. روش: نوع پژوهش طرح نیمه تجربی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. 24 بیمار(زن ومرد) به شیوه در دسترس به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار ارزیابی شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ (psqi) بود که کیفییت خواب را در هفت مقیاس اصلی می سنجد. به منظور بررسی فرضیات پژوهش از آزمون های یومن –ویتنی در سه مقطع زمانی قبل ، بعد از درمان و یک ماه پس از درمان، استفاده گردید. یافته ها: دستگاهces برافزایش کیفییت خواب،کاهش اختلال خواب، بهبود کارکرد روزانه،کاهش نهفتگی خواب، کاهش نیاز به دارو در کوتاه مدت، و برکمییت خواب و افزایش راندمان خواب در بلندمدت تاثیر گذار است . نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش الکترو درمانی می تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای داروهای خواب آور جهت درمان بی خوابی باشد، چرا که نه تنها در درمان بی خوابی موثر واقع شده ، بلکه این درمان پایداری و تداوم داشته و عوارض جانبی گزارش شده ای هم نداشته است.
مهشید آقاجان بیک پرویز شریفی درآمدی
چکیده : اضطراب پیامدهای زیانباری مانند نگرانی، دلشوره، وحشت و ترس و همچنین و پرخاشگری پیامدهای شناختی، هیجانی، اجتماعی زیانبار برای کودک و همچنین اطرافیان وی دارد، از این رو تدارک برنامه های درمانی و مداخله ای بر کاهش اضطراب و پرخاشگری ضرورت و اهمیت دارد . هدف از پژوهش حاضر تعیین و شناسایی تاثیر شن بازی درمانی بر اضطراب و پرخاشگری کودکان 5 تا 7 سال بود . روش انجام این پژوهش (نیمه آزمایشی) است و طرح استفاده شده از آن طرح پیش آزمون ـ پس آزمون بود و نمونه پژوهش 30 نفر از کودکانی که دارای اختلال مذکور بودند در 2 گروه 15 نفره آزمایش و گواه بودند . به منظور اجرای پژوهش گروه آزمایش به مدت 6 جلسه و هر جلسه به مدت زمان 30 دقیقه برنامه شن بازی درمانی با نظارت پژوهشگر اجرا شد و سپس اضطراب و پرخاشگری هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت . نتایج بدست آمده با استقاده از روش آماری تحلیل کوواریانس در پژوهش حاضر حاکی از آن است که شن بازی درمانی در کاهش اضطراب فراگیر و اضطراب جدایی کودکان در سطح 0.005 p< موثر است ولی در کاهش پرخاشگری ارتباطی و کلامی کودکان در سطح 0.005<p موثر نیست. واژگان کلیدی : شن بازی درمانی، اضطراب، پرخاشگری، کودکان
حمیده محمدی پرویز شریفی درآمدی
این پژوهش، پژوهشی نیمه آزمایشی است که به بررسی تاثیر آموزش بهبود زندگی زناشویی به روش re بر تعارض زناشویی و تغییر شیوه مقابله با استرس در مادران فرزند عقب مانده ذهنی پرداخته است. جامعه این پژوهش را تمامی مادران دارای فرزندان عقب مانده ذهنی که در مدارس استثنایی شهرستان شاهرود در سال 94-93 مشغول به تحصیل بودند را شامل می شد ، که از بین آنها24 نفربه تصادف انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. در ابتدا پرسشنامه های پژوهش توسط هر دو گروه تکمیل شد. سپس گروه آزمایش دوره 8 جلسه ای 2 ساعته آموزش بهبودزندگی زناشویی به روش re (غنی سازی روابط)را گذراندواعضای گروه کنترل هیچ مداخلهای رادریافت نکرده وتنهادرلیست انتظارقرارگرفتند. سپس هر دو گروه پرسشنامه ها را مجدداً به عنوان پس آزمون تکمیل کردند.نتایج تحلیل کوواریانس مورد استفاده در این پژوهش، گویای این نکته بود که آموزش بهبود روابط زناشویی به روش re بر کاهش نمره کل تعارض زناشویی ( 05/0 p ?)ونیز کاهش شیوه مقابله هیجان مدار ( 05/0 p ?) وافزایش شیوه مقابله هیجان مدار ( 05/0 p ?) با استرس در مادران دارای فرزندان عقب مانده ذهنی موثر بوده است.
صدیقه جهادی پرویز شریفی درآمدی
چکیده مقدمه: متغیرهای مختلفی در اختلالات روانی نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه هوش هیجانی، عزت نفس و ناگویی خلقی در زنان مبتلا به افسردگی اساسی و زنان عادی انجام گرفت. روش: طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای( پس رویدادی) بود. حجم نمونه آماری شامل 60 زن (30 نفر افسرده اساسی و 30 نفر عادی) که در بهار و تابستان 1393 به ساختمان پزشکان رسول اکرم(ص) و نور در شهرستان شاهرود مراجعه کرده بودند و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس هوش هیجانی شرینگ، عزت نفس کوپر اسمیت، ناگویی هیجانی تورنتو(tas-20) و مقیاس افسردگی بک «bdi» بود. جهت تجزیه تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متعیری (manova) استفاده شد. نتایج: تحلیل یافته ها نشان داد که بین زنان افسرده اساسی و عادی در سطوح هوش هیجانی، عزت نفس و ناگویی خلقی تفاوت معناداری وجود دارد(p<0/001) نتیجه گیری:نتایج این پژوهش حاکی از ارتباط و اهمیت هوش هیجانی، عزت نفس و ناگویی خلقی در افسردگی است، که می تواند در برنامه های پیشگیرانه و درمانی قابل استفاده باشد واژه های کلیدی: هوش هیجانی، عزت نفس، ناگویی خلقی، افسردگی اساسی.
آسیه طالع زاری پرویز شریفی درآمدی
چکیده پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی باورهای فراشناختی و راهبردهای مقابله با استرس درمادران کودکان کم توان ذهنی ومادران کودکان عادی انجام گرفت .روش پژوهش،توصیفی از نوع علی - مقایسه ای بود و نمونه مورد مطالعه شامل 40 نفر از مادران این کودکان بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین مادران کودکان کم توان ذهنی و مادران کودکان عادی شهرستان شاهرود در سال 1394 انتخاب شدند .برای اندازه گیری متغیر های پژوهش از دو پرسشنامه باورهای فراشناخت کارت رایت – هاتن ولز(mcq) و راهبرد های مقابله با استرس اندلر و پارکر (cs-r)استفاده شد . پس از نمره گذاری، نمرات در نرم افزار آماری spss وارد شد و با استفاده از میانه ، میانگین و انحراف معیار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی استنباط فرضیه ها از آزمون t مستقل استفاده شد . نتایج نشان داد که بین دو گروه از مادران کم توان ذهنی و عادی در باورهای فراشناختی و راهبردهای مقابله با استرس تفاوت معناداری وجود دارد . (5p<./.) واژه های کلیدی : باورهای فراشناختی ، راهبردهای مقابله با استرس ، کودکان کم توان ذهنی
سونیا غنوی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی زنان خواهان طلاق انجام شد . روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد . جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان خواهان طلاق که سن آنها بین 20 تا 40 سال بوده و در سال 1393 به دادگاه مراجعه کردند تشکیل می دادند که از میان آنها 30 نفرکه طی تست نشانه های افسردگی را نشان می دادند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15نفر) جایگزین شدند . به گروه آزمایش 8 جلسه برنامه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی ارائه شد . برای جمع آوری داده ها از تست افسردگی بک فرم بلند(bdi) استفاده شد که دارای 21 سوال بود .داده ها از طریق آزمون آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . یافته ها نشان داد که فرضیه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشانه های افسردگی در زنان خواهان طلاق می شود. کنترل آماری اثر پیش آزمون نشان داد که ، مداخله (درمان مبتنی بر ذهن آگاهی) اثر معناداری بر نمرات پس آزمون افسردگی داشته است (?????p<). پس می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی زنان خواهان طلاق موثر است
زهرا نوری پرویز شریفی درآمدی
چکیده ندارد.
مهری هاشم نژاد پرویز شریفی درآمدی
چکیده ندارد.
مسعود جعفری پرویز شریفی درآمدی
چکیده ندارد.
حسین شیخی ساری پرویز شریفی درآمدی
چکیده ندارد.
معصومه ولی زاده مریم سیف نراقی
لازمه درک کامل مفهوم مرگ ، درک هر یک از مولفه های ثبات،عمومیت و فقدان کنش وری می باشد.درک مولفه ثبات با رسیدن به تفکر عملیات عینی و درک مولفه های عمومیت و فقدان کنش وری با رسیدن به تفکر انتزاعی امکان پذیر می باشد.در درک هر یک از این مولفه ها میزان رشد شناختی و عوامل محیطی تاثیر دارند.تحقیق حاضر به منظور بررسی و مقایسه تحولی درک مولفه های مفهوم مرگ در دانش آموزان نابینای پایه های چهارم ابتدایی،دوم راهنمایی و سوم دبیرستان صورت گرفته است. تعداد کل آزمودنی ها در هر پایه تحصیلی 15 نفر بوده است که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند.ابزار تحقیق پرسشنامه ای ازنوع محقق ساخته بوده است که سوالات مربوط به درک هر یک از مولفه های مفهوم مرگ را در بر داشته است.برای پاسخگویی آزمودنی ها به این سوالات این پرسشنامه از ساخت داستان و مصاحبه استفاده شده است.نتایج نشان داد که دانش آموزان نابینای پایه های چهارم ابتدایی،دوم راهنمایی و سوم دبیرستان به درک مولفه ثبات در مفهوم مرگ رسیده اند و در درک این مولفه با هم تفاوتی نداشتند. در مورد درک مولفه عمومیت در مفهوم مرگ نیز اکثریت دانش آموزان هر سه مقطع به درک این مولفه رسیده بودند اما طبق محاسبات آماری آزمون fدر رسیدن به این مولفه با هم تفاوت معنی داری داشتند. در درک مولفه فقدان کنش وری بین دانش آموزان سه پایه تحصیلی تفاوت معنی داری نبود و اکثریت دانش آموزان به درک این مولفه رسیده بودند.
محمدرضا صادقی سعید بهشتی
هدف این پایان نامه بررسی دیدگاههای پدیدارشناختی ادموند هوسرل و تبیین دلالتهای تربیتی آن میباشد. اهمیت این مسئله به این دلیل است که در تبیین ارتباط میان تعلیم و تربیت و پدیدارشناسی، لزوم مراجعه به آراء هوسرل به عنوان بنیانگذار این روش دارای ضرورت است پرسشهایی که در این پژوهش مطرح است.عبارتند از : الف) پدیدارشناسی چیست ؟ ب) اهداف پدیدارشناسی از دیدگاه هوسرل کدامند ؟ پ) مهم ترین دیدگاه های پدیدارشناختی هوسرل کدامند؟ ث) دلالت های تربیتی دیدگاه های پدیدارشناختی هوسرل کدامند؟ یافته های پژوهش : پدیدارشناسی روشی است در فلسفه محض که در اوایل قرن بیستم توسط ادموند هوسرل پایه گذاری شد و در آن به شناخت ماهیت اشیا( آیدوس ها) بدان گونه که بر ذهن پدیدار می گردد پرداخته می شود . بازسازی فلسفه به مثابه دانشی متقن و تعلیق رویکرد طبیعی از اهم اهداف پدیدارشناختی هوسرل است. مهترین دیدگاه های پدیدار شناختی هوسرل عبارتند از : اپوخه، تقلیل آیده تیک، قصدیت، شهود ذوات، آگاهی، نوئیسیس و نوئما، زیست جهان و بحران علوم اروپایی. مهم ترین دلالت های تربیتی مستخرج ازدیدگاه های پدیدارشناختی هوسرل عبارتند از: اصل جستجوی یقین، اصل مرجعیت خرد درتشخیص و تحلیل حقایق و اصل مسئولیت خود(ایگو) در مواجهه با جهان، که سایر اصول مستخرج، بر این سه اصل بنیادی قرار می گیرند. این پژوهش از نوع پژوهش های بنیادی – نظری است. که در آن از روش توصیفی – تحلیلی بهره گرفته شده است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش روش کتابخانه ای و ابزار گردآوری اطلاعات استفاده از فیش و متن خوانی است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز در این پژوهش روش تعقلی – برهانی است.