نام پژوهشگر: لیلا زارع
لیلا زارع سعید اسماعیلی ماهانی
نشان داده شده است که بلوکر های کانال کلسیم می توانند از بروز تحمل به اثرات ضد دردی و وابستگی به مرفین جلوگیری کنند. از طرفی به دنبال تجویز مزمن مرفین التهاب نورونی و استرس اکسیداتیو در سیستم عصبی رخ می دهد. اخیرا مشخص شده است که عصاره برگ زیتون دارای خاصیت بلوکه کنندگی کانال های کلسیم، ضد التهابی و آنتی اکسیدانی می باشد. با این حال، اثرات آن بر روی تحمل و وابستگی اوپیوئیدی هنوز مشخص نشده است. برای القاء تحمل به اثر ضد دردی مرفین در رت های نر نژاد ویستار، مرفین با دوز10 میلی گرم بر کیلوگرم (i.p) به مدت هشت روز در دو نوبت تزریق می شود. برای تعیین اثر عصاره و ترکیب اصلی آن یعنی اولئوروپئین بر روند ایجاد تحمل به اثر ضد دردی مرفین، عصاره با دوزهای50، 100 و 200 (i.g) و اولئوروپئین با دوز 5 و 10 میلی گرم بر کیلوگرم (i.p.) همراه مرفین تجویز شد. از تست tail-flickبرای سنجش آستانه درد قبل و30 دقیقه بعد از تزریق مرفین در روز های اول، سوم، ششم و هشتم استفاده شد. بیان زیر واحد 1d? کانال های کلسیم نوع -l (cav1.3?1) در قسمت پشتی نخاع کمری با تکنیک rt-pcr مورد بررسی قرار گرفت. برای القای وابستگی مرفینی، مرفین به مدت یک هفته در دو نوبت بر طبق دوزهای افزایشی تزریق شد. تجویز مرفین با دوز 5/2 شروع شد و هر روز دوبرابر شد تا اینکه در روز ششم به 40 میلی گرم بر کیلوگرم رسید. در روز هفتم که آخرین روز تزریق بود 50 میلی گرم بر کیلوگرم مرفین تزریق شد. 5 ساعت بعد حیوان ها نالوکسان (3 میلی گرم بر کیلو گرم) دریافت کردند. علامت های سندرم ترک ( کاهش وزن، دل پیچه، اسهال، دندان قروچه، پرش و پتوزیس) به مدت یک ساعت بعد از تزریق نالوکسان ارزیابی گردید. برای تعیین اثر عصاره برگ زیتون و اولئوروپئین بر ایجاد وابستگی مرفینی، عصاره با دوزهای 200، 300 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم و اولئوروپئین با دوز 10 میلی گرم بر کیلوگرم همراه با مرفین تجویز شد. نتایج ما نشان داد که تزریق مزمن مرفین موجب بروز تحمل به اثر ضد دردی و وابستگی فیزیکی در موش های بزرگ آزمایشگاهی می شود عصاره با دوز 200 و اولئوروپئین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم به طور کامل از ایجاد تحمل مرفینی جلوگیری می کند. در بررسی علامت های سندرم ترک مرفینی مشخص شد که عصاره با دوز 300 و اولئوروپئین با دوز 10 میلی گرم بر کیلوگرم توانست این علائم را کاهش دهد. در حیواناتی که تحمل مرفینی القاء شده، سطح mrna کانال های کلسیم به طور معنی داری افزایش می یابد و عصاره با دوز 200 و اولئوروپئین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم این افزایش را معکوس می نماید. در مجموع نتایج حاکی از آن است که، عصاره برگ زیتون و اولئوروپئین یک اثر مفید روی اثرات جانبی یعنی مصرف مزمن مرفین، تحمل و وابستگی فیزیکی القاء شده دارد و یکی از مکانیسم های مرتبط حداقل بخشی از آن ممکن است، کاهش بیان و فعالیت کانال های کلسیم نوع l باشد. تا اوایل سال 1970 سیستم های اوپیوئیدی درون زا ناشناخته بودند و عملکرد مرفین، هروئین و دیگر اوپیوئیدها به عنوان ضد درد و عوامل اعتیادزا در ارتباط با انگیزش، با دیگر سیستم های مواد میانجی نورونی از قبیل مونوآمینرژیک و کولینرژیک بررسی می شدند. شواهد مربوط به تحریک و از میان رفتن اثر اوپیوئیدها توسط نالوکسان منجر به کشف گیرنده های اوپیوئیدی درون زا گردید(hyman & malenka., 2001). بعد از کشف پپتیدهای اوپیوئیدی درونزاد (آندوژن)، با انجام آزمایشات فارماکولوژیک در بافت های ایزوله انواع متعدد گیرنده های اوپیوئیدی مشخص شدند(lord et al., 1977). در این گونه مطالعات سه نوع اصلی گیرنده های اوپیوئیدی، یعنی µ، ? و ? شناسایی شدند و ژنهای مسئول آنها مشخص گردید برای هر یک از این گیرنده ها آگونیست ها و آنتاگونیست هایی وجود دارند که بیش از 1000 بار انتخابی می باشند(goldstein & naidu., 1989). لازم به ذکر است که در طول سه دهه گذشته انواع دیگری از گیرنده های اوپیوئیدی پیشنهاد شدند، ولی وجود آنها از نظر ملکولی به اثبات نرسید. مطالعات فارماکولوژیک تلاش کرده اند تا هر دسته از گیرنده های اوپیوئیدی را به دستجات کوچکتر تقسیم نمایند و در این مسیر زیر گروه هایی از گیرنده های µ، ? و ? پیشنهاد شده اند (حداقل سه نوع گیرنده مو، دو نوع گیرنده دلتا و دست کم چهار نوع گیرنده کاپا بر اساس مطالعات فارماکولوژیک در شرایط in vivo و in vitro به اثبات رسیده است(pasternak., 2005). گیرنده های اوپیوئیدی µ و ? به طور وسیعی در سطح غشاء پلاسمایی جسم سلولی، دندریت ها و پایانه های عصبی پراکنده می باشند. گیرنده ? در این زمینه متفاوت بوده و غالبا در درون سلول و در ارتباط با وزیکول ها یافت می شود(zhang et al., 2009). تغییر پراکنش وابسته به فعالیت درگیرنده های µ و ? از وزیکول ها به غشاء پلاسمایی این احتمال را مطرح می سازد که مکان گیرنده ها استاتیک نیست و به طور قابل توجهی در رابطه با فعالیت سلول تغییر می کند. گیرنده های اوپیوئیدی جزء گیرنده های متصل به پروتئین جی می باشند. این گیرنده ها دارای هفت دمین غشائی، یک دمین داخل سلولی قابل ملاحظه بین قسمت پنجم و ششم دمین غشائی، یک قسمت آمینه انتهایی (n-terminal) خارج سلولی و یک قسمت کربوکسیله انتهایی (c-terminal) داخل سلولی می باشند. سیگنالینگ داخل سلولی این رسپتورها از طریق اتصال آنها به پروتئین های جی صورت می گیرد. بین این گیرنده های اوپیوئیدی µ، ? ، ? بیش از 60 درصد شباهت ساختمانی وجود دارد(pasternak., 2005). 1-2 عملکرد داخل سلولی گیرنده های اوپیوئیدی جفت شدن سه نوع گیرنده اوپیوئیدی به پروتئین جی مشابه است، اما تفاوتهای اندکی نیز تشخیص داده شده است. مشترک ترین پیامدهای جفت شدن گیرنده های اوپیوئیدی با پروتئین های جی عبارتند از: مهار آدنیلیل سیکلاز، فعال شدن جریان پتاسیمی، مهار جریان کلسیمی و مهار رهایش ترانسمیترها( nestler & carlezon., 2006). رسپتورهایµ، ?، ? به کانال های پتاسیم متصل می باشند. اتصال آگونیست های رسپتور ? می تواند منجر به بسته شدن کانال کلسیم و منع ورود کلسیم گردد. در حالی که آگونیست های µ و ? بیشتر از طریق افزایش خروج پتاسیم اثر مهاری خود را اعمال می کنند(margolis et al., 2006). مطالعات نسبتا جدید تر، حوزه کارکرد اوپیوئید ها را بسط داده اند به طوری که این کارکرد ها شامل فعال شدن پروتئین کیناز c، رهایش کلسیم از منابع داخل سلولی، فعال شدن آبشار پروتئین کیناز فعال شونده با میتوژن نیز می شوند( galeotti et al., 2006). 1-3 پراکندگی گیرنده های اوپیوئیدی در سیستم عصبی: از آنجایی که گیرنده های اوپیوئیدی به طور وسیعی در تمامی قسمت های سیستم عصبی گسترده شده اند، می توان احتمال دادکه عملکردهای خود را از طریق مکانیسم های متعددی به انجام می رسانند؛ مطالعات اتورادیوگرافیک و هیبریدیزاسیون درجا مشخص کرده است که mrna مربوط به گیرنده های اوپیوئیدی در بسیاری از نواحی قشری، دیانسفال، ساقه مغز و نخاع وجود دارند(snyder & pasternak., 2003). نواحیی که در آنها گیرنده های اوپیوئیدی بیان می شوند شامل قشر پیش بینایی ، هسته اکومبنس، هیپوکمپ، تالاموس و هیپوتالاموس می باشند. دو ناحیه ای مهم در بروز اثرات ضد دردی اوپیوئیدها در سطوح فوق نخاعی شامل ناحیه خاکستری دور قناتی (pag) و ناحیه (pvm) rostral ventromedial medula می باشد. pag حاوی گیرنده های اوپیوئیدی مو فراوانی است در حالی که گیرنده های دلتا و کاپا در این ناحیه بسیار کم می باشد .(mansour et al., 1994) علاوه بر این ها گیرنده های اوپیوئیدی در لوکوس سرلئوس نیز وجود داشته و نقش قابل ملاحظه ای در پردازش ورودی های درد دارند(williams et al., 2001). هیپوتالاموس میانی که مسئول رله کردن اطلاعات به قشر مغز بوده و بیشتر درگیر فرایندهای هیجانی درد است دارای گیرنده های اوپیوئیدی به مراتب بیشتری در مقایسه با هیپوتالاموس کناری ( مسئول پردازش اطلاعات حس لمس و دردهای سوزشی) می باشد که تحت تأثیر اوپیوئیدها قرار نمی گیرد. نواحی لیمبیک مغز مانند آمیگدال که رفتارهای هیجانی را تنظیم می نمایند، دارای گیرنده های اوپیوئیدی فراوانی می باشند(snyder & pasternak., 2003). پیام های درد پس از ورود به نخاع بوسیله نورون های واسطه و همین طور نورون های مهاری نزولی از نواحی فوق نخاعی (فعال شده توسط اوپیوئیدها) تنظیم می گردند. گستردگی و محل گیرنده های اوپیوئیدی در نخاع توسط روش های متعددی از جمله اتورادیوگرافی، اتصال با لیگاندهای رادیواکتیو، هیبریداسیون درجا و ایمنوهیستوشیمی در طول سالیان گذشته مشخص شده است. مطالعات اتورادیوگرافیک نشانگر تمرکز گیرنده های اوپیوئیدی در لامینای خارجی شاخ خلفی نخاع می باشند(besse et al., 1991). مطالعات تکمیلی نشان می دهد که گیرنده های اوپیوئیدی µ در لامینای خارجی شاخ خلفی نخاع متراکم شده اند در حالی که گیرنده های دلتا به طور منتشری در شاخ خلفی وجود دارند. گیرنده های کاپا بیشتر در لامینای بیرونی شاخ خلفی در قسمت کمری- خاجی نخاع قرار گرفته اند و دارای وابستگی نزدیکی با ورودی های درد از احشاء می باشد (gray et al. 2006). تکنیک های ایمنولیبلینگ اطلاعات دقیق تری از محل گیرنده های اوپیوئیدی در سیستم عصبی به ما نشان می دهند و محل قرار گیری و همچنین وجود گیرنده های مختلف اوپیوئیدی را در نورون های مشابهی مشخص می نمایند. هر سه نوع گیرنده اوپیوئیدی در فیبرهای a?,c ریشه خلفی نخاعی دیده شده اند(arvidsson et al., 1995). عقیده بر این است که تزریق داخل نخاعی مرفین از طریق اثر بر گیرنده های اوپیوئیدی موجود بر روی ترمینال های مرکزی فیبرهای اولیه c عمل نموده و سبب بی دردی می شود(ossipov et al., 2004). تکنیک پچ کلمپ نشان داد که فعال شدن گیرنده های اوپیوئیدی سبب مهار کانال های کلسیمی نورون هائی با قطر کم می شود ولی اثری بر نورون های قطور ندارد. بدین معنی که فعال شدن گیرنده اوپیوئیدی به طور اختصاصی فعالیت فیبرهای c را کاهش خواهد داد(taddese et al., 1995)
لیلا زارع سلطانعلی کاظمی
چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش سازمانی با سلامت روان بر روی کارکنان اداره جهاد کشاورزی مرودشت بوده است که به علت کوچک بودن مقدار حجم جامعه تمام افراد به عنوان نمونه انتخاب شدند جهت جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه هوش سازمانی کارل آلبرچث (2003)، پرسشنامه هوش هیجانی بار – اون ، پرسشنامه سلامت روان (ghq) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش آماری همبستگی پیرسون ، رگرسیون استفاده شد که نتایج نشان می دهد که بین هوش سازمانی و هوش هیجانی کارکنان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی و سلامت روان رابطه مثبت معناداری وجود دارد.اما بین هوش سازمانی و سلامت روان کارکنان رابطه معناداری وجود ندارد و نیز هوش سازمانی قادر نیست سلامت روان کارکنان را پیش بینی کند در صورتی که هوش هیجانی قادر است سلامت روان کارکنان را پیش بینی کند.
لیلا زارع صدیقه جاهدی
ارتباط محکم عملگرهای افزایشی با معادلات تکاملی نظیر معادلات گرما، موج و شرودینگر، دلیلی بر ضرورت بررسی جواب معادلاتی است که به عملگر افزایشی بستگی دارد. در فصلهای اول و دوم این پایاننامه، مسئله همگرایی قوی روشهای تکراری نظیر مان، ایشیکاوا و چندگامی به جواب مشترک معادلاتی که شامل عملگرهای غیرخطی افزایشی و فضاهای باناخ هموار یکنواخت مورد مطالعه ،p ? ? ،lp قوی میباشند را در فضاهای قرار گرفته است. بسیاری از مسائل مطروحه معادلات دیفرانسیل، نظیر مسائل با مقدار مرزی بیضوی که قسمت خطی آنها شامل توابع گرین میباشد، به عنوان یک قانون میتواند به معادله انتگرالی غیرخطی هامراشتاین تبدیل شود. معادلات انتگرالی از نوع هامراشتاین بستگی به عملگر افزایشی دارد. این معادلات که نقش اساسی در نظریه دستگاههای کنترل بهینه، اتوماسیون و نظریه شبکه بازی میکنند در فصل سوم مورد مطالعه قرار گرفتهاند. با استفاده یکنواخت، به بررسی -q از روشهای تکراری مختلف در فضاهای هیلبرت و باناخ هموار تقریب جواب این دسته از معادلات پرداخته شده است.
لیلا زارع ناصر امیری مقدم
در تحقیق کتابخانه ای حاضر که با رویکرد تطبیقی انجام یافته است ، با طرح چالش های موجود در قوانین ایران و دشواری های مبارزه با قاچاق زنان به عنوان یک جرم سازمان یافته بین المللی کوشش شده است راهکار های مطرح در اسناد بین المللی و نظام حقوقی انگلیس در این راستا معرفی گردد و با امکان بومی ساختن این راهکارها بتوان پیشنهاداتی به نظام حقوقی ایران ارائه نمود. ایران «کنوانسیون سرکوب قاچاق اشخاص و بهره کشی و پروتکل دوم الحاقی به کنوانسیون پالرمو 2000 را امضا نموده ؛الحاق به این دو سند صورت نپذیرفته است لیکن قانونگذار ایران با توجه کافی به اهمیت مقوله قاچاق زنان، در 28/4/83 اقدام به تصویب قانون مبارزه با قاچاق انسان نموده است این قانون از یک جنبه کاملتر از کنوانسیون مزبور است چرا که حتی اقدام انفرادی قاچاقچیان قابل پیگرد است. .هدف این پایان نامه که برای اخذ درجه کارشناسی ارشد نگارش یافته است بررسی ابعاد قانون تصویبی ایران، با مطالعه تطبیقی می باشد تا بتوان از خلال این رویکرد تطبیقی، پیشنهاداتی به قانونگذار ایران برای قانونگذاری های آتی، اعطا نمود.لذا به نظر می رسد شایسته است قوه قانونگذاری ایران، کنوانسیون جرم سازمان یافته فراملی و پروتکل پیشگیری، سرکوب و مجازات قاچاق اشخاص را مورد تصویب قرار دهد.در خصوص شناسایی بزه دیدگان؛عدم تعقیب و مجازات بزه دیدگان به ویژه در ارتباط با جرائم ورود و اقامت غیرقانونی که در فرآیند قاچاق انسان مرتکب شده اند؛دوره بهبودی و اقامت بزه دیده؛آموزش شغلی و برنامه های توانبخشی؛تأمین مسکن مناسب و امن؛کمک های مادی؛ارائه خدمات پزشکی و روانشناسی؛ارائه اطلاعات و مشورت های حقوقی و تسهیل مشارکت بزه دیده در دادرسی جنایی و به ویژه دریافت خسارت؛خدمات ترجمه اقداماتی اندیشیده و سازمان های متولی امر تعیین گردند .در رابطه با قانون قاچاق کشورمان می توان یکی از عمده ترین ایرادات وارده بر این قانون را مربوط به مسأله حمایت از بزه دیدگان و پیشگیری از وقوع جرم دانست. حمایت از اشخاص بزه دیده در این قانون تا حدی نادیده گرفته شده است . در قانون مذکور، از عبارات مجمل و مبهمی استفاده شده است، به گونه ای که در برخی موارد تشخیص آن مشکل است. به هر حال در وضعیت موجود، ق.م.ق.ا. از ایرادات و نارسایی هایی رنج می برد: اول، در بند الف ماده 2 تشکیل یا اداره «دسته یا گروه» که هدف آن قاچاق انسان باشد در حکم قاچاق انسان تلقی شده است؛ بی آنکه در این قانون یا قانون دیگری مفهوم «دسته» یا «گروه» مشخص شده باشد. دوم، در تعیین مجازات برای شروع به جرم و معاونت در قاچاق انسان، به مسأله سازمان یافته بودن این پدیده مجرمانه توجه نشده است؛ سوم، وصف «فراملی» بودن این عنوان جزایی و به تبع آن پیش بینی همکاری های بین المللی به طور کلی نادیده گرفته شده است چهارم، در کنار اقدامات سرکوب گر علیه مرتکبین، ضرورت دارد از بزه دیدگان و شهود قضیه نیز حمایت کافی به عمل آید و امکانات بازگشت افراد قاچاق شده به کشور فراهم گردد؛پنجم، با وجود این که قاچاق اشخاص و مهاجران در بیشتر موارد با جعل اسناد هویت و گذر همراه است، هیچ گونه اقدام جرم انگاری یا پیشگیرانه در این زمینه اندیشیده نشده است.
لیلا زارع علیرضا موغلی
نظام آموزش عالی عهده دار وظایف و مسئولیت های مهمی در زمینه ی رشد و توسعه اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی ، فرهنگی و تربیتی است. مراکز آموزشی از مهمترین موسساتی هستند که در جامعه بر سرمایه اجتماعی دانشجویان به عنوان ورودی های این (نظام)،تاثیر می گذارند. کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده از سوی دانشگاه عامل اساسی در شکل گرفتن یا تقویت این سرمایه ها در افراد است . در این پژوهش تعداد 289نفر از دانشجویان مرکز علمی –کاربردی سازمان جهاد کشاورزی شیراز به عنوان جامعه نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه که شامل سه بخش : بخش اول سوالات ویژگی های فردی ، بخش دوم سوالات مربوط به مولفه های سرمایه اجتماعی ،بخش سوم پرسشنامه مبتنی بر ابزار سروکوال مربوط به کیفیت خدمات در شرایط موجود و شرایط مورد انتظار بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمارتوصیفی و آزمونtمستقل، آزمونtهمبسته، آنالیز واریانس یکطرفه وضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
لیلا زارع عبدالمجید رونقی
به منظور مطالعه اثر تنش آبی و کاربرد دو کود بیولوژیک بر رشد و ترکیب شیمیایی ذرت و اسفناج و برخی ویژگی های فیزیکوشیمیایی یک خاک آهکی پس از برداشت، دو آزمایش گلخانه ای جداگانه اجرا شد. هر آزمایش به صورت فاکتوریل (2×3×4) و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار بود. تیمارهای مورد استفاده در آزمایش اول شامل چهار سطح ورمی کمپوست (0، 10، 20 و 30 گرم در کیلوگرم خاک) و سه سطح رطوبت ( 100، 80 و 60 درصد ظرفیت مزرعه) و دو گیاه ذرت و اسفناج بود. در آزمایش دوم تیمارها شامل چهار سطح نانوکود بیولوژیکی ( 0، 2.5، 5 و 10 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و سه سطح رطوبت ( 100، 80 و 60 درصد ظرفیت مزرعه) و دو گیاه ذرت و اسفناج بود. نتایج نشان داد که افزایش سطوح نانوکود بیولوژیک و ورمی کمپوست سبب افزایش معنادار وزن تر، وزن خشک و درجه سبزینگی هر دو گیاه مورد مطالعه شد. در حالی که با افزایش سطوح تنش آبی، وزن تر و وزن خشک هر دو گیاه به طور معناداری کاهش یافت، اما درجه سبزینگی برگ های هر دو گیاه ذرت و اسفناج افزایش معنادار داشت. با افزایش سطوح کودهای مورد استفاده، غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، مس و روی در اندام هوایی هر دو گیاه افزایش معنادار داشت. اما غلظت منگنز به دلیل رابطه ضدیتی با روی یا آهن به طور معناداری کاهش یافت. هرچند غلظت منگنز در هر دو گیاه در گستره کفایت بود. افزایش سطوح تنش آبی سبب افزایش معنادار غلظت عناصر در اندام هوایی ذرت و کاهش معنی دار غلظت فسفر، روی، مس، آهن و منگنز در اندام هوایی اسفناج شد. با افزایش سطوح تنش آبی و کودهای مورد استفاده، غلظت نیتروژن نیتراتی، فسفر و پتاسیم، روی، مس، آهن و منگنز در خاک پس از برداشت به طور معناداری افزایش یافت. با افزایش سطوح کودهای بیولوژیک، پ هاش خاک کاهش اما قابلیت هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک افزایش داشت. کاربرد نانوکود بیولوژیکی اثر معناداری بر درصد ماده آلی، جرم مخصوص ظاهری، تخلخل کل خاک و میانگین وزنی قطر خاکدانه ها نداشت و تنها سبب افزایش میانگین هندسی قطر خاکدانه ها شد. اما کاربرد ورمی کمپوست سبب افزایش معنادار ماده آلی خاک، تخلخل کل و میانگین وزنی و هندسی خاکدانه ها و کاهش معنادار جرم مخصوص ظاهری خاک شد. افزایش سطوح تنش آبی اثر معناداری بر درصد ماده آلی خاک و میانگین وزنی قطر خاکدانه ها نداشت، اما سبب کاهش معنی دار پ هاش، جرم مخصوص ظاهری خاک، میانگین هندسی قطر خاکدانه ها و افزایش قابلیت هدایت الکتریکی و تخلخل خاک شد.