نام پژوهشگر: حامد ناجی اصفهانی
مهدی حبیب الهی حامد ناجی اصفهانی
چکیده پژوهش حاضر ترجمه و نقد چهار فصل از کتابحدیث، میراث محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرون میانه و دنیای جدیدنوشته آقای جاناتان براون؛ اسلام شناس آمریکایی است. وی که تحت تأثیر آموز های غنی و عمیق اسلام به این آیین گرویده است، با مسافرت به کشورهای عربی، إسلامی و فراگیری زبان های شرقی مطالعات زیادی در تاریخ إسلام، قرآن و حدیث داشته و مقالات و کتب زیادی از وی منتشر شده است. وی در تحقیقات و تألیفاتش در مورد إسلام رویکردی مثبت و در عین حال بی طرفانه دارد. .محورهای اصلی دیدگاه هایآقای براون در چهار فصل اول کتاب از این قرار است: وی در ابتداء به تعریف حدیث و برخی دیگر از واژه های مرتبط پرداخته و دلایل حجیت آن را با اشاره به آیات قرآنی و عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می کند. او معتقد استهر چند که حدیث از لحاظ إعتبار دومین منبع إسلامی است، به لحاظ جامعیت و گستردگی موضوعات بر قرآن کریم مقدم است.او قرآن را منبع جامع برای پاسخ گویی به همه نیازهای مسلمین نمی داند.در فصل دوم با إشاره به تلاش های صحابه در ضبط و ثبت سخنان پیامبر، شروع تدوین حدیث را از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و أحادیث منع را غیر قابل إعتماد معرفی می کند. وی بدون إشاره به تلاش خلفاء به عدم تدوین و ترویج حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تلاش های اولیه تابعین و دانشمندان بعدی در تدوین صحیفه ها، مصنّف ها، مسندها، و در نهایت سنن و صحیح ها را ذکر می کند. در فصل سوم پدیده جعل و وضع حدیث را بررسی کرده و آغاز گسترده جعل را به اواخر قرن اول هجری منتسب می کند. او شیعیان و طرفداران معاویه را از عمده ترین عوامل جعل حدیث می داند. سپس به تلاش مسلمین در پالایش أحادیث از مجعولات و ابداع شیوه های نقد سند و محتوای روایات می پردازد. در فصل چهارم حدیث شیعه و پیدایش و ماهیت آن را معرفی می کند. او معتقد است حدیث شیعه بعد از غیبت کبری شکل جدی به خود گرفته است. او به معرفی جوامع اولیه و ثانویه حدیث شیعه پرداخته و بر این نکته تأکید می کند که شیعیان در تدوین کتب شرح الحدیث، رجال و درایه همانند أهل سنت توفیق زیادی نداشته اند. این نوشتار در سه بخش تنظیم شده است: در بخش اول کلیات پایان نامه ارایه گردیده و در بخش دوم ترجمه چهار فصل کتاب براون قرار داده شده است و بخش سوم این پژوهش به نقد فصل های دوم و سوم کتاب إختصاص داده شده است. در این بخش سعی شده است مهم ترین دیدگاه های نویسنده در مورد جعل حدیث و برخی از ادعاهای او درباره حدیث شیعه تحلیل و نقد گردد.برخی از دیدگاه های نویسنده که در این بخش مورد نقد واقع شده اند از این قرار است: نقش شیعه در آغازه جعل حدیث، عدم وجود جعل گسترده در زمان حیات اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)،برخورد ملایم دانشمندان رجالی أهل سنت با راویان شیعی، نبود نقد محتوایی أحادیث میان قدماء، فقدان پیشینه قوی حدیثی در میان شیعه، تشکیک در إصالت برخی از کتب حدیثی شیعه همچون نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، متأثر بودن شیعه از معتزله، عقب بودن شیعه از أهل سنت در فقه الحدیث و نقد الحدیث و برخی از اشتباهات جزیی وی.
محمد کاظمی حامد ناجی اصفهانی
محورهای اصلی دیدگاه های علامه مجلسی در بیان توحید در سه حیطه بررسی می شود: اول به نظرات ایشان درباره معرفت و شناخت بشر از خداوند متعال پرداخته شده است. وی معتقد است که از نظر عقل، شناخت بشر از ذات و کنه حضرت حق امری محال و غیر ممکن است ولی گونه ای از شناخت و معرفت در انسان ها نهادینه شده است که می تواند ارتباط بشر با خداوند را حفظ کند؛ که همان معرفت فطری است. از طرف دیگر شناخت بشر از خداوند متعال، شناختی اقراری است که فقط بیانگر وجود خداوند است و نمی تواند بیانگر کیفیت و چگونگی ذات او باشد. دوم؛ علامه مجلسی به مباحث اثبات صانع که مقدمه مبحث توحید است، اشاره می کند. از نظر وی اثبات صانع با خروج از دو حد تعطیل و تشبیه امکان پذیر است که البته دو حد تعطیل و تشبیه را با تبیین های خاصی ارائه می کند. لذا ایشان حد تعطیل را، در تعطیل وجود شناختی جایز نمی داند و از سوی دیگر تشابه اسمی را در حد تشبیه جایز می داند. ایشان در بحث اثبات صانع از دو روش استفاده می کند؛ یکی اثبات صانع از طریق مشاهده افعال و آثار او در خلقت و دیگری اثبات صانع از طریق استدلال های نقلی و عقلی. نکته گفتنی در مقدمات و قواعدی است که علامه در اثبات صانع استفاده می کند و می توان به تنبه عقل، عدم کفایت حس در شناخت و عدم کفایت ظن در اثبات اشاره کرد. سوم مبحث توحید است که بعد از اثبات موجودی به عنوان صانع، به یگانه بودن او در تمام جهات استدلال می شود. وی در معانی توحید، وام گیر تقسیم بندی مشهور در معانی توحید است با این بیان که ایشان توحید را در معانی چهارگانه توحید ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی تشریح می کند و نهایتا نفی صفات زائد بر ذات را رکن اساسی توحید می داند که در معنای صمدیت اخذ شده است. کلید واژه ها: علامه مجلسی، معرفت الهی، اثبات صانع، توحید.
نجمه مقدس حامد ناجی اصفهانی
امروزه با گسترده¬ترشدن اقبال عمومی به طب سنتی در ایران بحث های زیادی پیرامون علم¬بودن دانش طب سنتی میان منتقدان و مدافعان این دانش صورت می¬گیرد؛ محققان عرصه¬ی پزشکی در حال حاضر نگاهی عمیق¬تر از گذشته به طب سنتی از خود نشان می¬دهند. یکی از اشکالات اساسی این مباحث این است که قبل از پرداختن به علم بودن یا نبودن این حوزه، معیارهای علم بودن به طور دقیق مشخص نشده است. تعیین معیار برای علم بودن از اصلی ترین مسائل فلسفه¬ی علم به شمار می¬رود. فیلسوفان علم تا کنون معیارهای مختلفی ارائه کرده اند. می¬توان گفت اولین و مشهورترین معیار ارائه شده که عموماً مبنای کار دانشمندان قرار گرفته است، معیار استقراگرایان است که اتکاء بر مشاهده¬ی تجربی، آزمایش و استقرا را معیار علم بودن یک حوزه از دانش معرفی می¬کند. یکی دیگر از مهم¬ترین نظریه¬ها در باره¬ی این مسأله در قرن بیستم نظریه¬ی کارل پوپر می¬باشد که ضمن نقد استقراگرایان، ابطال¬پذیری را تنها معیار برای علم¬بودن معرفی می¬کند. سومین نظریه¬ی مطرح در این عرصه که می¬توان آن را مهم¬ترین و تأثیرگذارترین این نظریه¬ها در فلسفه¬ی علم قرن بیستم دانست نظریه¬ی تامس کوهن است که ضمن نقد معیارهای پیشین، پارادایم¬داشتن را تنها معیار برای علم¬بودن معرفی می¬کند. این پژوهش ابتدا با بررسی آراء ابن سینا و جرجانی به تبیین مبانی فلسفی دانش طب سنتی خواهد پرداخت و سپس قابلیت تطبیق مفاهیم بنیادین طب سنتی با علم جدید را مورد واکاوی قرار خواهد داد؛ در نهایت با تحلیل سه نظریه¬ی نامبرده پیرامون مسأله¬ی تحدید یعنی استقراگرایی، ابطال¬گرایی و واجدیت پارادایم نشان خواهد داد که دانش طب سنتی بر مبنای معیارهای نامبرده علم می¬باشد.