نام پژوهشگر: ژینوس حجازی
ژینوس حجازی جمیل واعظی
چکیده جنسl. carex با دارا بودن حدود 2000 گونه، یکی از بزرگترین جنس های گیاهان گلدار محسوب می شود. بر اساس فلورا ایرانیکا این جنس دارای 85 گونه در سراسر فلات ایران می باشد که تقریباً نیمی از آنها از کشور ایران گزارش شده است. در این پژوهش، مطالعات ریخت شناسی، تشریحی، گرده شناسی، ریز ریخت شناسی سطح بذر و مولکولی برای 12 گونه و زیر گونه این جنس در شمال شرق ایران انجام شد. در مطالعه ریخت شناسی به منظور درک صحیح روابط گونه ای از آنالیز های مولفه های اصلی و خوشه استفاده شد. نتایج حاصل از مطالعه ریخت شناسی، گونه ها را بر اساس خصوصیات بارز تعداد کلاله، جنسیت سنبله و طول گل آذین در دو گروه کلی منطبق بر تقسیمات زیر جنسی تقسیم کرد. تعدادی از گونه های مورد مطالعه از قبیل c. diluta، c. distans نتوانستند با مقایسه خصوصیات ریز ریخت شناسی بخوبی از یکدیگر تفکیک شوند. دو گونه c. halleriana وc. orbicularis به دلیل دارا بودن برخی خصوصیات حدواسط میان دو زیر جنس carex و vignea در نتایج بدست آمده از آنالیز مولفه های اصلی (pca) در گروهی جدا از دیگر گونه ها قرار گرفتند. برای انجام مطالعه تشریحی از روش برش گیری دستی استفاده شد. رنگ آمیزی مقاطع عرضی برگ و ساقه با رنگ آبی تولوئیدین انجام گرفت. در این مطالعه 69 صفت تشریحی ارزیابی شدند. آنالیزهای مولفه های اصلی و خوشه گونه ها را در موقعیت های متفاوت نسبت به مطالعه ریخت شناسی قرار داد. صفاتی از قبیل ضخامت برگ، کوتیکول، اندازه های حفره های هوایی و آرایش آوند ها در ساقه از خصوصیات افتراقی بین اکثر گونه ها بود. این نتایج حاکی از سازش پذیری بالای این صفات نسبت به شرایط آبی می باشد. مطالعه ریخت شناسی اوتریکول ها و بذر ها با استفاده از استرئومیکروسکوپ و ریز ریخت شناسی اجسام سیلیسی سطح بذر با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره (sem) نیز انجام پذیرفت. نتایج حاکی از تفکیک نسبی گونه ها از یکدیگر بود. صفاتی از قبیل حضور یا غیبت جسم مرکزی در سلول های اپیدرمی سطح بذر، برآمدگی های گره ای در حواشی سلول ها و فواصل میان سلول های اپیدرمی دارای اختلاف در گونه های مورد مطالعه بود. مطالعه گرده شناسی با استفاده از میکروسکوپ نوری به روش اردتمن (1960) انجام پذیرفت. گروه بندی های ارائه شده بر اساس آنالیز 7 صفت کمّی نتوانست نتایج سایر مطالعات را تأیید کند. از میان صفات ارزیابی شده طول محور قطبی بیشترین تأثیر را در جدایی گونه ها داشت. مطالعه مولکولی برای گونه های این جنس در شمال شرق ایران با استفاده از نشانگر matk نیز انجام پذیرفت. نتایج حاکی از چند نیا بودن این جنس در ناحیه مورد مطالعه بود. دو زیر جنس carex و vignea با توجه به نتایج بدست آمده هم سونیا بودند. جدایی گونه ها در سطوح زیر جنس و تا حدودی بخش با موفقیت انجام شد. به استثنای مطالعه تشریحی نتایج سایر مطالعات با یافته های مطالعه مولکولی در تطابق بود. کلمات کلیدی: carex، ریخت شناسی، ساختار تشریحی برگ و ساقه، ریز ریخت شناسی اجسام سیلیسی سطح میوه، نشانگر matk، مرزبندی گونه ای.