نام پژوهشگر: منصوره دشتی خویدکی
منصوره دشتی خویدکی سید حسن حسینی
مرد یا زن بودن، تصورات و پیش فرض هایی را درباره ی نگرش ها و رفتارهای مناسب مردانه و یا زنانه به دنبال دارد که در فرهنگ هر جامعه ای تا حدودی متفاوت است. این تصورات و پیش فرض ها، کلیشه های جنسیتی نامیده می شود که کمابیش در هر جامعه ای وجود دارد. بر اساس کلیشه های جنسیتی، زنان و مردان در جامعه دارای ویژگی های خاص، رفتار خاص و حالات روانی خاص هستند و در نهایت قابلیت انجام وظایف و کارهایی را دارند که به صورت معمول با یکدیگر متفاوتند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی مقایسه ای کلیشه های جنسیتی بین زنان و مردان و چگونگی شکل گیری این کلیشه ها است. نظریات مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: نظریه طرحواره جنسیتی، نظریه کلیشه های جنسیتی آندره میشل، نظریه جامعه پذیری جنسیت، نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه نقش. هم چنین علاوه بر جنسیت، عوامل مرتبط با پذیرش کلیشه ها (وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و میزان دینداری افراد) از نظریات، استخراج و ارتباط آن با میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی سنجیده می شود. روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایش و روش اسنادی می باشد. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه و روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده است. جمعیت آماری این تحقیق را زنان و مردان بالای 20 سال منطقه 6 تهران تشکیل می دهند. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. یافته های تحقیق، گویای رابطه ی معنادار متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات و میزان دینداری افراد با میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی آن ها است اما بین وضعیت تأهل و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی پاسخگویان با میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی آن ها ارتباط معناداری یافت نشد.