نام پژوهشگر: هادی تاجیک
هادی تاجیک امیدرضا دهقان
گروههای n-تایی که یک تعمیم طبیعی از نظریه گروه هامی باشد، 83 سال قبل توسط دورنته معرفی شد. تعمیم n-تایی ساختارهای جبری یکی از طبیعی ترین راههای توسعه درک عمیق خواص آنهاست. از آن زمان تاکنون مقالات متعددی در زمینه جبرهای n-تایی منتشر شده است. نظریه ابرگروهها در سال 1934 توسط مارتی پایه گذاری شد. وی به تجزیه و تحلیل و کاربرد آنها در گروهها و توابع جبری حقیقی مقدار پرداخت.اکنون ابرگروهها در موضوعات محض و کاربردی زیادی و از جمله نظریه اتوماتا مورد استفاده قرار می گیرد. ابرساختارهای جبری n -تایی که یک تعمیم از ابرساختارهای جبری می باشد، در هندسه اقلیدسی و نااقلیدسی، گراف ها، مشبکه ها، مجموعه های طبیعی و فازی، کدگذاری و هوش مصنوعی، احتمالات و ... مورد استفاده قرار گرفته است. در سال 1965 زاده نظریه مجموعه های فازی را به عنوان یک تابع از مجموعه غیرتهی x به[0,1] معرفی کرد. در ادامه رزنفلد در سال 1971 مفهوم گروه فازی را معرفی کرد. مطالعات رزنفلد در ابتدای امر باعث فازی نمودن ساختارهای جبری شد، ولی کاوش های جدید مسیر تفکر جدیدی در زمینه های دیگر از جمله مهندسی، کامپیوتر و سایر شاخه های علمی باز نمود. میتاس اولین فردی بود که در سال 1970 ابرگروههای کانونی را به طور مستقل مطالعه کرد. کرسینی ابرگروههای sd را که نوع مخصوصی از ابرگروههای کانونی هستند را مورد مطالعه قرارداد. مولن و پرایس ابرگروه های کانونی را در تجزیه هارمونیک و فیزیک ذره به کار بردند. شبه ابرگروههای کانونی که چندگروهها نیز نامیده می شوند، بوسیله کومردر جبر استوانه ای و جبر بول و توسط کرسینی در گراف و روابط مورد استفاده قرار گرفت. ابرگروههای n -تایی توسط دواز و وجیوکلیسمعرفی و مورد مطالعه قرار گرفت.ابرگروههای n -تایی فازی از دو دیدگاه مورد مطالعه قرار گرفته اند؛ نگرش اول توسط دواز و کرسینی و نگرش دوم توسط سن، عامری و چادوری. درنگرش دوم که مورد بحث این پایان نامه است، به هر n -تایی از عناصر مجموعه ناتهی s ، به جای یک زیرمجموعه ناتهی از s (نگرش اول)، یک زیرمجموعه فازی غیرصفر از s را نسبت می دهیم. این دیدگاه در مقالات گسترش داده شده است. این پایان نامه برخی از مطالعات انجام شده برای رسیدن به مفهوم و نتایج مربوط به ابرگروههای n–تایی کانونی فازی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرارمی گیرند.
هادی تاجیک غلامعلی چنگی زاده
آگاه شدن مسلمانان از عقب ماندگی ها، توسعه نیافتگی ها و کاستی های موجود در جهان اسلام، آنان را به جنبش ها و تلاش هایی در یک صدساله اخیر، واداشت که بیداری اسلامی اش می نامند. با پیدایش این تحول تاریخی در منطقه خاورمیانه، نقطه عطفی در پویشهای امنیتی این مجموعه منطقه ای پدیدار گشت که نظم سنّتی گذشته را در هم نوردید و روند گذار به سوی نظم نوینی را کلید زد. تحول تاریخی مذکور ضمن توجه دولت ها به مطالبات مردمی، سطح قابل توجهی از تنش ها، درگیری و مناقشه ها را درون کشورها و همچنین بین بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای ذی نفع در خاورمیانه، به وجود آورد و در حال دگرگون ساختن بسیاری از ویژگی ها و ساختارهای سیاسی امنیتی منطقه می باشد. این تحول در حال تغییر دادن صورت بندی مجموعه امنیتی خاورمیانه بوده و تجلی های جدیدی از امنیت منطقه را به نمایش گذاشته است. بنابراین ضرورت دارد آثار امنیتی این تحول تاریخی مورد واکاوی بیشتر قرار گیرد تا مشخص گردد این تحول تاریخی چه تغییری در صورت بندی مجموعه امنیتی خاورمیانه داشته است. با این اهداف و پیامدها، تجلی های امنیتی منطقه پس از تحولات بیداری اسلامی توجهات بیشتری را به خود جلب خواهد کرد؛ و سوال های اساسی همچون بیداری اسلامی چه تاثیری بر ترتیبات امنیتی و الگوهای رفتاری امنیتی در سطح منطقه داشته است؟ را پیشرو خواهد گذاشت که این پژوهش بدنبال پاسخگویی به آنهاست. از این رو به منظور پاسخ به پرسش مزبور در این پژوهش ضمن بهره گیری از نظریه «مجموعه امنیتی منطقه ای» بوزان، درصدد هستیم تا با مبنا قرار دادن مولفه ها و ساختارهای اساسی مجموعه امنیت منطقه ای، شاخص هایی برای ارزیابی تغییرات امنیتی در سطح منطقه و تعیین صورتبندی امنیتی خاورمیانه ارائه گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد مردمی بودن تحولات بیداری اسلامی به عنوان مشخصه کانونی این تحول تاریخی، منجر به تغییراتی در صورتبندی و ترتیبات امنیتی منطقه خاورمیانه شده است.برای پردازش فرضیه پژوهش، ضمن بهره گیری از روش تحلیل ثانویه در تبیین مطالعات محیطی، از مطالعات امکان سنجی نیز در تصویر سازی از وضعیت امنیت منطقه بهره خواهیم جست و ترتیبات امنیتی خاورمیانه را امکان سنجی خواهیم نمود.