نام پژوهشگر: محسن تاتاری
محسن تاتاری حکیمه السادات شریف زاده
نسبی گرایی معرفت شناختی، طی چند سال اخیر به عنوان یک جریان فکری نیرومند در حوزه ی تأملات فلسفی مطرح شده وبه سایر حوزه ها، از جمله تعلیم و تربیت سرایت کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی دیدگاه نسبی گرایی معرفت شناختی و دلالت های آن در تعلیم و تربیت می باشد. سوالات پژوهش عبارتند از: 1- معنای نسبی گرایی معرفت شناختی چیست؟ 2- چه نقدهایی بر نسبی گرایی معرفت شناختی وارد است؟ 3- نسبی گرایی معرفت شناختی چه تأثیری بر مبانی تعلیم و تربیت(هدف تربیت، محتوای یادگیری و روش-های تدریس) دارد؟ در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه نسبی گرایی معرفت شناختی، هیچ معیار و استاندارد عینی و قابل درک برای عقلانیت و شاخصی برای تعیین صدق و کذب گزاره ها وجود ندارد. نسبی گرایی معرفت شناختی به دلیل متناقض و خودشکن بودن آن مورد نقد است. البته، اگر هم در باب معرفت و شناخت نسبیتی وجود داشته باشد، نسبیت محدود خواهد بود نه مطلق. در فرآیند تعلیم و تربیت هم نسبی گرایی معرفت شناختی در قالب دیدگاه سازنده گرایی مطرح می شود.بر این اساس هدف های آموزش در محیط یادگیری باید بیشترین تأکید را بر پرورش تفکر انتقادی و تفکر عمقی داشته باشند. محتوای کتب درسی نیز باید قابل تغییر وبازنگری باشند. نسبی گرایی معرفت شناختی بر روش های تدریس غیرمستقیم یا دانش آموز محور تأکید می کند. روش هایی که بر اساس آنها فراگیران در محور فعالیت قرار گرفته و منفعل نیستند. به نظر می رسد بر اساس نتایج بدست آمده و به کارگیری آنها در امر تعلیم و تربیت، می توان بریکسری از مشکلات موجود فائق آمد و نتایج تربیتی مطلوبی را انتظار داشت. در نهایت بررسی دیدگاه های مختلف مطلق گرایی و نسبی گرایی و مطالعه ی تطبیقی آنها پیشنهاد گردید.