نام پژوهشگر: احسان علیپور

جنبه های اجتماعی-فرهنگی ترجمه به آذربایجانی در ایران: نمونه ی زبان اقلیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  احسان علیپور   حسین ملانظر

آذربایجانی های ایران به زبان فارسی مسلط اند؛ با این حال به خود زحمت ترجمه متونی را می دهند که به زبان فارسی در اختیارشان است. اغلب چنین ترجمه هایی در حوزه های خاص و محدود انجام می گیرد. این مطالعه بر آن بود که (1) به شناسایی دلایل حضور و غیاب ترجمه در آذربایجان بپردازد، و (2) نقش اجتماعی و فرهنگی ترجمه در این بافت را توصیف کند. در این مطالعه، چارچوب زبان شناسی اجتماعی ادواردز (2010) برای توصیف وضعیت زبان آذربایجانی و چارچوب گونزالز (2005) برای توصیف وضعیت ترجمه در این بافت به کار رفت. سپس مفاهیم ارائه شده توسط کرانین (1995، 1998، 2009) و فوکوس (2005) برای بحث درباره کارکردهای ترجمه در بافت اجتماعی-فرهنگی آذربایجان به کار گرفته شد. داده های اصلی این مطالعه را اطلاعات کتاب شناختی ثبت شده در پایگاه داده های سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، و اسناد و نوشته های تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، و زبانی دیگر پژوهش گران درباره ی آذربایجان تشکیل می داد.داده های اصلی این مطالعه را اطلاعات کتاب شناختی ثبت شده در پایگاه داده های سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، و اسناد و نوشته های تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، و زبانی دیگر پژوهش گران درباره ی آذربایجان تشکیل می داد. داده های کتاب شناختی برای بررسی تعداد ترجمه ها به آذربایجانی، ژانر ترجمه ها، سال ترجمه ها، زبان مبدا ترجمه ها، و دیگر اطلاعات بررسی شد. پژوهش های دیگران نیز برای توصیف وضعیت اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، زبانی، اقتصادی، سیاسی، و روانشناختی آذربایجان، آنگونه که چارچوب ادواردز (2010) ضروری ساخته بود، مورد تحلیل محتوایی قرار گرفت. تحلیل ها نشان داد که دلیل غیاب ترجمه در بسیاری از حوزه ها وابستگی آذربایجانی به زبان فارسی است. با این حال، در حوزه های به خصوصی همچون ادبیات، حضور ترجمه قابل مشاهده بود. دلیل چنین ترجمه هایی، بنابه این مطالعه، فعالیت هایی برای حفظ زبان و هویت آذربایجانی تشخیص داده شد.

تحلیل و بررسی روایات مربوط به عالم ذرّ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم انسانی 1391
  احسان علیپور   علی اکبر کلانتری

روایات عالم ذر دو گونه هستند:روایات مفسره که در تفسیرآیه 172 سوره اعراف وارد شده اند وعدد آن ها به ده ها روایت می رسد وروایات فراوان دیگری که ناظر به آیه 172 سوره اعراف نیستند اما معارفی را از آن عالم بیان کرده اند. ارتباط این روایات با آیه ذر (آیه 172سوره اعراف)قابل انکار نیست واز ملاحظه ومطالعه آن ها به خوبی معلوم می شود که از ماجرایی سخن می گوید که آیه بدان اشاره دارد به ویژه آن که بسیاری از آن ها در جواب سوال راوی از این آیه بیان شده اند.اکثر مخالفین قول به عالم ذر آیه وروایات را حمل بر تمثیل ومجاز نموده اندعده ای آن را عالم ملکوت انسان ها دانسته ،وبرخی نیز قائل به عالم ارواح شده انداما آنچه به نظر می رسد این است که با توجه به روایات مختلف که ادعای تواتر در مورد آن شده وبعضی از آن ها صحیح وموثق هستند انکار وجود عالمی به نام عالم ذر که خدا فرزندان آدم را در آن جمع کرده واز آن ها بر ربوبیت خود اقرار گرفته کار دشواری است وتحقق عالم ذر بر روی زمین وپیش از مقطع کنونی نه محال است نه مخالف آیات وروایات می باشد بلکه امری ممکن وبر خاسته از قرآن وروایات است واگر بنا باشد مطلبی را که این همه روایات برآن دلالت می کند نفی کنیم چیزی برای ما باقی نمی ماند واین که آن عالم را به یاد نمی آوریم دلیل بر انکار آن نمی شود