نام پژوهشگر: حسین پوراحمدی
فاطمه سادات کریم آبادی شکرالله خاکرند
هدف اصلی این تحقیق بررسی روابط فکری- فرهنگی و اجتماعی مسلمانان و مسیحیان دردوره¬ی بنی¬¬امیه و در منطقه¬ی شامات می¬باشد. با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی خواهد بود. جهت رسیدن به هدف پژوهش، ابتدا روابط دو گروه در عصر پیامبر(ص)، به عنوان الگوی تعاملات، بررسی خواهد شد. بر اساس تحلیل داده¬ها پس از دعوت به اسلام، قوانین معتدل اقتصادی و تساهل مذهبی از ویژگی¬های مهم روابط پیامبر(ص) با مسیحیان می¬باشد. با استقرار بنی¬امیه در شامات، نفوذ پیروان ادیان دیگر از جمله مسیحیان در جامعه¬ی مسلمان شدت یافت. البته قابل ذکر است که دستگاه مالی و اداری امویان در شامات مراحل ابتدایی شکل¬گیری را طی می¬نمود و می¬بایست تجارب مسیحیان جهت اداره¬ی قلمرو گسترده¬ی خود استفاده نماید. نتایج تحقیق نشان می¬دهد مسلمانان با مسیحیان، بیشتر در برتری ادیان، به مناظره می¬پرداختند و در این بحث¬ها مسلمین، تحت تاثیر مباحث کلامی نصارا قرار گرفتند؛ همچنین مبارزات کلیسا بر ضد «تصویرپرستی» (شروع ازسال108ق) تحت تاثیر خرده¬گیری¬های شدید مسلمانان بود. نویسندگان و دانش¬پژوهان سریانی و مسیحیان دربار اموی به¬خصوص خاندان «سرجیوس» نفش مهمی در انتقال علوم یونانی ـ مسیحی به جهان اسلام ایفا کردند. روابط اجتماعی گسترده¬ی مسلمانان و مسیحیان در شامات سبب شد دو گروه در جشن¬های یکدیگر شرکت نمایند و برخی آداب و رسوم مسیحیان مانند بازدید از زیارت¬گاه و دیر در جوامع مسلمان تاثیراتی باقی گذاشت.
سمیه نوری کوچی محمدعلی رنجبر
سده دوازدهم هجری در تاریخ ایران از ایامی است که در آن کشور دستخوش انقلاب و هرج و مرج بود. سقوط حکومت با ثبات صفویان آشوب و ناامنی را به همراه آورد که بیش از نیم قرن این ناامنی و عدم ثبات ادامه پیدا کرد. حکومت صفویان از حیث اهمیت دینی(مشروعیت مذهبی) و ثبات طولانی مدتی که داشت، توانسته بود در بین مردم محبوبیتی کسب کند. با وجود سقوط صفویان، صاحبان قدرت خود را ملزم می دانستند که با تمسک جستن به بازماندگان خاندان آل صفی حکومت خود را در انظار موجه جلوه دهند و به عبارتی مشروعیتی کسب کنند و خود را از اتهام غصب سلطنت صفویان تبرئه کنند. ولی مبرهن و آشکار است که صاحبان قدرت در صدد احیای حکومت صفویان نبودند بلکه از بازماندگان صفوی به عنوان ابزاری، آن هم فقط در ابتدای حکومتشان، وتنها برای کسب مشروعیت و تحکیم موقعیتشان استفاده می کردند و به محض اینکه حکومتشان ثبات پیدا می کرد نماد قدرت پوشالی مانند، شاه طهماسب دوم و عباس سوم در دوره نادر شاه، را به کناری زده و خود قدرت را به دست می گرفتند عده ای هم علیه رقبای خود به دنبال منبعی بودند که قدرت خود رامشروع جلوه دهند مانند علی مردان خان که شاه سلطان حسین دوم را علم کرد، و اگر بازمانده صفوی خطر ساز نبود، ممکن بود بدون اینکه از نظر جانی تهدید شود تا آخر عمر به عنوان نماد صوری قدرت بر سر کار باشد و فقط مانند شاه اسمعیل سوم عنوان شاه را با خود به یدک بکشد. ولی بسیاری از بازماندگان بدون هیچ تمایلی در نبرد قدرت شرکت داده می شدند و عاقبتی شوم در انتظارشان بود. همین امرباعث شد که بسیاری از بازماندگان صفوی از ترس جان به عتبات عالیات و یا هند رهسپار گردند ازاین رو در طی این مدت در جایگاه صفویان تغییری رخ نداد .
جمیله شیروانی شیری ابوالقاسم فروزانی
کوره ی (ناحیه) دارابگرد به مرکزیت شهر داراب در دوره قبل از اسلام، یکی از کورههای پنجگانه فارس بوده است. ورود اسلام به ایران که همراه با یک انقلاب عمیق و اساسی بود علاوه بر اوضاع نظامی و سیاسی، اساس اعتقاد، مبانی فکری و جغرافیای انسانی سرزمین ایران را به کلی دگرگون ساخت. کوره ی دارابگرد نیز در پی فتوحات اسلامی و در زمان عمر، خلیفه دوم، به دست مسلمانان افتاد. این منطقه بعد از ورود اسلام همچنان به عنوان یکی از کورههای پر اهمیت فارس باقی ماند و شاهد تحولات متعددی در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده است. تحولات یاد شده پس از ظهور آل-بویه در صحنه ی سیاسی ایران به صورتی چشمگیر، نمایان گردید. از آن جا که کوره ی دارابگرد بر سر شاهراهی که از مرکز فارس به بندر هرمز در ساحل دریای عمان و قسمت جنوب کرمان میرفت واقع شده بود، از جایگاه اقتصادی فوقالعادهای برخوردار بوده است. به طوری که این منطقه به عنوان مرکز معاملات بازرگانی و تجمع بازرگانان فارس نام برده شده است. از یک طرف ثروت سرشار کوره ی دارابگرد به عنوان منطقه ای حاصل خیز و مستعد در زمینه ی کشاورزی، و از طرف دیگر پیشرفت آن در زمینه صنعت نساجی از نظر طرح و بافت و صدور فرآورده های صنعتی به همراه محصولات کشاورزی به نواحی دوردست، از آن کوره ای مرفه ساخته بود. آن چه قابل ذکر است این که جایگاه اقتصادی کوره-ی دارابگرد به پویایی فرهنگی و اجتماعی منطقه نیز کمک شایانی کرده است به طوری که ما شاهد ظهور طبقه ی علما و دانشمندان گوناگونی هستیم که خلافت اسلامی و حکومت مرکزی از حضور آن ها در زمینههای مختلف استفاده میکرده است.
کاظم طهماسبی حسین پوراحمدی
اندیشه مشروطه خواهی در یک روند تدریجی و تکاملی از غرب گرفته شد و با هماهنگی هایی که با بعضی باورهای فرهنگی ایرانی- اسلامی یافت در میان رهبران بسیج گر جنش مشروطه ، یعنی علما پذیرفته شد. در رویارویی اولیه با پدیده مشروطه خواهی ، اگرچه موضع برخی از روحانیت نسبت به این پدیده چندان آشکار نبود اما با شفاف تر شدن اهداف جنبش و نظام مشروطه، اختلاف نظر و شکافی در میان آنان به وجود آمد که به تدریج عمیق تر شد، تا جایی که برخی به مخالفت ، و گروهی به موافقت با آن پرداختند. عمده دلایل این اختلافات به مبانی فکری و نظری آنان در ارتباط با مشروطه برمی گشت که بر این اساس ، عده ای روند سنتی و رایج را بر گفتمان جدید ترجیح دادند و عده ای دیگر در رویارویی با این گفتمان ، آن را به مصلحت روز دیده و به حمایت آن پرداختند. در دوره مورد مطالعه ، علمای بزرگ و صاحب نفوذ شیعه با ملیت ایرانی ، در دو منطقه جغرافیایی ایران و عراق زندگی می کردند که در جنبش مشروطیت ، این دو دسته از علما ، ارتباط و تعامل تنگاتنگ و موثری با یکدیگر داشتند که در این پایان نامه به تبیین و توضیح این تعاملات پرداخته می شود . در رویارویی با پدیده مشروطه ، علما سه نوع تعامل با یکدیگر داشتند :1- تعامل علمای موافق مشروطه با یکدیگردر مواردی مانند مهاجرت کبری، استحکام مجلس و ...2- تعامل علمای مخالف مشروطه با یکدیگر در مواردی مانند شبهه در مساله حریت ، تحصن در حرم عبدالعظیم و...3- تعامل علمای موافق و مخالف مشروطه با یکدیگر در مواردی مانند مساله نظارت علما بر قانون اساسی و غیره . نمود این تعاملها را ( در ایران و عتبات عالیات ) علاوه بر مواضع مذکور ، در فتاوا و احکام شرعی آنها می توان یافت .
خدیجه محمدی حسین پوراحمدی
در این پایان نامه سعی شده است که به بررسی علل و عواملی که به تشکیل دولت موحدون در اندلس منجر شد پرداخته شود.این دولت یکی از دولتهای بزرگ اسلامی در غرب جهان اسلام ،شمال افریقا و اسپانیا ، است که به رهبری محمد بن عبدالله تومرت تشکیل یافت.او با استفاده از اندیشه و باورهای اسلامی و گرایش به مهدویت موفق شد افراد زیادی را با خود همراه سازد . نفوذ او تا جایی گشترش یافت که پیروانش او را امام معصوم و مهدی موعود پذیرفتند هدف این پژوهش آن است که روشن نماید چگونه ابن تومرت با استفاده از شرایط زمان و بحران اندیشه های اعتقادی و فساد موجود در جامعه ی مرابطون توانست مردم را بر علیه این دولت وادار به قیام کند و مقدمات سقوط و براندازی دولت مرابطون را فراهم کند. در این پایان نامه نشان داده شده که چگونه ابن تومرت و جانشین او علدالمومن در طی جنگها و مبارزاتی که داشتند موفق شدند آنها را ساقط کرده و بنیاد یک دولت قوی را مانند دولت موحدون که به صورت یک دولت دینی- سیاسی بود پایه گذاری کند.
مرتضی سلطانی مقدم حسین پوراحمدی
اسماعیلیه، فرقه ای از فرق شیعه است که پس از شهادت امام صادق(ع) از دیگر فرقه ی شیعه، اثنی عشریه، جدا شده . بر خلاف شیعه ی اثنی عشری که امامت را پس از شهادت امام جعفر صادق(ع) متعلق به امام موسی کاظم(ع) می دانست، حق پسر بزرگش، اسماعیل و پس از او محمد بن اسماعیل می دانند. نهضت اسماعیلیه به عنوان نهضتی شیعی در مقابله و تضاد با دربار خلافت عباسی که به نوعی با برگزیدن مذهب تسنن، به عنوان مذهب رسمی جامعه ی اسلامی به حامیان شیعی خود پشت کرده بود، شکل گرفت. بدین ترتیب در آرمان مذهبی اسماعیلیان براندازی خلافت عباسی هدف اصلی محسوب می شد. آنان دوبار در طول تاریخ سیاسی خود و طی دوران فاطمیان و نزاریان موفق به تشکیل دولت های مستقل شدند. دولت نزاری که در سال 483 هجری و با فتح قلعه ی الموت توسط حسن صباح شکل گرفت و رهبران آن برای دو قرن و نیم بر صحنه ی تاریخ ایران و اسلام حکمرانی کردند، مانند اخلاف فاطمی خود سعی بسیاری برای نابودی خلافت عباسی و نیز حامیان ترک آنان، یعنی سلاطین سلجوقی که مدت مدیدی همزمان با نزاریان حاکمان ایران بودند، به کار بستند. آنان در تضاد با خلافت عباسی به نوعی میراث بران فاطمیان محسوب می شدند. ولی به زودی اسماعیلیان در پی قتل های گسترده ی پیروانشان که به دنبال تبلیغات خلفای عباسی و فتوای فقهای حامی آنان صورت گرفت، پی به این حقیقت بردند که رسیدن به این اهداف نه تنها برای آنان آسان نخواهد بود بلکه ناممکن می نماید.
مجمد تقی مشکوریان محمد علی رنجبر
تاریخ حکومت خاندان صفوی در ایران، با ایراد خطبه به نام ائمه اثنی عشر (ع) از سوی شاه اسماعیل اول در مسجد آدینه تبریز (907ه) آغاز شد. این نقطه ی آغازین با تلاش پی گیر حکام صفوی برای ترویج تشیع در ایران تداوم یافت تا آنجا که آن را به یکی از ویژگی های برجسته هویت بخش برای حکومت صفوی تبدیل کرد. تلاش صفویان برای استقرار شریعت امامیه، علمای شیعه را به نحو بی سابقه ای به عرصه های گوناگون اجتماعی و سیاسی وارد ساخت؛ تجربه ای که احتمالاَ برای اولین بار نصیب این دسته از علماء گردید. از سوی دیگر اخذ روایتی اصیل و پرداخته شده از معارف شیعی که بتواند طرح استقرار تشیع را ممکن سازد، حضور جمعی از علمای شیعه ی غیربومی و عموماَ عرب و به طور خاص اهل جبل عامل لبنان را در جامعه صفوی در پی داشت. شیخ علی بن حسین کرکی(940-870ه) برجسته ترین و بانفوذترین این علما در جامعه و حکومت صفوی، در قرن دهم هجری قمری بود. پژوهش حاضر می کوشد در زمینه کلی مناسبات حکومت صفوی و فقهای شیعه به بررسی موردی در باب محقق کرکی بپردازد. به این منظور ابتدا تاثیر زمینه تاریخی فضای مذهبی و اجتماعی جامعه صفوی در آغاز سده دهم هجری قمری و ضرورت های آن و نیز مبانی نظری و روش شناختی رهیافت اصولی به حوزه فقه در شکل گیری مناسبات کرکی با حکومت صفوی در دوران شاه اسماعیل و شاه تهماسب اول بررسی می شود؛ سپس چگونگی تاثیر سیاست های مذهبی حکومت صفوی از یک سو و تلاشهای اصیل کرکی برای تثبیت مرجعیت مجتهد در جامعه شیعه امامیه، در روند این مناسبات تبیین می شود.
سید علیرضا گلشنی سید ابوالقاسم فروزانی
پس از ظهور اسلام، علم طب از نخستین علومی بود که مورد توجه مسلمانان واقع شد و مخصوصاً در دوره نهضت علمی اسلامی در دوره خلافت عباسیان شتاب گرفت، کتابهای طبی از یونانی، سریانی، پهلوی و سانسکریت به عربی ترجمه شد و دانش طب ملل دیگر نیز در میان مسلمانان راه یافت. دانشمندان مترجم مانند اسحاق بن حنین کندی و پسرش حنین بن اسحاق و ثابت بن قره به ترجمه آثار علمی پرداختند و اطبای بزرگ و داروشناسان مشهوری ظهور کردند که آثار بعضی از آنان قرنها در اروپا جزء کتابهای درسی بود(براون، 1364: 34- 37) از بزرگان علم طب در این دوره می توان، خاندان بختشیوع، علی ابن سهل طبری، محمد بن زکریای رازی، علی بن عباس مجوسی اهوازی و ابوعلی سینا را نام برد. چون دانشمندان دوره اسلامی تألیفات خود را اغلب به زبان عربی که زبان علمی عصر بود می نوشتند در مغرب زمین آنها را به عنوان اطبای عرب می شناختند، حال آنکه بیشتر آنان ایرانی یا از ملل دیگر بوده اند. آنچه گویای توان علمی و ارزش ویژه دانشمندان مسلمان می باشد، تلاش موفق آنان در تطبیق دانش پزشکی مربوط به ملل دیگر با نیازهای اهالی قلمرو اسلامی است. در این میان، ایرانیان که در دربار خلفای عباسی جایگاهی ممتاز داشتند، در زمینه علم طب نیز ارزش والای خود را به اثبات رساندند(عیسی بیگ، 1371: 111؛ الگود، 1386: 92). یکی از مشکلات، این پژوهش کمبود منابع در کتابخانه های شیراز و دانشگاه بوده است، این مسئله بنده را واداشت که جهت دستیابی به منابع چندین سفر به تهران داشته باشم و منابع مورد نیاز را از طریق کتابخانه های دانشگاههای تهران و کتابخانه اسناد ملی تهران مرتفع سازم. که از لحاظ مالی بسیار دچار مشکل شدم. این پایان نامه در هشت فصل تقسیم شده است: که فصول اول و دوم: مقدمه و نقد منابع، فصل سوم: زمینه های شکل گیری طب اسلامی، فصل چهارم: طب اسلامی در دوره عباسی از آغاز تا قرن چهارم، فصل پنجم: علم پزشکی در عهد خلافت عباسیان از قرن چهارم تا سقوط آل بویه، فصل ششم: علم پزشکی در عهد خلافت عباسیان در قرون پنجم و ششم، فصل هفتم: پزشکی در اواخر خلافت عباسیان، فصل هشتم: علوم پزشکی و شاخه های آن در خلافت عباسیان می باشد.
عبداله برکم حسین پوراحمدی
همزمان با حاکمیت یکی از نوادگان سامان خداه با نام نصر بن احمد بن اسد و در حدود سال 260ه.ق حکومت سامانیان با فرستاده شدن منشور ماوراءالنهر از سوی خلیفه معتمد برای امیر نصر سامانی، رسمیت یافت. سامانیان از این زمان تا سال 389 ه.ق یعنی نزدیک به یک سده و نیم بر منطقه ماوراءالنهر و مناطق دیگری همچون خراسان، سیستان، طبرستان، و ...- که طی این مدت به قلمرو خود افزودند- حاکمیت داشتند. پایان نامه حاضر بر آن است تا در گام نخست از ماوراءالنهر و جغرافیای طبیعی و تاریخی این سرزمین سخن به میان آورد و در گام دوم ضمن بیان چگونگی شکل گیری دولت سامانیان، سلاطین این دوره را معرفی نموده و حوادث سیاسی مهم زمان آنان را مورد بررسی قرار دهد. گام سوم – که در واقع اساسی ترین هدف این نوشتار است- بیان وضعیت دینی ایالت ماوراءالنهر، همزمان با حاکمیت دولت سامانیان است. سرزمین ماوراءالنهر قبل از شکل گیری دولت سامانیان دارای تنوع و تعدد ادیان و مسالک بوده است و این سرزمین از دیرباز جایگاه تلاقی تمدن های بزرگ اطراف خویش بوده است. این جریان همزمان با حاکمیت دولت سامانیان نیز دوام داشته و به هنگام حکومت امرای این دولت آیین های مختلفی همچون اسلام (در شاخه های مختلف تسنن حنفی، تسنن شافعی، تشیع امامی، تشیع اسماعیلی و صوفیه)، مسیحیت، زردشتیت، بودائیت، یهودیت و ... در قلمرو سامانیان طرفداران خاص خود را داشتند. قدر مسلم آنکه طرفداران آیین اسلام و به ویژه دو شاخه سنی حنفی و سنی شافعی از بیشترین پیروان برخوردار بودند و خود امرای سامانی نیز مذهب حنفی داشتند. اما این باعث نمی گردید که امرای سامانی پیروان سایر مذاهب و مسالک را مورد فشار قرار داده و یا آنان را از انجام مناسک دینی خود بازدارند.
جمشید روستا سید ابوالقاسم فروزانی
دولت سلاجقه روم در حدود سال 470ه.ق و با همت یکی از بزرگان خاندان سلجوقی با نام سلیمان بن قتلمش تأسیس گردید. وی با حمله به مرزهای امپراطوری بیزانس توانست شهرهای مهمی مانند قونیه و ازنیق را به تصرف درآورده و یک دولت قدرتمند را در سرزمین آناتولی(آسیای صغیر)، بنیان نهد. دولتی که تا سال 708ه.ق یعنی نزدیک به دو سده و نیم پس از وی نیز دوام یافت. رساله ی حاضر بر آن است تا در گام نخست از چگونگی ورود ترکمانان سلجوقی به سرزمین آناتولی و ایجاد دولت سلاجقه روم سخن به میان آورده و در دومین گام اوضاع سیاسی حاکمیت این دولت از آغاز شکل گیری و درگیری های میان سلاطین آن با رقبایی مسلمان مانند آل دانشمند (دانشمندیان)، آل ارتق (ارتقیه)، سلجوقیان شام، سلجوقیان عراق و دشمنانی غیرمسلمان مانند بیزانس، ارامنه و به ویژه جنگجویان صلیبی را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. سومین و اصلی ترین گام، سخن از وضعیت فکری و فرهنگی قلمرو دولت سلاجقه روم و دوره های رکود و رونق این اوضاع است. درگیری های اولیه دولت سلاجقه روم با رقبا و دشمنان یاد شده تا به حدی بود که حکمرانان سلجوقی روم را از پرداختن به امور فرهنگی مناطق تحت قلمروشان بازمی داشت. اما پس از گذشت یکصد سال از تأسیس دولت سلجوقیان روم، یعنی در زمان سلطنت سلطان قلیچ ارسلان دوم، به دنبال یک واقعهء مهم، ثباتی نسبی ایجاد گردید که این ثبات، فرصت لازم را برای پرداختن به امور فرهنگی فراهم ساخت. این واقعهء مهم، نبرد سهمگین میریوکیفالون بود، که طی آن سلطان قلیچ ارسلان دوم توانست سپاه امپراطور بیزانس، مانوئل کمننوس(مانوئل اول) را به سختی در هم بکوبد. پیروزی سلطان در این نبرد آغازی بر روند اعتلای فرهنگی دولت سلجوقیان روم بود. تقریباً سه دهه پس از مرگ قلیچ ارسلان دوم هجوم مغول به سرزمین ایران صورت گرفت. اگرچه هجوم خانمان برانداز مغول، ویرانی ها، کشتار و عقب ماندگی-های بسیاری را برای سرزمین ایران داشت اما همین موضوع، یکی از عوامل اصلی اعتلای فرهنگی قلمرو سلجوقیان روم گردید. زیرا این حملات ویرانگر سبب گردید بسیاری از شعرا، ادبا، وزرا، عرفا و به طور کلی اندیشمندان ایران، وطن خود را ترک گفته و راه سرزمین هایی مانند هند و آسیای صغیر را در پیش گیرند.
سمیه روستایی سیدابوالقاسم فروزانی
پایان نامه حاضر بر آن است تا با تأملی دقیق در اوضاع مذهبی دوران حکومت خوارزمشاهیان در گام نخست این اوضاع را به طور کامل از ابتدای شکل گیری دولت مذکور تا زمان سرنگونی آن مورد بحث و مداقه قرار دهد. در دومین گام نیز تأثیر و تأثرات این اوضاع را بر رویکرد سیاسی خوارزمشاهیان و روابط آنان با دولت های همجوارشان و به ویژه خلافت عباسی مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. نگارنده، در فصل اول (کلیات) پس از بیان کلیات پژوهش، یعنی مواردی همچون طرح مسأله، فرضیه و اهمیت و هدف تحقیق، شرحی کامل در باب منابع تحقیق آورده است. در فصل دوم از جغرافیای تاریخی منطقه خوارزم سخن به میان آورده و مخاطب را با حدود و ثغور این سرزمین، وضعیت آب و هوا و ناهمواریهای آن و دولت هایی که طی تاریخ در این منطقه حاکمیت داشته اند آشنا می سازد. فصل سوم از چگونگی شکل گیری دولت خوارزمشاهیان سخن به میان آورده و حوادث مهم سیاسی دوران حاکمیت آنان را بیان می دارد. در فصل چهارم از اوضاع مذهبی سرزمین خوارزم قبل از روی کار آمدن دولت خوارزمشاهیان انوشتگینی در اواخر قرن پنجم ه.ق سخن به میان آمده و در فصل پنجم، این روند در دوران حاکمیت خوارزمشاهیان انوشتگینی به طور دقیق مورد بررسی قرار گرفته است. طی این فصل مشخص می گردد که سلاطین خوارزمشاهی اولاً جهت ایجاد یک دولت مستقل و قدرتمند و ثانیاً جهت مقابله با توطئه های روزافزون خلفای عباسی، بر آن شدند تا با حمایت از فرق مذهبی مورد تأیید خود یعنی معتزله و تشیع؛ و استقبال از بزرگان و دانشمندان این فرق مذهبی در دربار خویش، به یک دگرگونی چشمگیر مذهبی در قلمروشان اقدام کنند. از همین رو این سلسله، با توجه به سیاست حمایت از معتزله و شیعه فرصت تاریخی و بستر مناسبی برای مکتب اعتزال و علویان در خوارزم، خاصه برای نفوذ آنان در ساختار قدرت و مناصب اداری و تشکیلات دیوانی فراهم کرد. اما خلیفه عباسی نیز همین حربه را علیه دولت خوارزمشاهیان بکار گرفت و از فرق شیعه حمایت نمود. در ادامه همین فصل، پیامدهای کشاکش های مذهبی نیز به طور مفصل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اکبر حکیمی پور سید ابوالقاسم فروزانی
ساختار سیاسی حاکم بر ایرانِ سده ی چهارم هجری به میزان نسبتاً زیادی متأثر از دستگاه خلافت عبّاسی بود. از طرفی هر یک از قطب های صاحب قدرت در این دوره ناچار بودند علاوه بر صرف هزینه های فراوان در جهت تقویت خود و تضعیف رقبا، در رقابتی برای کسب مشروعیت از دستگاه خلافت بغداد نیز شرکت کنند. این رویکرد در میان حکومت های سده ی یاد شده، که نتیجه ای جز تجزیه ی قدرت سیاسی و گستره جغرافیایی ایران به دنبال نداشت، زمینه ساز روی کار آمدن دیگر خاندان های قدرت طلب و جویای نام نیز شد. سلسله ی آل زیار به پرچمداری مرداویج، در چنین شرایطی وارد عرصه ی مناسبات و منازعات سیاسی– نظامی قرن چهارم هجری گشت و توانست با بهره برداری به موقع از تشتّت اوضاع و تنش فراوان میان حکومت های آل سامان و علویان طبرستان، جای پایی برای خود باز نماید. پس از فروپاشی قدرت متمرکز علویان توسط اسفار بن شیرویه(سردار سپاه سامانیان) فرصتی مناسب برای اعلام موجودیت آل زیار در صحنه ی رقابت قدرت های این عصر فراهم شد. بنابراین تشکیل سلسله آل زیار را می توان آغازی بر فعالیت های سیاسی، نظامی و فرهنگی خاندان های ساکن در نواحی پر باران جنوب دریای خزر در برابر عبّاسیان و دیگر حکومت های برتر این برهه زمانی دانست. حرکتی که توسط آل زیار شروع شد و بوسیله آل بویه به اوج رسید. به عبارتی مردم ساکنِ مناطق شمالی ایران در ادامه روند تلاش ایرانیان برای رهایی از سلطه ی عبّاسیان، دو نیروی تازه نفس (زیاری – بویهی) را به تاریخ شناساندند. اگرچه حکومت آل زیار در ابتدا با برخورداری از انسجام و نظم فراوان و تدابیر هوشمندانه ی بنیانگذار خود، به عنوان یک حکومت توانمند ایرانی و به مثابه زنگ خطری برای دستگاه خلافت عبّاسی اعلام موجودیت کرد امّا در ادامه نتوانست اقتدار اوّلیه خود را حفظ نماید. زیاریان همچنین در برخورد با سلسله های نیرومند عصر خود، سامانیان، آل بویه و غزنویان، روز به روز ضعیف تر و محدودتر شدند. به گونه ای که از اواسط سده ی پنجم هجری به یک امارت کوچک محلّی و تابع سلاطین وقت(غزنویان و سپس سلاجقه) تبدیل شده، و دیگر نتوانستند مناسباتی در خور توجّه با دستگاه خلافت و سایر حکومت ها برقرار نمایند. پایان نامه حاضر ضمن بررسی چرایی و چگونگی ظهور سلسله ی آل زیار در فضای سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران در قرن چهارم هجری، مناسبات این حکومت را با دستگاه خلافت بغداد و حکومت های سامانیان، آل بویه، آل سلّار و غزنویان را مشخص
هادی پیروزان ابوالقاسم فروزانی
پس از تشکیل دولت سامانیان در قرن سوم هجری، افق تازه ای از توجه و پرداختن به علوم در ایران آغاز شد. این رویکرد بدون وقفه در طول تمامی دوره سامانی، تداوم یافت و عصری را رقم زد که از آن تعبیر به عصر رنسانس اسلامی می شود. عالمان و اندیشمندان در قلمرو آل سامان به تألیف و تدوین کتب در حوزه های مختلف علوم عقلی و نقلی پرداخته و شهرهای مختلف ماوراءالنهر و خراسان به ویژه بخارا و نیشابور مأمنی، برای دانشمندان در علوم گردید. این پژوهش سعی دارد با روش تاریخی و با تکیه بر منابع اصلی و پژوهشی، در ابتدا به جغرافیای تاریخی ماوراءالنهر و تاریخ سیاسی سامانیان به طور مختصر بپردازد و در ادامه به وضعیت و جایگاه علوم در دو حوزه عقلی و نقلی اشاره کرده و تلاش نماید علاوه بر معرفی شخصیت های برجسته علمی، نوآوری ها و مسائل اصلی و مطرح در هر یک از این دو حوزه را مورد بررسی قرار دهد. مسئله ای که در مورد دلایل رواج و گسترش علم در دوره سامانی مطرح است، این است که چرا و تحت چه شرایطی، تاریخ علم، شاهد رشد و گسترش بی سابقه علوم( بویژه علوم عقلی) در این دوره می باشد. در پاسخ به این سوال و به جهت ماهیت تبیینی آن، سعی شده که علاوه بر تکیه بر منابع تاریخی، با ورود به حوزه جامعه شناسی علم و مدد گرفتن از رویکردهای مطرح در این حوزه به تبیین و توضیح مسئله پرداخته شود و دلایل رشد علم در دوره سامانی را متأثر از ابعاد اجتماعی که شامل حوزه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می باشد، مورد بررسی و مداقه قرار دهد. بر اساس یافته های تحقیق، ساختار فرهنگی جامعه ایران عصر سامانی سخت متأثر از منش مداراگرایانه شعوبیه اهل تسویه است. شعوبیه با کنار هم قرار دادن نگاه معرفتی از تاریخ باستانی ایران و رویکرد و منظر جهان وطنی و کلی گرایانه ی اسلام نبوی توانستند انقلابی عظیم در رشد و گسترش علوم ایجاد کنند. الگوی ترکیبی علوم در دوره اسلامی نیز متأثر از همین نوع نگاه و منش بوده است. سیاست های کلی ساختار اقتصادی و سیاسی نیز به دنبال رسیدن به همین آرمان مداراگرایانه پی ریزی شده بود.
علی بابایی سیاب حسین پوراحمدی
شهر کوفه در دوران خلافت عمر بن خطاب و برای اسکان سپاهیان اسلام در 6 کیلومتری شهر باستانی حیره بنا گذاشته شد. نخستین شالوده ی تشیّع در کوفه با امارت عمّار یاسر در این شهر ریخته شد و با انتقال مرکز خلافت اسلامی به کوفه در دوران امام علی (ع) تثبیت گردید. شهر کوفه از آغاز تأسیس تا قرن چهارم هجری به دلیل اسکان شمار زیادی از طرفداران امام علی (ع) و حضور خاندان های بزرگ شیعه در آن، به عنوان اصلی ترین پایگاه تشیّع در جهان اسلام مطرح بود. تشیّع کوفه از همان نخستین سال های پیدایش در اثر یک سلسله تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در این شهر به وقوع می پیوست، مانند حضور سیاسی برخی اصحاب شیعی پیامبر (ص) در این شهر، جنبش های سیاسی شیعه و کشیده شدن آنها به ایران، مهاجرت های گسترده ی ایرانیان، سادات و قبایل شیعی از کوفه به ایران؛ و برخی اقدامات فرهنگی ائمه (ع) مانند تربیت شاگردان زبده از میان شیعیان کوفه و تأثیر این افراد در گسترش تشیّع، و نیز تعاملات علمی و حدیثی میان حوزه های مهم تشیّع در ایران با حوزه ی کوفه، به ایران منتقل شد. در پایان این نتیجه حاصل می شود که تشیّع وارد شده از کوفه به ایران به دلیل عبور از کانال اصحاب بزرگ پیامبر اسلام (ص)، ائمه ی اطهار (ع) و شاگردان کوفی پرورش یافته در مکتب آن بزرگواران، به لحاظ میزان انطباق با تعالیم ائمه (ع) از اصالت بالایی برخوردار است. با تکیه بر مطالبی که در فصول مختلف این پایان نامه ارائه می شود، می توان به این نتیجه رسید که شهر کوفه به دلیل ماهیّت ایرانی خود (به لحاظ جغرافیایی)، ترکیب جمعیّتی ایرانی-عربی، و مهمّتر از همه به علّت تأسیس آن در جایگاه شهر باستانی حیره (که از دیرباز عامل انتقال ادیان و مذاهب مختلف به سرزمین های اطراف خود بوده است) نقشی کلیدی در انتقال مذهب تشیّع به ایران ایفاء نموده است. علاوه بر شرایط جغرافیایی؛ اصلی ترین عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موثر در انتقال تشیّع از کوفه به ایران را می توان در موارد زیر خلاصه نمود: - حضور یاران خاص امام علی (ع) از میان صحابه ی بزرگ پیامبر (ص) مانند سلمان فارسی، عمّار یاسر و حذیفه بن یمان به عنوان والی، راهنما و ... در شهر تازه تأسیس کوفه در دوران خلافت عمر و عثمان، و نقش آنها در معرفی شایسته ی امام علی (ع) به ساکنان این شهر به ویژه ایرانیان که سابقه ی آشنایی با آن حضرت را نداشتند. - سیاست های عمر در قبال اسراء و موضع گیری امام علی (ع) در مقابل آن. - حضور فعّال برخی شیعیان بزرگ امام علی (ع) در جریان فتوحات و فتح برخی مناطق ایران به دست این افراد. - انتخاب کوفه به عنوان مرکز خلافت اسلامی در دوران امام علی (ع) و نظارت مستقیم آن حضرت بر ایران و در نتیجه آشنایی نزدیک ایرانیان با سیره ی آن حضرت. - فعالیت های امام علی (ع) در دفاع از حقّانیّت خویش در دوران خلافتش در کوفه. - والیان امام علی (ع) در مناطق مختلف ایران که طبیعتاً از میان شیعیان پرهیزگار کوفه بودند. - نهضت عاشوراء. - حرکت های سیاسی شیعیان کوفه با الهام از نهضت عاشوراء و وسعت دامنه ی این جنبش ها در مناطق مختلف ایران. - نفوذ برخی شیعیان کوفه در نظام حکومتی آل عباس (با اذن امام وقت) و تلاش همراه با تقیه ی این افراد در جهت گسترش تشیّع (با استفاده از موقعیت خود در دربار). - تأسیس نهاد وکالت و نقش آن در توجیه دینی-سیاسی شیعیان ایران. - فراوانی تعداد ایرانیان ساکن در کوفه و انتقال تشیّع به ایران توسط این افراد در جریان رفت و آمدهای طبیعی آنان. - تبعیض اجتماعی خلفاء نسبت به ایرانیان و قرار دادن آنها در ردیف شهروندان درجه دوم. - انتقال شمار زیادی از ایرانیان ساکن کوفه به مناطق مختلف به ویژه خراسان. - مهاجرت برخی خاندان های شیعی کوفه (مانند اشعریان) به برخی مناطق ایران. - مهاجرت گسترده ی سادات (فرزندان ائمه ع) و علویان کوفه به ایران و ترویج تشیّع در مناطق محل سکونت خویش. برخی از این افراد به دلیل سطح بالای آگاهی مذهبی که داشتند، به عنوان مرجعی دینی برای مردم محل سکونت خود مطرح بودند. - فعالیت های فرهنگی برخی اصحاب بزرگ پیامبر (ص) در کوفه در دفاع از حقّانیّت امام علی (ع). - تربیت شاگردان کوفی توسط ائمه (ع) و نقش این افراد در گسترش تشیّع در ایران از طریق مسافرت به شهرهای مختلف ایران، تألیف آثار و تربیت شاگردان متعدد. - مبارزه ی همه جانبه ی ائمه (ع) و شاگردانشان با جریانات انحرافی منشعب از بدنه ی تشیّع که مرکز آنها در کوفه بود؛ و جلوگیری از توسعه ی این جریان ها به ایران و در نتیجه اصالت تشیّع وارد شده به ایران. - ارائه ی تعالیم درست و اصیل شیعی به ایرانیان از طریق نهاد وکالت (که مرکز آن در کوفه بوده و بخش وسیعی از ایران را تحت پوشش خود داشته است). به طور کلی، با بررسی دقیق عوامل انتقال تشیّع از کوفه به ایران، به این نتیجه می رسیم که این عوامل کسانی نبودند جز اصحاب بزرگ و راستین پیامبر اسلام (ص) که حقّانیّت امام علی (ع) و مذهب تشیّع را از زبان آن حضرت شنیده بودند، سادات و فرزندان بزرگوار ائمه (ع)، شیعیان راستین و افراد مورد تأئید امامان (ع). علاوه بر این، تشیّع منتقل شده به ایران بجز در برخی مناطق غربی کشور، از نفوذ عقاید انحرافی شیعیان افراطی چون غلات دور مانده و به طور کلی از اصالت بالایی برخوردار است.
وحید رضا جوکار مصطفی ندیم
چنانکه گفته شد تاریخ اجتماعی شهرها از جمله موضوعات مهم تاریخ ایران است که متاسفانه منابع تحقیقاتی در مورد این موضوع در گذشته بسیار اندک است. از آنجا که در تحولات جدید شهر سازی بسیاری از اماکن تاریخی و قدیمی در حال نابودی است انجام این گونه تحقیقات بسیار مهم بوده و ضروریست. دیگر اینکه با بررسی حوادث تاریخی و طبیعی پیش آمده در این محلات که تنها در سینه افراد کهنسال نهفته است می توان به مطالب مهم و جالب تاریخی و مردم شناسی دست یافت. هدف از انجام این تحقیق بدست آوردن مطالبی در موضوع تاریخ اجتماعی شهری است که تا کنون در منابع کتبی از آنها یاد نشده است. هدف اصلی بررسی تاریخی محله مهم سیاسی، اقتصادی درب شازده است. روش تحقیق در انجام این پایان نامه بر پایه دو روش کتابخانه ای و میدانی است. در بخش کتابخانه ای تمامی منابع موجود مورد بررسی قرار گرفته اند اما از آنجا که موضوع تحقیق، بررسی تاریخی و اجتماعی محله است، بیش از منابع کتبی و روش کتابخانه ای، منابع شفاهی و روش میدانی اهمیت دارد. در این روش، نگارنده بیشتر از شیوه های مصاحبه و1-5 سوالات تحقیق 1)محله درب شازده از ابتدا تاکنون با چه تغییراتی روبه رو بوده است؟ 2) این محله از لحاظ اجتماعی و سیاسی ) محله درب شازده از ابتدا تاکنون به لحاظ کالبد فضایی چندین بار تغییر کرده است. در دوره صفویه تعداد محلات بیشتر بود و این محله شامل سه محله می شد اما در دوره زندیه تعداد محلات کمتر شد و محله درب شازده از به هم پیوستن سه محله بوجود آمد. 2)محله درب شازده به لحاظ اجتماعی و سیاسی یکی از مهمترین محلات شیراز بوده است. این اهمیت بیش از همه به دلیل موقعیت این محله در بین مراکز اقتصادی، اداری و سیاسی بوده است. موقعیتی داشته است؟ یکی از موضوعات مهم در تاریخ ، موضوع تاریخ شهری است و از جمله مهمترین مباحث تاریخ شهری، بررسی محلات قدیمی در شهرها بوده است. اگرچه در گذشته به این مبحث توجهی نمی شده است اما مورخان و به ویژه جغرافیدانان در بحث جغرافیای تاریخی شهرها به صورت پراکنده حوادث تاریخی در محلات شهرها را بازگو می کردند. در این بررسی ها صرفاُ حوادث تاریخی مهم اهمیت داشت و در کمتر منبعی به تاریخ شهری به عنوان تاریخ اجتماعی پرداخته شده است. اما در بررسی تاریخ اجتماعی هر مکانی، بررسی موقعیت آن محل از جهت جمعیت، مشاغل و نقش اجتماعی آن محل مورد توجه قرار می گیرد. متاسفانه با وجود اهمیت تاریخ و تاریخنگاری در ایران و قدمت آن تا کنون به طور ویژه و خاص به موضوع شناخت محلات در شهرها پرداخته نشده است. شیراز مهمترین مرکز سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جنوب ایران با پیشینه سه هزار ساله در تاریخ سرزمین ایران شهری بسیار تاثیر گذار و به ویژه از لحاظ فرهنگی بسیار شاخص بوده است. به همین دلیل کتاب هایی با موضوع تخصصی تاریخ شیراز و معرفی بزرگان آن بسیارند، غیر از آنکه کتب جغرافیای تاریخی نوشته مولفان غیر شیرازی و حتی غیر ایرانی در مورد شیراز بسیار است. از لحاظ تاریخی نیز شیراز از معدود شهرهای ایرانی است که از ادوار مختلف تاریخ ایران در آن آثاری به چشم می خورد. اگر امیران و حاکمان و شاهان ایرانی و حتی سرداران بزرگ در این شهر آثاری را از خود به یادگار گذاشته اند به دلیل اهمیت این شهر بوده است. در مورد وضعیت شهر شیراز، تقسیمات شهری و محلات نیز در منابع موجود به صورت پراکنده اطلاعاتی وجود دارد که با وجود ناقص بودن باز هم مورخان را با وضعیت شیراز در گذشته تا حدودی آشنا می کند. در مورد محلات شیراز، تعداد آنها و محدوده آنها در طول نزدیک به هزار سال چند بار تغییر ایجاد شده است که آخرین تغییرات مهم مربوط به دوره کریمخان زند است. بر پایه تقسیمات دوره کریمخانی شیراز به یازده محله با محدوده مشخص تقسیم می شود که این تقسیمات تا پیش از نوسازی شهری در دوره اول پهلوی و به ویژه دوره دوم ادامه داشته است و به همین دلیل در رساله حاضر زمان مورد بررسی از دوره کریمخان تا حدود سی سال پیش است. محله درب شازده یکی از محلات یازده گانه شیراز و به لحاظ سیاسی و اقتصادی از مهمترین محلات این شهر در طی نزدیک به یک قرن و نیم بوده است. وجود مراکز سیاسی و از جمله مجموعه زندیه که تا پایان دوره قاجاریه از آن به عنوان مرکز حکومت استفاده می شده است و در این میان ارگ کریمخانی نشان دهنده اهمیت این محل است. همچنین میدان مهم توپخانه در این محل به عنوان یکی از مهمترین میدان های شیراز حائز اهمیت است. وجود اماکن سیاسی، اداری و نظامی مهم در این محله موجب شده بود تا از دوره زندیه بسیاری از عوامل حکومتی در این محله سکونت گزینند. بازار مهم وکیل در شیراز از میان این محله می گذشته است، در نتیجه وجود این بازار همراه با کاروانسراهای معروف در کنار آن بیانگر اهمیت اقتصادی محله درب شازده بوده است. در کنار این اماکن تاریخی و اقتصادی، آرامگاه ها و بقعه ها در این محله بر اهمیت آن می افزوده است و از جمله مهمترین اماکن مذهبی شیراز آرامگاه عارف بزرگ عبدالله بن خفیف بوده است. همچنین یکی از سه بقاع متبرکه بزرگ شیراز یعنی علی بن حمزه ( ع ) در کنار این محله قرار داشته است. تحقیقات انجام شده در این محله بیشتر بر اساس گفته های مردم و به صورت تاریخ شفاهی است اگرچه از تمامی منابع موجود نیز استفاده شده است. این مصاحبه ها، تحقیقات و بررسی ها نشان داد که محله درب شازده در تاریخ اجتماعی شیراز و به ویژه در تاریخ معاصر تاثیر گذار بوده است.
مهروش کشاورزی عبالرسول خیراند یش
در گیری های امیران و وزیران در دوره ایخانی به اوج خود رسید و قتل های نا گواری را به دنبال داشت .تنها یک وزیر در این دوره به مرگ طبیعی از دنیا رفت.و بقیه در رقابت با وزرا و امرا جان خود را از دست دادند و تحریک این در گیری ها زیادده خواهی امیران وزیران و در راس آنها ایلخان بود که موجب نابودی ایلخانان گردید.
هاجر راستی حسین پوراحمدی
دوران امامت امام رضا (ع) (203-183 هـ ق) را می توان دورانی کم نظیر از لحاظ اعتقادی، فرهنگی، و سیاسی محسوب نمود. افزایش تحرکات علویان در واپسین سال های امامت آن حضرت از مشخصه های این دوره می باشد؛ ویژگی های جنبش های علویان در این زمان، از جهات متعددی مانند: تعداد ،گستره ی جغرافیایی، خاندان های علوی شرکت کننده در آن و به تسلط درآوردن مناطق حساس خلافت عباسی بر اهمیت آن نهضت ها افزوده است و همین ویژگی هاست که مأمون را واداشت تا برای سرکوب آنان، پیشنهاد خلافت و سپس ولایتعهدی امام رضا (ع) را مطرح نماید. لذا ایشان را به مرو فراخواند و در پی مهاجرت آن حضرت سادات فراوانی به ایران مهاجرت کردند. از جمله این مهاجران فرزندان حضرت امام موسی بن جعفر(ع) بودند که در کاروان های مختلف به سوی ایران رهسپار شدند. یکی از این سادات حضرت احمد بن موسی(ع) است که برای یاری امام رضا (ع) با کاروانی از خاندان خود از مدینه به ایران هجرت فرمودند و در نهایت در شهر شیراز توسط حاکم شیراز به شهادت رسیدند؛ مدفون شدن پیکر مطهر آن حضرت و کشف مقبره ایشان بعد از گذشت قرن ها از شهادت وی و ساخت بقعه ایشان در این شهر به نقطه تحولی تبدیل شد و شیراز و مردمان آن را از لحاظ مذهبی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و... تحت تأثیر خود قرار داده است. کلید واژه ها: احمد بن موسی شاه چراغ (ع)، شیراز، امام رضا (ع)، مدینه، خراسان، مأمون.
سینا میرشاهی حسین پوراحمدی
مقتل نگاری حوزه ای از تاریخ نگاری اسلامی است که از همان ابتدا مورد توجه شیعیان قرار گرفت. پس از شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یاران وفادارش در واقعه کربلا با تأکید و تشویق امامان معصوم(ع) برای ماندگاری این حادثه مقتل نگاری گسترش و تحول یافت. وجود مقاتل مظلومیت علویان وشیعیان را همیشه زنده نگه می داشت و از نسلی به نسل دیگر منتقل می کرد. در واقع مقتل نگاری شیعیان نماد و مظهر مظلومیت شیعیان بوده است. مقتل-نگاری به عنوان یکی از شاخه های دانش تاریخ به ریشه مظلومیت و چگونگی این مظلومیت می پرداخت مقتل نگاری از این حیث نقش مهمی در حفظ هویت تشیع در میان شیعیان خصوصا ایرانیان داشته است. مقتل نگاری شیعیان در قرن دوم آغاز شد و در قرون سوم و چهارم به اوج خود رسید و تا قرن هفتم به همان شیوه ابتدایی ادامه یافت، اما از قرن هفتم به بعد از شیوه اصیل خود دور شد. مقتل نگاری با گسترش تشیع در ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفت و شیعیان با برگزاری مراسم عزاداری این مقاتل را در مجالس خصوصی و پنهانی و بعدها در مجالس علنی و عمومی می خواندند و از جمله عوامل مهم در حفظ و تداوم هویت تشیع در ایران بوده است.
مژگان حیدر پور قیصری شکرالله خاکرند
قریش مهم ترین قبیله در شبه جزیره عربستان بود. قصی بن کلاب پس از پیروزی بر قبیله ی خزاعه در مکه، توانست قریش را ساکن شهر مکه کند و از آن پس با ریاست بر قریش، ریاست مکیان را عهده دار شد. پس از قصی به ترتیب عبدمناف، هاشم و عبدالمطلب به ریاست بر قریش رسیدند. پیمان های(حلف المطیبین و لعقه الدم) بین شاخه های رقیب قریش و دیگر قبایل(بنی سهم و بنی مخزوم و...) در مکه بسته شد. با ظهور پیامبر(ص)، قریش دعوت اسلام را بزرگترین خطر برای خود تلقی کرد و بیشترین مقاومت را تا فتح مکه نمود. پس از فتح مکه، تازه مسلمانان قریشی(عمدتا بنی امیه و هم پیمانانشان)، درصدد باز پس گیری قدرت از دست رفته بودند. تا این که ابوبکر در سقیفه بنی ساعده بنای خلافت قریش در اسلام را نهاد که این امر مخالفت انصار و دیگر قبایل را به همراه داشت. خلافت ابوبکر، از منظر بسیاری از قبایل، خلافت قریش بود و این امر موجب مخالفت هایی گردید، که از جمله در واقعه ی ردّه نمایانده شد. ترکیب قبیله ای شورای شش نفره عمر برای انتخاب جانشین، به انتخاب عثمان از بنی امیه انجامید و انتخاب عثمان موجب قدرت یابی بنی امیه گردید. در دوران خلافت امام علی(ع)، قریشیان به مخالفت و ستیز با حکومت امام علی (ع) پرداختند. جنگ جمل و صفین، نبرد شاخه های عدالت ستیز قریش با حکومت امام علی (ع) و هم پیمانان غیر قریشی او بود. آن گاه که امام علی (ع) از سر اجبار، حکمیت را پذیرفت، غیر قریشی های سپاه امام علی (ع) با انتخاب دو قریشی برای حکمیت اعتراض کردند و ناخودآگاه به نفع امویان در مقابل امام علی (ع) صف آرایی کردند که به شکل گیری خوارج و وقوع نبرد نهروان انجامید. پس از شهادت امام علی(ع)، امام حسن(ع) به حکومت رسید که با صلح ایشان با معاویه، بنی امیه (شاخه ی اشرافی قریش) به حاکمیت نهایی خود دست یافت و قریش قدرت از دست رفته در فتح مکه را دوباره به دست آورد. واژگان کلیدی: قریش، بنی امیه، انصار، ابوبکر، عمر، عثمان
محمود ذکاوت شکرالله خاکرند
دوره ی پهلوی اول به عنوان نقطه ی عطفی در آوردگاهِ «سنت» و «تجدد»، در تاریخ جوامع اسلامی و تاریخ ایران حائز اهمیت است. در این دوره «دولت» مهم ترین نمود «قدرت» بود و با تسلطی که بر منابع و امکانات مختلفِ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشت در پی به ثمر رساندن اهداف و برنامه های خود در «حیات اجتماعی» بود. به بیان دیگر «گفتمان قدرت» در صدد تحمیل «هویت» مورد نظر خود بر «جامعه» بود. در این میان، آن بخش از جامعه که چنین «هویت»ی را بر نمی تابیدند، در قالب «جریان های ناسازگار»، مقابل «هویتِ» تحمیل شده از طرف «قدرت»، «مقاومت» می کردند. «جریان های ناسازگار» در این دوره از این قرار بودند؛ «جریان ناسازگار مذهبی(اسلامی)» و «جریان روشنفکری ناسازگار» که جریان اخیر به دو شاخه ی اصلی یعنی «جریان ناسازگار لیبرال» و «جریان ناسازگار چپ» تقسیم می شد. «ناسازگاری» و «مقاومتِ» جریان های اجتماعی مورد نظر در سطوح مختلفی(مقاومت منفعلانه، مقاومت پنهان، مقاومت چالشی و مقاومت سخت) پدیدار شد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی «جریان های ناسازگار»، میزان «مقاومتِ» آن ها و موفقیت شان در خنثی سازیِ «هویت» مورد نظر «گفتمان قدرت» را مشخص می کند، و سرانجام نتیجه می گیرد که با وجود حکومت استبداد پهلوی اول و به نسبت فضای اجتماعی-سیاسی وقت، «جریان های اجتماعی ناسازگار» فعال بوده و «جریان های ناسازگار مذهبی» نقش تعیین کننده ای در مقاومت علیه هویتِ «گفتمان قدرت» داشته است.
نسرین استواری سید ابوالقاسم فروزانی
غزنویان مردمانی ترک نژاد از ناحیه ترکستان فرارود بودند . سردمداران این سلسله در شمار بندگانی به حساب می آمدند که بر اثر ابراز لیافت در دستگاه امیران سامانی ترقی نموده و به مناصب بالای لشکری و کشوری دست یافتند . شالوده تاسیس دولت غزنوی در سال 351 ق . به دست آلبتگین ، یکی از دولتمردان شورشی آل سامان ، در غزنه بنیان نهاده شد . اما اهمیت سیاسی این اقدام چهارده سال بعد با جلوس سبکتگین ، که از بندگان لایق آلبتگین بود آشکار گردید و با انقراض سامانیان و دستیابی سلطان محمود غزنوی بر خراسان و دست اندازی وی بر سرزمین های تحت سیطره دیگر حکومت های محلی ایران ، سلسله غزنوی به عنوان تنها یکه تاز قدرت در پهنه ی وسیع سرزمین ایران ، مسئولیت خطیر حراست از فرهنگ و سنت های کهن ایرانی را بر عهده گرفت . رویداد مهم و مرتبط دیگری که نقش این دودمان را در تاریخ سیاسی ایران ممتاز و متمایز می سازد ؛ آغاز پیشروی سلاطین غزنوی به سمت مرزهای هندوستان بود . این امر از آنجا که ترکان غزنوی خود در فرهنگ غنی و پر مایه ی ایرانی مستحیل گشته ، و دربارشان سرشار از صاحب منصبان ، علما و هنرمندان ایرانی بود ؛ می توانست نقطه ی عطفی در استحکام هر چه بیشتر پیوندهای دیرینه ی میان ایران و شبه قاره ی هند گردد . در این میان عنصر جدیدی که در مراودات میان این دو کشور نقش تعیین کننده ای ایفا کرد ، دین مبین اسلام بود . پس از آنکه سبکتگین باب فتوحات در هند را گشود ، سلطان محمود غزنوی به عنوان سلطان غازی در جهاد با هندوان ، گوی سبقت از دیگران ربود . پس از آن سنت جهاد با کفار تا زمان آخرین سلاطین غزنوی ، که پس از شکست دندانقان در برابر سلاجقه و سپس غوریان ، بر متصرفات خود در هند به مرکزیت لاهور فرمان می راندند ، ادامه یافت . دوره دوم حکومت غزنوی ، به جهت از دست رفتن ولایات ایرانی امپراطوری و معطوف شدن توجه سلاطین غزنه بر متصرفات هندی ، از اهمیت بسیاری برخوردار است . در همین زمان است که حجم تاثیرات فرهنگی ، هنری و مذهبی ایران بر هندوستان به چندین برابر افزایش یافته و چنان نهادینه گی عمیقی صورت پذیرفت که این تاثیرات در تمام حکومت های بعدی هندوستان تا استقرار استعمار انگلیس و حتی پس از آن تا زمان حاضر برقرار و پایدار مانده است .
اسکندر کیانی شاوندی شکراله خاکرند
تمدن غرب ریشه در یونان و روم باستان دارد. نگاه این جهانی به مسائل جهان، میراث باستان است. در اواخر سلطه ی تقریباً یک هزاره ای کلیسا و فئودالیته، رنسانس به وجود آمد. اومانیسم و انسان گرایی وجه مشخصه دوران رنسانس است. با اکتشافات جغرافیایی و تحولات علمی، فلسفی و صنعتی، تمدن غرب بهسوی جهانی کردن خود گام برداشت. اوایل سده نوزدهم، ابتدای یورش غرب به اقصی نقاط جهان است که با دو چهره ی علمی ، فنی و کارشناسی از یک طرف و قهری و استعماری از طرف دیگر خود را نشان داد. روحانیت شیعه تا ابتدای دوره صفوی- به استثنای آل بویه– موقعیت چندان مناسبی در ارتباط با هیئت حاکمه نداشتند. با رسمی شدن شیعه در دوره صفوی روحانیون زیادی به ایران مهاجرت کردند و هر چه به پایان صفوی نزدیک می شویم نفوذ آنان در قدرت و جامعه بیشتر می شود. با شروع دوره قاجار، روحانیت به علت کارکردهای اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و قضایی جایگاه مهمی را در عصر قاجار به دست آورد. از ابتدای دوره قاجار، ایران یکی از کانون های مهم سیاست جهانی و روابط بین الملل شد و مورد توجه دول بزرگ غربی قرار گرفت. با شکست ایران در جنگ های ایران و روس، توجه همه جانبه به غرب آغاز می شود و ارتباط ایران و غرب گسترش بی سابقه ای می یابد و ایرانیان عمومأ و روحانیون خصوصأ از راه های گوناگون با غرب و تمدن جدید آشنا شدند. روحانیون شیعه در ابتدا به شناخت ظاهری از غرب دست یافتند، و عمق تفکر غرب را نمی شناختند. هر چه به اواخر دوره ناصری نزدیک می شویم شناخت آنان از غرب، عمیق تر و گسترده تر می شود. نمونه ی این تکامل در اندیشه های سید جمال الدین اسدآبادی دیده می شود. در این پژوهش نگرش روحانیت شیعه به غرب را در چهار مقوله ی؛ دینی- مسیحی، نظامی- سیاسی، اقتصادی و همچنین مقوله های تمدنی و اندیشه های غرب جدید سده ی نوزدهم بررسی می شود و مورد تحلیل قرار می گیرد.
سلیمان حیدری شکرالله خاکرند
چکیده چگونگی انتقال میراثِ فرهنگی ایران باستان به عصر اسلامی تا سال 218 هجری قمری به کوشش سلیمان حیدری مطالعات تاریخی و جامعه شناسی نشان می دهد که دو مولفه ی مذهب زرتشت و محیط جغرافیایی نقش مهمی در تدوین فرهنگِ باستانیِ مردم ایران داشته است.پس از ورود اسلام به ایران توسط فاتحان عرب و پذیرش تدریجی دین جدید از سوی ایرانیان ،آداب و رسوم مرتبط با مذهب زرتشت روز به روز کمرنگ شد،ولی میراث فرهنگی برآمده از محیط با تغییرات کمی به حیات خود ادامه داد.البته در این میان نقش کنشگران سیاسی و اجتماعی مهم بوده است.آنان از روش های مختلفی برای استمرار و انتقال فرهنگ ایرانشهری به عصر اسلامی استفاده کردند:خاندان های حکومتگر ایرانی از یک سوی از مترجمان ،نویسندگان و شاعران آثار ایرانشهری حمایت می کردند و از سوی دیگر تلاش داشتند ساختار خلافت را به سلطنت ساسانی نزدیک کنند.کنشگران اجتماعی دیگری نظیر موبدان و دهقانان در اداره امور برای حفظ منافع با اشراف عرب ذی نفوذ همکاری کردند و از این طریق بخشی از میراث فرهنگی باستانی را به عصر اسلامی انتقال دادند.البته واکنش طبقات مختلف اجتماعی نسبت به پذیرش یا عدم پذیرش فرهنگ اسلامی و وفاداری یا عدم وفاداری آنان به میراث فرهنگی باستانی در استمرار و انتقال این میراث در عصر اسلامی مهم بوده است.
سمیه بیاتی محمد مهدی مرادی خلج
حجر بن عدی، از افراد سرشناس کوفه و از برجسته ترین رهبران شیعی بود که دو سال قبل از رحلت پیامبر(ص)، اسلام پذیرفت. در خلافت ابوبکر و عمر، حجر در فتوحات شرکت کرد و نقش مهمی را در این جنگ ها ایفا کرد چنانچه مرج عذراء را که بعدها آرامگاه اش شد، در هنگام فتح دمشق، فتح کرد. حجر در عصر خلافت عثمان، به دلیل شیوه ی حکومتی وی و والیانش در گروه معترضین نسبت به حکومت بود و تا جایی به انتقاد و سرزنش خلیفه پرداخت که به شام تبعید شد. در عهد خلافت امام علی(ع)، حجر موقعیت والایی یافت و نقش موثری در حکومت آن حضرت داشت بطوری که در تمامی جنگ ها در کنار امام شمشیر زد. با پیش آمدن ماجرای صلح امام حسن(ع) و قدرت گیری معاویه، گرچه حجر معترض به صلح و خواهان بازگشت به جنگ و درگیری با اهل شام بود، سرانجام با پیروی از امام با معاویه بیعت کرد. اما کوفه پس از آن همچنان ناآرام بود و حجر آشکارا به اعتراض بر ضد معاویه برمی خاست و مخالفت خود را با حکمرانی او اظهار می کرد تا اینکه در زمان والی گری زیاد بن ابیه بر کوفه، در سال پنجاه و یک هجری، حجر و چند تن دیگر که با وی هم عقیده و هم فکر بودند به مرگ محکوم شدند. گرچه نوع حکومتگری معاویه و اوضاع سیاسی و اقتصادی جامعه ی کوفه مهم ترین دلیل حرکت حجر بود، اما او همچنان بر بیعتش با معاویه پایدار بود و هیچ وقت عِدّه و عُده ای تشکیل نداد تا دست به قیام مسلحانه بزند و تنها به اعتراض و انتقاد برمی خاست.
اشکان شاهین حسین پوراحمدی
قرن اول هجری از قرون مهم سیر تحولات تاریخی در تاریخ اسلام است. از آنجا که هیچ نظام حکومتی فراگیر و مقتدری در منطقه حجاز تا پیش از ظهور اسلام وجود نداشت؛ خاندانهای اشرافی عرب که سابقه حکومتی داشتند، وارد جامعه اسلامی شدند و سعی در احیاء عظمت گذشته خود نمودند. یکی از این خاندانهای اشرافی خاندان اشعث ابن قیس کندی است که نسب خود را به حارث پادشاه مشهور کنده در قرن ششم میلادی می رساند. افراد این خاندان سعی در احیاء عظمت گذشته خود نمودند و برای دست یابی به این هدف چند سیاست را برگزیدند، از جمله:1- اشعث ابن قیس برای دست یابی به جایگاه قبلی خود در زمان جاهلیت که قبیله کنده از وی اطاعت می کردند، علیه خلافت دست به قیام زد و خود را پادشاه خواند.2- با ایجاد پیوند خویشاوندی با خاندانهای حکومتگر در صدر اسلام می خواست خود را مطرح نماید چنانکه اشعث با ام الفروه خواهر ابوبکر و فرزندش محمد ابن اشعث با دختر عثمان ازدواج کرد. و از طرف دیگر دخترش جعده را به امام حسن (ع) داد. این سیاست همچنان از طرف سایر افراد خاندانش ادامه یافت چنانکه محمد ابن اشعث دخترش را به مسلمه بن مروان و عبدالرحمان خواهرش را به محمد پسر حجاج داد. یکی از سیاستهای ابن اشعث شیوه منافق گونه وی بود، چنانکه در تقابل با خاندان امام علی (ع ) و تشیع این روش به خوبی نمود پیدا می کند.در ماجرای جنگ صفین این موضوع آشکار می شود و امام علی (ع ) در خطبه ای وی را منافق می خواند . همچنین خا ندان ابن اشعث سیاست مماشت با مخالفانی چون مختار و ابن زبیر را داشت. اوج حضور خاندان ابن اشعث در تحولات سیاسی در زمان عبدا الملک بن مروان در قیام عبدالرحمان ابن اشعث بود که برعلیه حجاج بن یوسف ثقفی وعبدالملک صورت گرفت. این قیام متشکل از افراد وگروههای سیاسی گوناگونی بود که با بنی امیه وعمال آن به خصوص حجاج مخالف بودند، این قیام سرانجام پس از چند جنگ سرکوب شد. در این پایان نامه از روش توصیفی- تحلیلی بر اساس روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است که از منابع و ماخذ فارسی و عربی استفاده شده است
حجت اله کبگانی حسین پوراحمدی
حاکمان اسلامی بلافاصله پس از گستراندن مرزهای جغرافیایی،خود را در جوار دو تمدن بزرگ آن زمان یعنی ایران و بیزانس یافتند. طبیعی بود که رویارویی های ابتدایی به صورت منازعات نظامی ظاهر شوند ولیکن بعدها مسلمانان شروع به اخذ معارف و علوم از آنان نمودند. بدین ترتیب سیستم حکومتی ایرانیان به عنوان الگوی اداری مسلمانان و میراث یونانی بیزانس به عنوان مرجعی برای کاوش های فلسفی مورد استفاده قرار گرفتند. در میان این حاکمان، در دوران حکومت مأمون و معتصم شاهد حجم گسترده ای از روابط میان حکومت اسلامی و امپراتوری بیزانس می باشیم. گزارش های تاریخی فراوانی از نبردهای نظامی میان این دو جبهه وجود دارد. اما در کنار این خونریزی ها و ویرانی هاست که علم و فرهنگ اسلامی شکوفا می شود. بدون شک یکی از عوامل اصلی ارتقا علوم اسلامی در این دوره گسترش روابط فرهنگی و اجتماعی میان عباسیان و امپراتوری بیزانس می باشد.نهضت ترجمه و عصر طلایی اسلام از شاخص های چشمگیر این دوران به حساب می آیند که حاصل بینش حاکمان عباسی و زحمات مترجمین می باشند. با توجه به ماهیت موضوع ، در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بهره گرفته شده است. پژوهشگر کار خود را با بررسی زمینه ها و توصیف و تشریح موضوع مورد بحث آغاز کرده و سپس به ابعاد گوناگون روابط دو خلیفه عباسی با امپراتوری بیزانس پرداخته است. با توجه به نوع موضوع تحقیق و فاصله زمانی با دوره مورد پژوهش، روش کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات و داده های تاریخی به کار گرفته شده است. منابع مورد استفاده نیز منابع اصلی و تحقیقات جدید می باشند . توجه به مطالب گردآوری شده محقق را به این نکته رهنمون می سازد که طی دوره مورد نظر این تحقیق بنا به روال گذشته خصومت میان خلافت عباسی و امپراتوری بیزانس ادامه داشته ولیکن علیرغم این منازعات و رکود مبادلات اقتصادی و همچنین کشمکش های مذهبی ،مسلمانان از منابع علمی و فلسفی بیزانس بهره فراوان گرفتند.
رضا امیدی فرد حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
راضیه راه پیما سروستانی حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
حسین اردستانی حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
علی صفری حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
رسول حسینی کرانی حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
محمد عربشاهی حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
محمد شم آبادی حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
زینب رنجبران حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
مهدی ذوالفقاری حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
جمال جمالی حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
جهان حیدری عبدالعلی قوام
چکیده ندارد.
روح اله گندمی حسین پوراحمدی
چکیده ندارد.
معصومه دهقان ابوالقاسم فروزانی
در نیمه اول قرن پنجم هجری، گروهی از ترک های مهاجر به رهبری خانواده سلجوقی وارد خراسان شدند و به تدریج حکومت های محلی متعددی که در ایران بودند را کنار زده و یک امپراتوری عظیم را رقم زدند. تازه واردین ترک، علاوه بر تاکیدی که بر حفظ سنت های قبیله ای خود داشتند؛ به کار گیری نظام دیوانسالاری ایرانیان را نیز برای تثبیت و تدبیر امور امپراتوری ضروری می دیدند،آنها دولتی را پایه نهادند که در تاریخ به عنوان سرسخت ترین محافظ خلافت عباسی و همچنین دنباله رو عصر طلایی فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی خود نمایی می کند. اما مسئله ای که در این میان حائز اهمیت است؛ تاثیر سنت های قبیله ای بر موقعیت زنان در جامعه ایرانی- اسلامی می باشد. مقام والای زنان ترک در سه سطح خانواده، اجتماع و دولت یک قاعده کلی در اندیشه ترکمانان سلجوقی بود. این حضور همراه با نگاه سهل - گیرانه مذهبی که همزمان با شکل گیری این دولت در ایران پدید آمده بود، منجر به شکل گیری دوره ای از تاریخ ایران گردید که می توان پذیرفت کم نظیر بود. پس از آن که در دوره سلجوقی، بتدریج زمینه گسترش فرهنگ ترک و نفوذ سنن ایلی که عاری از تظاهر و تعصب مذهبی بودند، مهیا تر شد. در بسیاری از موارد زنان ترک قدرت و مقامی را که در سرزمین های موطن خود دارا بودند ، باز یافتند. این زنان بنا به قدرت تدبیر و لیاقتی که داشتند؛ در امور سیاسی صاحب نفوذ گردیدند. در این میان ، عده ای از آنها که به اصول و موازین اخلاقی پایبندی کمتری داشتند، به فتنه جویی، نفاق و تفرقه افکنی روی آوردند.در این پایان نامه کوشش به عمل آمده که ابتدا مقام و موقع زنان ترک در سرزمین های خاستگاهشان و نیز موقعیت زنان ایران قبل و بعد از ظهور اسلام بررسی شود و نیز تاثیر متقابل فرهنگ ترک و ایرانی- اسلامی بر آن و همچنین نفوذ زنان خاندان سلجوقی در مسائل سیاسی این دولت ، در مقطع تاریخی سال های 431 هـ ق تا 552 هـ ق یعنی از تشکیل حکومت تا مرگ سنجر، مورد نقد و مداقه قرار گیرد.
راضیه راه پیما سروستانی حسین پوراحمدی
از عهد امیر اسماعیل و برادرش نصر در نتیجه غزوات سامانیان در حدود بلاد غیر مسلمان ترکستان عده کثیری از ترکان به ماوراءالنهر راه یافتند. احتمال زیادی می رود که فائق خاصه، فرد مورد نظر در این پایان نامه، نیز از این دسته بوده باشد. او توانست بتدریج نردبان ترقی را طی نموده و در سلک بزرگان و امراء دربار سامانی در آید. به طور مسلم فائق فعالیت خود در دربار سامانی را به عنوان خدمتکاری ساده شروع کرده و پس از چندی به سرپرستی منصور که یکی از پسران امیر نوح بن نصر بود، برگزیده شد. فائق با به قدرت رساندن امیر منصور در راه سیاسی گام برداشت. وی در دوران حکومت امیر منصور (امیر سدید) و نیز در دوران امارت امیر نوح (امیر رضی)، امیر منصور بن نوح (امیر ابوالحارث) و امیر عبدالملک (امیر ابوالفوارس) نقش م.....