نام پژوهشگر: مینا هلالی ستوده
مینا هلالی ستوده محمد جواد غلامرضا کاشی
کل ساختار این تحقیق بر اساس این سوال شکل گرفته است که نظارت بر امر جنسی و متعلق مورد تأکید آن یعنی تن زنانه در سیر تحول خود از قبل از انقلاب تا بعد از انقلاب چه صورت بندی یافته است؟ فرضیه ای که برای پاسخ به سوال فوق مطرح شد این بود که قدرت پنهان در عناصر بر سازنده گفتمان نظارت در هر یک از مراحل سه گانه ظهور، انتشار و تحقق آن در ارتباط با شرایط اجتماعی آن دوره، مسلط و موجب به حاشیه رانی دیگر عناصر متناقض بر سازنده گفتمان می شود. با استفاده از نظریه فوکو در مورد مناسبات قدرت و بدن و نیز نظریه گفتمانی لاکلا و موفه سعی در ترسیم مرزهای معنایی برساخته شده حول مدلول تن زنانه درون بستری از منازعات و رخدادهای اجتماعی- سیاسی دوران مورد مطالعه، شده است. این تحلیل نشان داد که پهلوی دوم در انقلاب سفید با بهره گیری از تن نمایشگر زنانه اراده به غربی سازی جامعه ایرانی را پیش برد. این گفتمان که در متن جامعه در حال تکوین و انتشار بود از سوی حاشیه سنتی مورد هجوم قرار گرفت؛ مواجهه این دو گفتمان منجر به ظهور گفتمان سومی شد که با توجه به قوت استعاری اش از عوامل تأثیر گذار در پیروزی انقلاب اسلامی شد. با پیروزی انقلاب آنچه در مسیر رویدادها و شرایط و مقتضیات سیاسی و اجتماعی ایران طی دوران بعد از انقلاب صورت گرفت تغییری گزیده بود در برخی قواعد متناسب با زمینه و واگشتی بود به سمت قواعد برسازنده امر جنسی در گفتمان سنتی و روزآمد کردن آن ها با مقتضیات جدید جامعه، اما نکته ای که در شرایط فعلی ایران به نظر می رسد که موجد بسیاری از کشمکش ها و جنجال هاست آن است که این تغییر در درون به واسطه دربرداشتن عناصر مدرن مانند زن در عرصه عمومی عنصری که در فرهنگ و سنت به معنای بنیادین آن وجود ندارد ذاتاً دچار بحران و سرگردانی شده است و به اشکال گوناگون و در مناسبت های مختلف خود را به منصه نمایش می گذارد و به بستر منازعات سیاسی در سطح خرد و کلان بدل می شود.