نام پژوهشگر: منصوره اعلمی نیا
منصوره اعلمی نیا حسین اسکندری
در تحقیق حاضر با بهره گیری از روش توصیف کیفی تحلیل محتوا، مبانی آسیب شناختی روانی و روان درمانی (مبانی انسان شناختی، روانشناختی و روش شناختی) به علت تاثیر گذاری ویژه بر نظریه های آسیب شناسی روانی و روان درمانی، در دیدگاه مولانا مورد بررسی قرار گرفت. در مبنای انسان شناختی به طور ویژه به بررسی موضوعات آزادی- جبرگرایی، تغییرپذیری، عینیت- ذهنیت و تعادل- تکامل پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مولانا انسان را موجودی آزاد و مختار می داند؛ امکان تغییرات اساسی در طول زندگی را در نظر می گیرد و اگرچه به تاثیر عوامل عینی و بیرونی، تجربیات ذهنی و به خصوص خیال بر رفتار آدمی اشاره می کند ولی معتقد است که زبان که امری بین الاذهانی است، تعیین کننده اصلی رفتار به شمار می آید؛ زیرا اساسا ذهن آدمی از زبان او جدا نیست و تجربه ذهنی و اندیشه او در قالب زبان شکل می گیرد و عوامل محیطی- بیرونی نیز پس از تفسیر و معنابخشی در قالب زبان موثر واقع می شوند. مولانا به گرایش اصیل آدمی به رشد و کمال اشاره داشته و آن را طریق رسیدن به سلامت و نشاط حقیقی می داند. او عمدتا بر آسیب شناسی وضعیت وجودی انسان تمرکز دارد و معتقد است انسان ها عموما در وضعیت آسیب قرار دارند؛ مردم اغلب وجود اصیل و واقعی خویش را به اشتباه می گیرند و گرفتار تعلقات بدنی، گرایش های نفسانی و برساختن خویشتن کاذب شده و با فرو غلتیدن در دام خیالات که صفای روحی آنها را از بین می برد، دچار غم و پریشانی و در نتیجه نوعی با خود بیگانگی می شوند. زبان در نگاه مولانا نقش برجسته ای در ساخت دهی به معنا و ادراک و رفتار آدمی دارد. سخن می تواند نقش اساسی در ایجاد آسیب روانی و درمان داشته و به تعبیر مولانا عالمی را ویران سازد و یا روباه وجود آدمی را شیر و جان مرده انسان را زنده کند. مولانا اهمیت ویژه ای برای زبان مجازی و از جمله قالب داستان در ساخت دادن به اندیشه، شناخت و خیال قائل است و از اینرو آن را خاستگاه آسیب و درمان می داند و زبان کاوی و تحلیل داستانی را راه و روشی مناسب برای بررسی وضعیت های انسانی بر می شمارد.