نام پژوهشگر: محمد بهمن
محمد بهمن وحید تقی نژاد عمران
هدف نهایی سیاست پولی دستیابی به ثبات قیمت ها و تولید بالا است. در این راستا، بانک مرکزی عموما با تغییر نرخ بهره و یا نرخ رشد پایه ی پولی اقدام به اعمال سیاست می کند. یکی از قاعده های شناخته شده در زمینه هدایت سیاست پولی، قاعده ی تیلور است که بر پایه ی آن بانک مرکزی با توجه به انحراف تولید و انحراف تورم از هدف های مربوطه، اقدام به کاهش یا افزایش نرخ بهره می کند. بر سر بکارگیری قاعده ی تیلور در سیاست گذاری در ایران دو مشکل وجود دارد: نخست به عنوان مشکل عمومی این که، این قاعده از پایه ی اقتصاد خردی برخوردار نیست. دوم این که در ایران، متغیر سیاست پولی، بویژه در کوتاه مدت، به جای نرخ بهره پایه ی پولی است. این مطالعه نخست با بیان پایه اقتصاد خردی، قاعده ی تیلور را گسترش داد، به گونه ای که متغیر سیاستی نرخ رشد پایه پولی به جای نرخ بهره قرار گرفته است. سپس به کمک دو روش گشتاورهای تعمیم یافته و بردار همجمع جوهانسون - جوسیلیوس بر پایه داده های ایران برای دوره زمانی 1357 تا 1387، سازگاری تابع واکنش بانک مرکزی را با قاعده ی گسترش یافته تیلور بررسی کرد. نتایج تجربی حکایت از آن دارد که مقامات پولی نسبت به انحراف تولید واکنش سازگار با این قاعده ی گسترش یافته نشان می دهند؛ در حالی که، نسبت به انحراف تورم واکنش سازگاری ندارند. توصیه سیاستی بخش نظری تحقیق حاضر این است که مقامات پولی در هدایت سیاست پولی از قاعده ی انعطاف پذیر نسبت به انحراف ها پیروی کنند.