نام پژوهشگر: زینب وفایی
زینب وفایی فاطمه زندیان
هدف اساسی پژوهش حاضر «بررسی میزان تحقق اهداف دوره های آموزش ضمن خدمت در کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران» می باشد. نمونه آماری این پژوهش تعداد 183 نفر از کارکنان و 13 نفر مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی شهر تهران هستند که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش مورد استفاده ، پیمایشی است. برای گردآوری داده ها از 3 پرسشنامه استفاده شد و از روشهای آماری توصیفی و تحلیلی نیز برای پاسخ به پرسشهای پژوهش و آزمون فرضیهها استفاده شد. نتایج نشان داد که، از دیدگاه مدیران و کارکنان، سطح دانش و مهارت شغلی، میزان ایجاد تغییرات مثبت در رفتار، میزان رضایت شغلی، کیفیت فعالیتها و ایجاد نگرش مثبت نسبت به تغییر از طریق شرکت در دوره های آموزشی در سطح متوسطی افزایش یافته است. همچنین میزان ارتقای انگیزش در شرکت کنندگان از طریق دوره های آموزشی از دیدگاه خود آنان در سطح کم و از دیدگاه مدیران در سطح متوسط ارزیابی شد. در رابطه با میزان تحقق هفت هدف اصلی مطرح شده برای دوره های آموزش ضمن خدمت در پژوهش حاضر نیز، مدیران، میزان تحقق همه اهداف را در یک سطح ارزیابی کرده اند، در حالی که از دیدگاه شرکت کنندگان میزان تحقق اهداف مطرح شده برای دوره ها در یک سطح نمی باشد. در واقع از نظر شرکت کنندگان، مولفه کیفیت فعالیتها با میانگین (3.20) بیشترین و مولفه انگیزش با میانگین(2.82)، کمترین میزان رشد را در طی دوره های آموزش ضمن خدمت داشته اند. بر اساس دیگر یافته های پژوهش، تفاوت معناداری بین میانگین دیدگاه های مدیران و شرکت کنندگان در رابطه با میزان تحقق اهداف دوره های آموزش ضمن خدمت مشاهده نشد. همچنین بین میانگین میزان تحقق اهداف دوره های آموزشی در بین کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی تهران و همین طور بین نظرات پاسخ دهندگان به تفکیک مولفه های جمعیت شناختی (جنسیت، سابقه خدمت، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی) نسبت به میزان تحقق اهداف دوره های آموزشی تفاوت معناداری مشاهده نشد. میزان توجه به عوامل آموزشی در طی برگزاری دوره ها نیز بسیار کم ارزیابی شد در حالی که از دیدگاه شرکت کنندگان، این عوامل آموزشی تاثیر زیادی در تحقق اهداف تعیین شده برای دوره ها دارد. بنابراین رفع نواقص سیستم آموزش کارکنان کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی باید در اولویت قرار گیرد و آموزش ضمن خدمت باید متوجه نیازهای واقعی شرکت کنندگان باشد.
زینب وفایی قاسم عسکری زاده
این تحقیق با هدف بررسی رابطه ی هیجان خواهی، شوخ طبعی و نگرش مذهبی با اضطراب مرگ در دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان در سال تحصیلی 90-89 انجام شد. این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، نمونه ای به حجم 375 نفر (اعم از 152 مرد و 273 زن) به روش نمونه-گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از جامعه ی آماری مورد پژوهش (دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان)، انتخاب شد و برای جمع آوری داده ها از فرم پنجم پرسشنامهی هیجان خواهی زاکرمن، پرسشنامهی شوخ طبعی مارتین، پرسشنامهی نگرش مذهبی خدایاری-فرد و پرسشنامهی اضطراب مرگ تمپلر استفاده شد. تحلیل داده-ها با روش های آماری توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار spss انجام شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین هیجان-خواهی با اضطراب مرگ رابطه ی منفی معنادار (363/0-r=)، بین شوخ طبعی با اضطراب مرگ رابطه ی مثبت معناداری (408/0r=) و بین نگرش مذهبی با اضطراب مرگ رابطه ی منفی معنادار (380/0 r=) و وجود دارد (5./.?=).