نام پژوهشگر: عبدالله بابکیانی
عبدالله بابکیانی علیرضا انوشیروانی
بر اساس نظریه افلاطون در باره شعر خلاقیت هنری مورد انتقاد قرار گرفته است. نظریه کلی در مورد شعر این بود که شعر از ظواهرتقلید میکند و نه حقیقت. چون سایه ای از حقیقت است. اما با پیدایش فلسفه نو افلاطونی، انتقاتات قبلی در مورد شعر و شاعری اصلاح شد. فلوطین در کتاب انئید، اساس خلق هنری را بر محور مُثل افلاطونی قرار داد. وی باور داشت که هنر مندان در خلق آثار هنری، تحت تاثیر مُثل افلاطونی بوده و عوالمی را که در آثار خود خلق می کنند صرفأبر اساس اشیاء فیزیکی و سایه ها نمی باشد. شاعران رمانتیک، به ویژه وردزورث، تأکید زیادی بر احساسات و مفهوم خلاقیت داشتند. مفهوم خلاقیت شاعرانه ودرزورث، شباهت زیادی با مفهوم خلاقیت نو افلاطونی داشت. در باور هر دو آنها، هنرمندان با استفاده از خلاقیت هنری دنیای مخصوص خودشان را می سازند. به عبارت دیگر، هنرمندان در آفرینش شبیه خداوند هستند. در این پایان نامه، خلق هنری افلاطونی و نو افلاطونی به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این نظریه، مفهوم خلاقیت رمانتیک طبق نظریه وردزورث مطالعه گردیده تا شباهت های بین خلاقیت از دیدگاه نو افلاطونی ها و شاعران رمانتیک و همچنین تأثیر فلوطین بر روی اشعار وردزورث نشان داده شود. نتایج این مطالعه نشان دهنده تأثیر نظریه خلق هنری فلوطین روی شاعران رمانتیک و مخصوصاً وردزورث است. این تحقیق نشانگر همانندی شاعران با خداوند در آفرینش هنری بر اساس مثل و همچنین الگوی دنیای یزدانی است.