نام پژوهشگر: حر دانشور
حر دانشور حسین دهشیار
ایران و چین دو کشور در دو منطقه استراتژیک جهان یعنی خلیج فارس سرشار از منابع انرژی و آسیای شرقی با اقتصادی پویا واقع شده اند که یکی قدرتمندترین کشور منطقه ای و دیگری قدرت جهانی رو به رشد است. امروزه بررسی روابط ایران و چین در عرصه روابط بین الملل مغتنم است؛ چنانکه گارور می گوید «این دو کشور در دو منطقه از مهم ترین مناطق جهان یعنی خلیج فارس سرشار از منابع انرژی و آسیای شرقی با اقتصادی پویا نقش هایی محوری ایفا می کنند.» چین، یک قدرت جهانی رو به رشد و ایران به طور حتم قدرتمندترین کشور حوزه خلیج فارس است. درخواست فزاینده جهانی برای انرژی و نقش ایران و خلیج فارس در برآورده ساختن این نیاز، اهمیت این روابط را مضاعف ساخته است. تعمیق همکاری انرژی چین و ایران چالش های متعددی را در برابر آمریکا قرار می دهد. اولین چالش مربوط به پیگیری معاملات نفتی از سوی چین است که دست کم برخی از عادات و روال های معمول بازار را مختل می سازد. درباره ایران نیز مانند سایر کشورها که دارایی خالص نفتی خود را تضمین می کنند، شرکت های انرژی چین معمولاً رفتار ریسک پذیری شدید و نامعمولی از خود نشان داده اند که این ریسک پذیری تمایل به پرداخت بهره هایی بسیار بالاتر از بهره های بازار متعارف را نیز در بر می گیرد. در حالی که بسیاری از شرکت های نفتی بین المللی مایل به ورود در این پروژه ها با این شرایط نیستند، بنگاههای چینی چنین عمل نمی کنند. چالش دوم از عدم شفافیت حاکم بر بسیاری از معاملات بین ایران و چین نشآت می گیرد. این موضوع به ویژه در سای? این واقعیت نگران کننده است که در بین فعال ترین موسسات چینی در ایران، شرکت هایی هستند که مالکیت و هدایت آنها، حداقل به صورت اسمی در اختیار دولت چین بوده و اگرچه تعهد چین به توقف فروش موشک و سایر تسلیحات حساس به ایران را نقض نکرده اند، مکرراً عزم این کشور برای انجام تعهد خود را پایمال نموده اند. چالش سوم، سطح نسبتاً بالای تحمل پکن درباره عدم تبعیت ایران از الزامات ان.پی.تی است که این تصور ایرانی ها که می توانند وقت کشی کرده و احتمالاً از زیر تحریم های تنبیهی شانه خالی کنند را تقویت می کند. با این حال، رابط? ایران و چین هرچه باشد، یک رابط? آرام و بی دردسر نیست. نیاز و تمایل تهران برای پیش بردن یک شراکت استراتژیک تمام و کمال نسبت به پکن بسیار شدیدتر است تا بتواند با آمریکا مقابله نماید، حتی در جاهایی که روابط ایران و چین از بیشترین میزان استحکام برخوردار است؛ یعنی در بخش انرژی، مشکلات و محدودیت ها فراوان است. صنعت انرژی ایران با عملکرد ضعیف نیاز مبرم به سرمایه گذاری و تکنولوژی خارجی دارد. چین می تواند تنها اندکی از این مشکلات را بهبود بخشد. علاوه بر این، فضای کسب و کار حاکم بر ایران، که مشخص? آن سیاست های حمایتی و ناامنی سیاسی است، مستعد دلسرد کردن بخش خصوصی چین از سرمایه گذاری در حوزه هایی است که ایران احتمالاً بیشترین نیاز به سرمایه را در این صنایع – یعنی صنایع کاربر غیر از انرژی – دارد. تلاش چین در جهت هماهنگی با نظم بین المللی در حال گذار و همکاری با قدرتهای غربی و رویکرد تقابلی ایران با نظام بین الملل که در برخی از دولتها پررنگ تر می شود، به علاوه چالش هایی که در روابط ایران با برخی از قدرتهای غربی وجود دارد، محدودیت های مهمی در مسیر توسعه روابط ایران و چین پدید آورده است. پس می توان گفت رویکرد ایران با غرب، بویژه آمریکا، روی روابط ایران و چین به خصوص در روابط سیاسی و بین المللی تاثیر گذار است؛ هرچند که این اثر روی روابط اقتصادی کمتر است. پس نمی توان مثلث ایران – چین – آمریکا را نادیده گرفت، مثلثی که در آن فشارهای آمریکا بر چین، نقش مهمی در مانع تراشی در مسیر گسترش روابط ایران و چین از نظر سیاسی، امنیتی و بین المللی ایجاد کرده است.