نام پژوهشگر: رضا میرعرب رضی
رضا میرعرب رضی محمد علی علیزاده
لمپن اصطلاحی است آلمانی و معمولاً بطور عام برای افراد رانده شده، وازده و فاقد پیوند جایگاه وهویت طبقاتی به کار گرفته می شود. کاربرد اصطلاح لمپن در مورد لوطی ها در منابع مختلف از اواخر دوره قاجار به بعد شروع می شود و به گونه ای که در منابع دوران پهلوی کمتر با اصطلاح لوطی برخورد می کنیم و بیشتر واژه لمپن بکاربرده شده است. لمپن پدیده ای است که آنان را با شاخصه هایی چون، خشونت، زورگویی، لاباالی گری و بی نظمی می توان شناخت و لمپن ها یا جاهل ها در واقع قشر ضعیف فکری اجتماع اما با توانایی های جسمی و برخی خوش ذوقی ها بوده که می تواند از راههای نه چندان مثبت خودی نشان دهند. با نگاهی به نقش این افراد در حوادث تاریخی می توان گفت این افراد چهره های شاخصی هم داشتند و اگر نگاهی دقیق داشته باشیم متوجه حضور پر رنگ آنها در عرصه سیاست هم بود. به هرحال عوامل مهمی باعث رشد و عرض اندام این گروه ها در جامعه ایران شدند که بررسی نقش آنها در ساختار سیاسی اقتصادی و اجتماعی ایران معاصر حائز اهمیت است. حکومت های قاجار و پهلوی در مرحله ای از تاریخ در ایران به قدرت رسیدند که علاوه بر موانع کوچک و بزرگ که داخل کشور در مقابل ساختار سیاسی نه چندان منسجم و قوی وجود داشت، نظم جدید و تقریباً الزام آور از بیرون مرزهای ایران، علیه مقاصد این ساختار ایفای نقش می نمود. حکومت خان خانی هنوز از ایران رخت برنبسته بود که وقایع جدیدی حکومت قاجار را از رسیدن به اقتدار و تمرکز کامل بر امور بازداشت . روند تمرکز و عدم تمرکز مسئله ای ماهینی دردرون ساختار سیاسی جامعه می باشد که در این پژوهش سعی می شود با اتکا بر داده ها تاریخی و مصادیق متعدد آن را مورد بررسی قرار داد. موضوع تحقیق کنش و واکنش دو نیروی موثر در سیاست حکومت قاجار و پهلوی به عبارتی رجال سیاسی و گروه های صاحب زور و لوطی می باشد. ضعف ساختار اساس حکومت نیز با این روند عجین گشته و باعث مجموعه تحولاتی در دوره قاجار(از دوره محمد شاه دوم تا انقلاب مشروطیت )و دردوره پهلوی اول( از کودتای 1299 تا پایان حکومت پهلوی دوم 1357)گردیده است. حکام، شاهزادگان، ایلات، آشوبهای شهری، رهبران فرق، صاحبان نفوذ، وجهه داخلی این روند عدم تمرکز را تشکیل می دهند. ضعف ساختاری حکومت قاجار که قادر به تمرکز بخشیدن به اجزاء خود نبود، باعث می شد که کوچکترین تنشها، به بزرگترین وقایع تبدیل می شود. تاریخ نیز به عنوان یکی از شاخه های علوم انسانی در جهان چندی است که در کنار اسناد و مدارک منتشر شده توسط دولت ها در صدد است به نقش برخی از عوامل مطرح نشده ولی مهم در تحولات تاریخی بپردازد. این کارآمد سیاسی از کشورها خصوصاً اروپا و امریکا مدت هاست که مدنظر مورخان قرار گرفته و در بین برخی مورخان ایرانی نیز به تاریخ گرایش به مسائل اجتماعی از منظر تاریخی در حال پدیدار شدن است. لذا در این رساله به نقش لمپن ها (جاهل ها) که در واقع در پایین ترین اقشارجامعه می باشند پرداخته است، ولی در تمام مراحل این پرسش کلی که جایگاه این گروه ها در تحولات اجتماعی کجاست، از یاد نبرده است. هدف نگارنده این رساله بررسی نقش لمپن ها در سیاست قاجار و پهلوی بوده است. چرا که تقریباً در این باب تحقیق مستقل و کاملی صورت نگرفته است و هم چنین سئوالاتی بر نگارنده همیشه مطرح بوده باعث گردید که این موضوع تبدیل به رساله گردد. سئوالات در این تحقیق به دودسته کلی وفرعی بشرح ذیل تقسیم می شوند: الف ) طرح اصلی: نقش لمپن ها در سیاست قاجار و پهلوی چه بوده است؟ ب) سئوالات فرعی: 1. آیا عدم قدرت سیاسی متمرکز موجب ظهور لمپنیسم در عرصه سیاست دوره قاجارشده است ؟ 2. آیا نبود فضای باز سیاسی در جامعه موجب ظهور لمپنیسم در عرصه سیاسی دوره پهلوی اول ودوم بوده است؟ 3. آیا فرهنگ سیاسی ایران در ظهور و نقش آفرینی لمپن هانقش داشته است؟ ارائه فرضیات : فرضیات اصلی : فرضیه ها بر اساس سئوالات مطروحه در این تحقیق بشرح ذیل اند. 1. ضعف قدرت سیاسی متمرکز در دوره قاجار موجب ظهور و نقش آفرینی لمپن ها در عرصه سیاست این دوره گردید. 2. خلاء فضای باز سیاسی در اوایل سلطنت پهلوی اول و عصر پهلوی دوم موجب ظهور و نقش آفرینی لمپن ها در عرصه سیاست بوده است.. 3. ماهیت فرهنگ سیاسی ایران زمینه ساز ظهور لمپنیسم در عرصه سیاسی ایران می گردد. فرضیات فرعی: دراین پایان نامه فرضی بر این نهاده شده است که: 1. خان بازی ، فساد دربار ، ناکارآمدن بود ن ساختار سیاسی دوره قاجار اصل متمرکز و انسجام در این دوره را به شدت تضعیف کرده بود. 2. کودتای 1299 ش / 1920 م و طعم تلخ انقلاب مشروطه بر مردم به منظور رهایی از هرج و مرج و نا امنی، فقر، جنگ، و ترور وحشت، و ایجاد خلا قدرت سیاسی زمینه ساز ظهور نقش آفرینی لمپن ها را به ارمغان آورد. 3. پذیرش خرده فرهنگ لمپنسیم در فرهنگ عمومی مردم ایران، بعنوان یاری دهندگان امورات مردم می توانسته زمینه ساز دخالت آنها در زندگی و فرهنگ جامعه ایرانی باشد که در سیاست هم جایگاهی برای خود کسب نموده و حالت دست و ابزار فشاری برای حکومت واحزاب باشد.
رضا میرعرب رضی هاشم فردانش
این پژوهش در صدد کشف نقش فرهنگ معلمی در نوع موضع گیری معلمان نسبت به اصلاحات برنامه درسی در نظام آموزشی دوره ابتدایی (مورد درس علوم) در ایران بود. ابتدا با استفاده از روش سنتز پژوهشی به مرور نظریه های موجود درباره نقش فرهنگ پرداخته شد. در جمع بندی این بخش، نظریه عاملیت فرهنگی به عنوان پشتوانه نظری کار تجربی پژوهش مد نظر قرار گرفت. یافته های نظرسنجی از 137 معلم نشان داد معلمان با واکنش های مختلف موافق و مخالف در مدارس حاضر هستند. بیشتر معلمان شهری و روستایی، با میانگین 54 و 59 درصد مخالف اصلاحات اخیر برنامه درسی علوم هستند. سپس از میان 137 معلم، به مصاحبه با 12 معلم و مشاهده کلاس درس آنها پرداخته شد. یافته های بخش کیفی با روش پژوهش قوم نگاری نشان داد تفاوت های اساسی و معنی داری در فرهنگ معلمان موافق و مخالف برنامه وجود دارد. معلمان مخالف اعتقادی به تفکر درباره چگونگی بهتر انجام دادن امور اصلاحی از قبیل پذیرش روش های جدید تدریس، روش ها و تکنیک های زمینه محور و فعالانه و یا استفاده از رایانه و منابع اینترنتی در کلاس به شکل عملی نداشتند. در تحلیل فرهنگ این معلمان، 19مولفه فرهنگ معلمی مقاوم ساز یافت شد: از قبیل باور به معلم محوری، عدم اعتماد به نقش های جدید، فقدان باور به بهبود شرایط. در بررسی عملکرد معلمان موافق برنامه، 22 مولفه فرهنگ معلمی پذیرنده تغییر یافت شد مانند باور به یادگیرنده محوری، فاصله قدرت کم بین معلم و شاگردان، افتخار به حرفه معلمی. در تحلیل نهایی، دو گروه از نظر مبانی زیربنایی باورها، ارزش ها و هنجارهای معلمی با هم تفاوت های اساسی داشتند و این مبانی عامل موثری بر نحوه واکنش آنها به تغییر به شمار می رفت. در تفسیر نتایج می توان گفت درک فرهنگ معلمی عاملی ضروری برای آغاز هر گونه اصلاح است و پیش فرض رابطه ساده علی بین دستور تغییر و اجرای آن توسط عاملان تربیت (فرض مبتنی بر مهندسی فرهنگی) ساده انگارانه است و بایستی در زمینه تغییر نگاه از رویکرد مهندسی به رویکرد فرهنگی در حوزه تغییرات و اولویت تغییر در باورها و نگرش ها بر تغییر در رفتار و تدوین راهکارهایی برای ورود اندیشه تفاوت های فرهنگ معلمی در تدوین نظریه تربیتی چاره اندیشی کرد.