نام پژوهشگر: لنا عبدالخانی
لنا عبدالخانی علی اکبر امینی
زبان به عنوان محور فرهنگی و محصولی اجتماعی ، نظام معنایی و متن فرهنگی هر جامعه ای را تشکیل می دهد که افراد جوامع را از دیگر اقوام و ملل متمایز می سازد . زبان هر جامعه یک عنصر فرهنگی پویاست که با تغییرات و دگرگونیهای سیاسی – اجتماعی آن جامعه متحول می شود . گاه این تغییرات و دگرگونیها در راستای تقویت و تحکیم زبان ملی و فرهنگی آن جامعه اقدام می نماید و گاه به نحو دیگری در سدد تضعیف و محو زبان ملی و فرهنگی از حافظه مردم آن سرزمین بر می آید . روش تحقیق : در این پژوهش از روشهای مطالعه کتابخانه ای،بر پایه دو اصل اساسی صحت و دقّت با استفاده از روش ترکیبی (متن خوانی ،تصویرخوانی و سند خوانی)و بررسی متون کتابها،مقالات،روزنامه ها، مجلات،اسناد دولتی و شخصی،سخنرانیها،و مصاحبه،سایتها و سیستمهای اطلاع رسانی رایانه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق:در این تحقیق تلاش شده است ضمن بررسی رویکردهای ناظر به تحولات زبانی از نگاه جامعه شناختی ، تأثیر این تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی را بر زبان جوامع نشان دهد . یکی از این دگرگونیها و تغییرات سیاسی انقلابها و ایجاد دولتهای جدید می باشند که پس از روی کار آمدن سیاستهای خاصی را به خصوص در حوزه فرهنگ اتخاذ می نمایند ، تغییر در زبان آن جوامع از جمله این سیاستگذاریها به شمار می آید که منتهی به جایگزینی زبانی دیگر و در نهایت ایجاد هویت انسانی جدیدی می شود که از تعلقات فرهنگی و تاریخی گذشته فاصله گرفته و می بایست در فرهنگ جدید ادغام شود . این پژوهش به طور مشخص نظامهای توتالیتر را که از جمله دولتهایی به شمار می روند که پس از روی کار آمدن در تلاش هستند فرآیند هویت سازی ملت های خویش را در حوزه فرهنگی به ویژه بخش زبانی با سیاستگذاریهای خاصی همراه سازند ، مورد بررسی قرار دهد و به صورت موردی جامعه تاجیکستان در طول حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی سابق از نظر می گذرد . یکی از سیاستهایی که نظام مذکور پس از انقلاب اکتبر در حوزه فرهنگ و زبان، اتخاذ نمود، سیاست " روسی سازی " و " ادغام ملتها " بود . در ادامه همین سیاست حرکت گسترده ای برای تغییر خط در جمهوری های غیر روس آغاز شد و خط که در بستر معانی و مفاهیم و روح ویژه یک زبان شکل و توسعه می یافت، به انزوا رفته و به طور جدی توسط سیاست های دولت شوروی سابق دستخوش بحران گردید. همچنین این پژوهش سعی در نشان دادن و معرفی مشکلات و محدودیت هایی که در اثر تغییر زبان در جامعه تاجیکستان روی داد ، می باشد . تغییر زبان از فارسی به روسی و سپس سیریلیک باب ورود بی ضابطه و به بیان دقیقتر هجوم واژگان بیگانه بویژه واژگان روسی را گشود . واضح است که این هجوم نه فقط مانع رشد و تکامل طبیعی زبان می شود، بلکه استقلال و هویت زبانی را از بین می برد، به طوری که اگر وضع سابق ادامه می یافت چیزی نمی گذشت که زبان فارسی تاجیک به زایده زبان روسی مبدل می شد. در حالی که بسیاری از این واژه ها و قالب ها، با طبیعت زبان فارسی تاجیکی سازگاری نداشته اند. در پایان این رساله اشاره می شود که زبان و ادب فارسـی تاجیکی بنابر وضعی که در سده ی بیست داشت، کاستی ها، کمبودها و گـرفـتاری های زیادی دارد و با چــالـش هـای جـــدی مـواجـه است.زبان فارسی تاجیکی برای برون رفت از بحران موجود ناگزیر از بهره گیری از هـمه ی امکانات جغـرافـیای فـرهـنگی خود است. اسـتفاده از مجموع امکانات میهـن فـرهـنگی، زبان فارسی تاجیکی را در جهـت تحول، نوسازی و رشد سریع و هم چـنین یکسان سازی واژه هـا کمک خواهد کرد.