نام پژوهشگر: بیگم دلاوری حمزه کلایی
بیگم دلاوری حمزه کلایی کاوه تیمورنژاد
به یقین یادگیری منشا اصلی مزیت رقابتی است. یادگیری برای تغییر است و به عبارتی دیگر در هر سازمانی یادگیری باید به تحول و تحول مثبت به عادت تبدیل شود. در این راستا سازمان های موفق برای نیل به اهداف خود نکات و راهکارهای ویژه ای را سر لوحه فعالیت های اقتصادی خود قرار داده اند که از این میان پایبندی خدمت به مشتری یا مشتری مداری و دارا بودن فرهنگ سازمانی برخوردار از بصیرت را می توان نام برد از طرفی دیگر با ارزش ترین سرمایه های یک سازمان، کارکنان آن هستند تحول و بقای هر سازمان بستگی به میزان توانا بودن منابع انسانی آن سازمان دارد به همین دلیل در عصر حاضر سازمان هایی موفق هستند که همه کارکنان آن برای بالا بردن توانمندی خود بکوشند و وظیفه مدیر فراهم آوردن شرایط مناسب برای این روند می باشد یادگیری سازمانی یک فرایند و مجموعه اقداماتی است که به یادگیری کارکنان می انجامد و در برگیرنده رفتار سازمانی مشخص است که در سازمانهای یادگیرنده اعمال می گردد و در چنین سازمانهایی همه شرایط یادگیری برای اعضاء فراهم می شود و افراد پیوسته برای کاربرد آنچه یاد گرفته اند همت می گمارند. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر توانمند سازی کارکنان شهرداری منطقه 2 پرداخته است که اهداف این تحقیق عبارتند از: بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر توانمندسازی کارکنان شهرداری منطقه 2، سنجش تاثیر یادگیری بر توانمندسازی، اولویت بندی بین مولفه های توانمند سازی، ارائه ر اهکارهایی جهت توانمندسازی کارکنان با استفاده از یادگیری سازمانی در شهرداری منطقه 2 تهران می باشد. از میان کارکنان 100 نفر به عنوان جامعه نمونه برای این پژوهش انتخاب شدند و سپس جهت اینکه نمونه مناسب و معروف جامعه مورد مطالعه می باشد از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده به منظور گردآوری داده های پژوهش جهت ارزیابی مولفه های یادگیری سازمانی، از پرسشنامه استاندارد الگوی نیفه و جهت بررسی توانمندسازی کارکنان از پرسشنامه استاندارد مدل اسپریترز و میشرا استفاده شده است روشهای آماری مورد استفاده در این تحقیق آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t یک نمونه ای، رگرسیون خطی و آزمون فریدمن می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که یادگیری سازمانی بر توانمندسازی (احساس شایستگی، احساس خود سامانی، احساس موثر بودن، احساس معنی دار بودن شغل و احساس اعتماد) موثر می باشد. که می توان مبنایی در تدوین استراتژی های مناسب منابع انسانی در زمینه یادگیری سازمانی و توانمندسازی کارکنان باشد و در این سازمانها کارکنان در قالب تیم های کاری تصمیم گیرنده هستند، هر کس به طور مستمری چیزی یاد می گیرد و مهارت های خود را افزایش می دهد. کارکنان نه تنها در مقابل کار خود مسئولیت دارند بلکه نسبت به کل سازمان احساس مسئولیت می کنند و در دنیای رقابتی امروز سرمایه انسانی سازمانها در مقایسه با سرمایه مادی، استراتژی و یا تحقیق و توسعه اهمیت بیشتری پیدا کرده است.