نام پژوهشگر: زهرا سادات هاشمی
زهرا سادات هاشمی فریدون وردی نژاد
تحولات شگفت انگیز در فناوری های نرم و سخت موجب شده است تا حرکت جامعه بشری به سمت "جامعه دانش محور" سرعت بگیرد تا حدی که تمام ابعاد توسعه بشر امروز با صفت " دانش محور" مزین شود. عباراتی نظیر "اقتصاد دانش محور"، "اقتصاد خدمات فکری"، "عصر اطلاعات و دانش" و " توسعه دانایی محور" همگی دلالت بر این موضوع دارند که دانش منبع اساسی قدرت بوده و کسب اقتدار در جهان امروز مرهون تولید علم و دانش و مدیریت آن است. هم اکنون مدیریت دانش ، می بایست محور فعالیت های مدیریت در محیط های متغیر و پویایی چون سازمان های رسانه ای باشد. تغییرات در این محیط ها در ابعادگوناگون و با گام های سریع رخ می دهد. اشکال جدید رقابت، جهانی سازی برنامه ها، جهش های فناورانه، ظهور رسانه های جدید،گرایشات جمعیتی و بازی های قدرت در جغرافیای سیاسی از جمله این تغییرات هستند که چنانچه مدیریت رسانه بخواهد به نحو احسن به آنها پاسخگو باشد و در جهان اقتصادی ادامه حیات دهد باید مدیریت دانش را در قلب فعالیتهای خویش قرار دهد، در این راستا در این پژوهش سعی شده است به بررسی تاثیر مدیریت دانش بر اثر بخشی اقتصادی فعالیتهای سازمانهای رسانه ای پرداخته شود. بدین منظور فرایند تحقیق کاربردی به صورت پیمایش در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که بزرگترین رسانه ملی می باشد انجام شده است، جهت جمع آوری داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های اولیه از منابع کتابخانه ای و اینترنتی شامل کتب و مقالات و مطالعات موردی استفاده شده و .برای گرداوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به منظور بررسی فرضیات تحقیق از پرسشنامه استفاده گردیده است. تعداد نمونه آماری با خطای 5% برابر با 151 نفراست.بدین منظور 180 پرسشنامه در بین کارکنان سازمان صدا و سیما توزیع گردید که 162 عدد آنها برگشت داده شد و 158 عدد برای تحلیل آماری قابل استفاده بود. به منظور تایید روایی محتوا از نظر اساتید و خبرگان،روایی سازه از آزمون کرویت بارتلت و kmo و برای تایید پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا از تحلیل رگرسیون جهت بررسی فرضیات استفاده شده است و در پایان با استفاده از مدل معادلات ساختاری، برازش کلی مدل تحقیق مورد آزمون قرار گرفته است که مورد تایید واقع شد. یافته های پژوهش تاثیرمدیریت دانش بر اثر بخشی اقتصادی را تایید می کند،این تاثیر فقط در بعد توسعه دانش معنا دار نبوده است.در مقایسه نتایج این تحقیق با ادبیات و تحقیقات پیشین در می یابیم که؛ تمامی ابعاد و متغیرهای به کار رفته در مدلهای مفهومی و تحلیلی این پژوهش که موثر در افزایش اثربخشی اقتصادی شناخته شده انددر تحقیقات متعدد دیگر نیز نتایج مشابهی را نشان داده اند به عنوان مثال ابعاد مختلف مدیریت دانش به کاررفته در مدل این تحقیق ،در تحقیقات کارل کالست(1999)،محمدی(2001)،سوگوماران و بوس(2003)، گاندی(2004و کارنیرو(2005)و ... نیز موثر در افزایش سود اقتصادی و دسترسی به اهداف تجاری سازمان ذکر شده اند.