نام پژوهشگر: مهدی محرمی

مبانی عقلی امامت از دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  مهدی محرمی   محمدتقی یوسفی

چکیده در این نوشتار چهار دلیل به عنوان ادلّه عقلی ضرورت امام مطرح گردیده است . که دو تا از آنها ادلّه عقلی محض و دو تای دیگر ادلّه عقلی غیر محض محسوب می شوند.قاعده لطف و دفع ضررهای محتمَل به عنوان ادلّه عقلی محض و دلیل مقدّمه واجب مطلق بودنِِ امامو حافظ دین اسلام بودن امام به عنوان ادلّه عقلی غیر محض طرح شده اند. قاعده لطف یکی از مهم ترین ادلّه وجوب امامت به شمار می رود.متکلّمان امامیه ازطرفی با توجّه به این قاعده، سه تقریر مختلف از لطف بودن وجود امام ارائه داده اند.که علامه طباطبایی همچون فاضل مقداد،بدون محور قرار دادن تکالیف شرعی یاعقلی،به تقریر لطف بودن وجود امام پرداخته است.و از سوی دیگر متکلّمان وجوب لطف را براساس حکمت الهی تبیین کرده اند.فخررازی در مورددلیل لطف هم مقدّمه اول (لطف بودن وجود امام ) و هم مقدّمه دوم(وجوب کلامی لطف بر خدا)را موردتشکیک قرار داده است. دفع ضررهای محتمَل اگرچه یک دلیل عقلی محض به حساب می آید لیکن فخررازی آن را به عنوان دلیل غیر عقلی مطرح می کند.به همین جهت مورد نقد جدّی علمای شیعه همچون خواجه نصیرالدین طوسی قرار گرفته است.دلیلِمقدّمه واجب مطلق بودنِِ امام ،هم با توجه به اینکه اشاعره مُنکِرحُسن و قُبح عقلی اند؛با مبانی اشاعره سازگاری ندارد.بلکه این دلیل اگر از جانب قائلین به حُسن و قُبح عقلی (امامیه، معتزله)طرح گردد،موردقبول واقع می شود.دلیلِ حافظ دین اسلام بودن امام یکی از بهترین ادلّه عقلی غیر محض وجوب امامت است که علامه طباطبایی به احسن وجوه آن را تقریر و تبیین کرده است. در این نوشتار با توجه به آرا و اندیشه های فخررازی و علامه طباطبائی این چهار دلیل تقریر شده و اگر اشکالی این دو بزرگوار مطرح کرده اند؛ طرح اشکال گردیده است. به این ادلّه اشکالاتی وارد شده است؛که بر اساس مبانی فخررازی و علامه طباطبایی ،این اشکالات مورد نقد و بررسی قرار گرفته است در نهایت به دو نتیجه مهمّ می رسیم: (1) اگر این ادلّه اربعه از سوی اندیشمندان اشاعره مطرح شوند، قابل خدشه و مناقشه می باشد زیرا با مبانی آنها ناسازگار می باشند و اگر از سوی اندیشمندان امامیه مطرح شوند، پذیرفتنی و مقبولمی باشد.(2)به غیر از دلیلِمقدّمه واجب مطلق بودنِِ امام ، مقتضای سایر ادلّه ضرورت امامت، وجوب نفسی امامت است.

مطالعه ای برتاثیرتدریس متون ادبی با / بدون استفاده از ویدئو:بررسی تاثیر آموزش جنبه های فرهنگ بر خواندن ودرک مطلب روی زبان آموزان و پایداری این یادگیری.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده علوم انسانی 1392
  مهدی محرمی   رباب خسروی

محتوای پایان نامه هدف آموزش فرهنگ در زبان انگلیسی به وجود آوردن توانایی در زبان آموزان برای برقراری ارتباط در هر شرایطی با استفاده از ابزارهای زبان شناسی است ، ایجاد انگیزه و شوق در زبان آموزان برای یادگیری بهتر و درک رفتارهای متعارف دیگر ملل وایجاد شناخت در زبان آموز برای شناخت فرهنگ بومی خود و مقایسه آن با دیگر کشورهااست. ادبیات نیز در تدریس "خواندن" نقش بسزایی دارد. نباید تصور کرد که یک قطعه ادبی، صرفا به خاطر ویژگی های زیبا شناختی، موضوع، شهرت و تاثیر بر مخاطبان، تدریس یا خوانده می شود، بلکه استفاده از آن با هدف مهم تری انجام می گیرد. یک اثر ادبی می تواند باعث ایجاده انگیزه برای خواندن در بسیاری از مردم عادی و تحصیل کرده شود و این مهارت مهم را در افراد جامعه گسترش دهد (وست، 1987). بنابراین، فرایند استفاده از ادبیات در آموزش "خواندن"، با آنچه مردم، دانشجویان و معلمان در ذهن دارند و آن را یک کار آموزشی خاص می دانند که باید در کلاس درس انجام پذیرد، کاملا متفاوت است. آنگونه که ویلیامز (1965) می گوید: "ادبیات مجموعه یا گلچینی از فرهنگ است و موسسات آموزشی با آموزش ادبیات، زبان آموزان را به سوی زیباترین آثار و مطالب زبان هدایت می کنند". در این تلاش، نباید ادبیات را بیش از حد تخصصی کرد و مانع استفاده زبان آموزان شد. نامناسب یا نامربوط دانستن ادبیات با زبان کودکان، کار صحیحی نیست. نادیده گرفتن ادبیات در تدریس زبان و تاکید بیش از حد زبان شناسانه و کاربردهای اصول آن، ذوق ادبی را نابود می کند (وست و دیکی 1990). بنابراین، برای رشد آموزش زبان و بخصوص مهارت خواندن، ادبیات باید جایگاه ویژه ای در برنامه های آموزشی داشته باشد. افرادی چون کاکس (1992) معتقدند که قدرت استفاده از زبان و رشد و گسترش آن، به دانش فرد از تاریخ و ادبیات زبان بستگی دارد. بحث درباره میزان کارآیی و قدرت ادبیات در بسط زبان آموزی، نکته ای است که به تحقیقات و رویکردهای تحلیلی و آماری نیاز دارد و باید در این مورد فعالیت بیش تری انجام گیرد. وظیفه معلمان کمک به شناساندن بهتر این زمینه علمی و بالا بردن درک زبان آموزان از آن است. درک معنی، گسترش قدرت شناخت ، فرایند تشخیص تغییر و تضاد مفهوم کلمات و عبارات در متون و محتواهای گوناگون، یکی از ضرورت های خواندن و ماهر شدن در این کار است (وست و دیکی، 1990). خواندن راهی برای کمک به زبان آموزان، برای "درک انتقادی" جهان و محیط اجتماعی آن ها است. زبان آموزان باید با فرایند انتقال معنی این ارزش های اجتماعی آشنا شوند و راه های بیان آن را در نوشتار بیاموزند. امروزه نظریه های آموزشی بر این عقیده تاکید دارند که: " تسلط بر زبان و تبحر در استفاده از آن، نوعی قدرت است" (تامکیز، 1980). در این پایان نامه که به امر فرهنگ در بخش آموزش توجه خواهد شد که در روش های تدریس و یادگیری امروز به عنوان باله پنجم آموزش از آن یاد می شود و هیچگاه نمی توان آن را در آموزش به صورت کامل حذف کرد.امروزه تحقیقات بسیاری برای بررسی آموزش فرهنگ و تاثیرات آن بر روی زبان آموز و به طبع آن جامعه پرداخته شده است .بنابراین در این ضمینه با ارائه هدف این مطالعه یافتن پاسخی برای سوالات زیر می باشد: 1.آیامیان تدریس از طریق نمایش ویدئو مرتبط با متن و یادگیری دانش آموزان در درک مطلب رابطه مثبت وجود دارد؟ 2.آیا میان تدریس از طریق نمایش ویدئو مرتبط با متن و ماندگاری مطلب فراگرفته رابطه مثبت وجود دارد؟ 3.آیا میان نمایش ویدئو مرتبط با متن و علاقه مندی دانش آموزان رابطه مثبت وجود دارد؟ تعریف مسأله، بیان پرسش های اصلی پژوهش و بررسی منایع بسیاری از مشکلات بین فردی انسان ها، اشکال در برقراری "ارتباط درست" است. توانایی برقراری ارتباط درست یک مهارت است. هیچ فردی با چنین مهارتی به دنیا نمی آید، بلکه افراد در طی دوران زندگی به تدریج این مهارت را می آموزند. افرادی موفق ترند که بتوانند کمبودهای خود را در این زمینه شناخته و در جهت رفع آنها و یادگیری روش های بهتر اقدام کنند. ضرورت یادگیری زبان دوم به خصوص زبان انگلیسی در شرایط حاضر بر کسی پوشیده نیست تا جایی که تسلط به زبان دیگر در فرهنگ ملل مختلف به عنوان یک «دنیای دیگر» نام برده می شود. امروزه با گسترش جوامع و برقراری بیشتر مناسبات اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی در بین کشورها و نیز پیشرفت شگفت انگیز دانش بشری و علوم ، با گسترده شدن وسایل ارتباط جمعی و رسانه های شنیداری و دیداری ، ورود رایانه ها به محل کسب و کار و زندگی انسان ها و احتیاج و اشتیاق آنها به تبادل نظر و کسب تجربه از یکدیگر و انجام داد و ستد های مختلف باعث شده است که نیاز به استفاده از یک زبان مشترک که همان زبان بین المللی انگلیسی است بیشتر از گذشته احساس شود . تاریخچه تدریس فرهنگ و خواندن و درک مطلب زبان آموزان وقتی ارزش "خواندن" را بفهمند، به آن ارج می نهند و در آن تبحر پیدا می کنند. معلم باید فنون و راهبردهای دستیابی به این مهارت مهم را در اختیار آنها بگذارد و تصور نکند که همه زبان آموزان از آنها آگاهی دارند و نیاز به آموزش آنها نیست. "خواندن" فرایندی از تبدیل کلمات به گفتار، حدس زدن، پیش بینی کردن، انتظار داشتن، استفاده از تجربیات زندگی و کسب مهارت است. گرچه انجام این کارها آسان به نظر نمی رسد، ولی این نکته باید برای زبان آموز روشن شود که یادگیری و کسب مهارت "خواندن" ارزش زحمت آن را دارد. ویلیامز می گوید: "معلم باید از زمینه های نظری و اعتقادی خواندن آگاه باشد. بدترین مشکل او انتخاب مطالب قابل خواندن نیست، بلکه عمیق و گسترده کردن این مهارت برای خواندن مطالب جدید و ناآشنایی است که هیچ نوع برخورد قبلی با آنها نداشته و هیچ تصویری از آنها در ذهن زبان آموز وجود ندارد." فیناکیارو (1969) معتقد است که معلم می تواند در درس "خواندن" از انواع مطالب همچون شعر، داستان، شرح و امثال آن برای بسط واژگان، تمرین و تبحر در دستور زبان، گسترش درک فرهنگ، نگارش، گوش دادن و حتی صحبت کردن استفاده کند و تمام مهارت های زبانی را از طریق "خواندن"، با برنامه متعادل، تقویت کند و گسترش دهد. بنابراین، اگر معلم همراه، علاقه مند، مطلع، ماهر و مایل به یاد دادن باشد، زبان آموز می تواند به بالاترین سطح موفقیت خود در زبان برسد. تقویت زبان آموز و تشویق او به یادگیری و لذت بردن از خواندن و به طور کلی ادامه دادن راه بی نیاز به معلم، یکی از اهداف آموزش "خواندن" است. و جامعه بسیار کوچک کسانی که به "خواندن" علاقه دارند و می خوانند، هر روز بزرگ تر می شود و روزی به بالاترین سطح گسترش خود می رسد. هدف آموزش فرهنگ در زبان انگلیسی به وجود آوردن توانایی در زبان آموزان برای برقراری ارتباط در هر شرایطی با استفاده از ابزارهای زبان شناسی است ، ایجاد انگیزه و شوق در زبان آموزان برای یادگیری بهتر و درک رفتارهای متعارف دیگر ملل وایجاد شناخت در زبان آموز برای شناخت فرهنگ بومی خود و مقایسه آن با دیگر کشورهااست. ادبیات نیز در تدریس "خواندن" نقش بسزایی دارد. نباید تصور کرد که یک قطعه ادبی، صرفا به خاطر ویژگی های زیبا شناختی، موضوع، شهرت و تاثیر بر مخاطبان، تدریس یا خوانده می شود، بلکه استفاده از آن با هدف مهم تری انجام می گیرد. یک اثر ادبی می تواند باعث ایجاده انگیزه برای خواندن در بسیاری از مردم عادی و تحصیل کرده شود و این مهارت مهم را در افراد جامعه گسترش دهد (وست، 1987). بنابراین، فرایند استفاده از ادبیات در آموزش "خواندن"، با آنچه مردم، دانشجویان و معلمان در ذهن دارند و آن را یک کار آموزشی خاص می دانند که باید در کلاس درس انجام پذیرد، کاملا متفاوت است. آنگونه که ویلیامز (1965) می گوید: "ادبیات مجموعه یا گلچینی از فرهنگ است و موسسات آموزشی با آموزش ادبیات، زبان آموزان را به سوی زیباترین آثار و مطالب زبان هدایت می کنند". در این تلاش، نباید ادبیات را بیش از حد تخصصی کرد و مانع استفاده زبان آموزان شد. نامناسب یا نامربوط دانستن ادبیات با زبان کودکان، کار صحیحی نیست. نادیده گرفتن ادبیات در تدریس زبان و تاکید بیش از حد زبان شناسانه و کاربردهای اصول آن، ذوق ادبی را نابود می کند (وست و دیکی 1990). بنابراین، برای رشد آموزش زبان و بخصوص مهارت خواندن، ادبیات باید جایگاه ویژه ای در برنامه های آموزشی داشته باشد. افرادی چون کاکس (1992) معتقدند که قدرت استفاده از زبان و رشد و گسترش آن، به دانش فرد از تاریخ و ادبیات زبان بستگی دارد. بحث درباره میزان کارآیی و قدرت ادبیات در بسط زبان آموزی، نکته ای است که به تحقیقات و رویکردهای تحلیلی و آماری نیاز دارد و باید در این مورد فعالیت بیش تری انجام گیرد. وظیفه معلمان کمک به شناساندن بهتر این زمینه علمی و بالا بردن درک زبان آموزان از آن است. درک معنی، گسترش قدرت شناخت ، فرایند تشخیص تغییر و تضاد مفهوم کلمات و عبارات در متون و محتواهای گوناگون، یکی از ضرورت های خواندن و ماهر شدن در این کار است (وست و دیکی، 1990). خواندن راهی برای کمک به زبان آموزان، برای "درک انتقادی" جهان و محیط اجتماعی آن ها است. زبان آموزان باید با فرایند انتقال معنی این ارزش های اجتماعی آشنا شوند و راه های بیان آن را در نوشتار بیاموزند. امروزه نظریه های آموزشی بر این عقیده تاکید دارند که: " تسلط بر زبان و تبحر در استفاده از آن، نوعی قدرت است" (تامکیز، 1980).