نام پژوهشگر: منصور غلامی
ناهید نوربخش منصور غلامی
توت فرنگی یکی از محصولات با ارزش کشاورزی است که عمر قفسه ای بسیار کوتاهی دارد. در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان به نقش کلسیم در نگهداری و به تعویق انداختن رسیدگی و پیری و کنترل اختلالات فیزیولوژیکی در میوه ها معطوف گردیده است. بُر نیز یکی از عناصر غذایی ضروری است که با افزایش عمر دانه گروه باعث تولید میوه هایی بازارپسند شده و درصد تولید میوه های بد شکل را کاهش می دهد. در این پژوهش اثر محلولپاشی کلرید کلسیم 4، 11، 18 و 25 روز پس از تمام گل با غلظت های 0، 3/0 و 6/0 درصد و اثر محلولپاشی اسیدبوریک در زمان تمام گل، 14 و 28 روز پس از تمام گل و با غلظتهای 0، 05/0 و 1/0 درصد بر خصوصیات کمی و کیفی میوه توت فرنگی رقم "کویین الیسا" بررسی شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی انجام و برای هر تیمار سه تکرار در نظر گرفته شد. میوه های هم اندازه و هم رنگ در مرحله بلوغ تجاری و زمانی که 75 درصد سطح میوه قرمز شده بود صبح زود برداشت شده و سریعاً خنک شد. برخی از صفات کمی ( وزن تک میوه، عملکرد کل بوته) و کیفی (سفتی، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، پی اچ، میزان آنتوسیانین، کلسیم و بُر برگ و میوه، درصد میوه های بد شکل و بازارپسند، درصد ماده خشک میوه و میزان ویتامین ث میوه) در طول دوره پرورش و هنگام برداشت و برخی دیگر (درصد پوسیدگی میوه ها، درصد تلفات آب، سفتی، پی اچ، اسیدیته، ویتامین ث میوه، میزان آنتوسیانین و مواد جامد محلول میوه) دو روز پس از نگهداری میوه ها در دمای اتاق که حدوداً 22 درجه سانتیگراد بود اندازه گیری شد. در بررسی کلی تیمارها تأثیر محلولپاشی بوته ها با کلرید کلسیم و اسید بوریک در طول دوره پرورش و هنگام برداشت بر وزن تک میوه، عملکرد کل بوته، درصد میوه های بد شکل و بازار پسند، میزان کلسیم برگ و میوه، میزان بُر برگ و میوه، سفتی و مواد جامد محلول میوه معنی دار شده و تأثیر آنها بر صفات پی اچ آب میوه، اسیدیته قابل تیتراسیون، میزان آنتوسیانین میوه، میزان ویتامین ث میوه و درصد ماده خشک میوه معنی دار نبود. پس از دو روز نگهداری میوه ها در دمای اتاق اثر محلولپاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک بر سفتی بافت میوه، درصد پوسیدگی، درصد تلفات آب، مواد جامد محلول میوه معنی دار شد اما بر میزان آنتوسیانین میوه، پی اچ ، میزان ویتامین ث میوه و اسیدیته قابل تیتراسیون میوه معنی دار نبود. اثر متقابل محلولپاشی کلرید کلسیم و محلولپاشی اسید بوریک بر صفاتی چون وزن تک میوه، عملکرد کل بوته، درصد میوه های بد شکل، میزان کلسیم برگ، سفتی میوه هنگام برداشت و دو روز پس از برداشت و مواد جامد محلول میوه دو روز پس از برداشت معنی دار شده ولی بر سایر صفات معنی دار نگردید. نهایتاً محلولپاشی با کلرید کلسیم و غلظت 6/0 درصد و اسیدبوریک با غلظت1/0 درصد بهترین تیمارها بودند که سبب افزایش کمیت، کیفیت و نگهداری خصوصیات کیفی میوه توت فرنگی رقم "کویین الیسا" شدند.محلولپاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک قبل از برداشت میوه، می تواند سبب افزایش عملکرد کل بوته، وزن میوه، درصد میوه های بازار پسند و سفتی میوه شود. - محلولپاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک قبل از برداشت میوه، می تواند در کاهش درصد پوسیدگی میوه ، درصد تلفات آب میوه و درصد میوه های بد شکل موثر واقع شود. - به نظر می رسد محلولپاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک تاثیر معنی داری بر اکثر خصوصیات کیفی توت فرنگی رقم "کویین الیسا" از جمله درصد ماده خشک، پی اچ، آنتوسیانین، اسیدیته و میزان ویتامین ث نداشته و هیچ گونه اثر سوئی بر روی این خواص کیفی نداردو در افزایش ماندگاری و حفظ سفتی میوه موثر بود. محلولپاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک قبل از برداشت میوه، می تواند سبب افزایش عملکرد کل بوته، وزن میوه، درصد میوه های بازار پسند و سفتی میوه شود. - محلولپاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک قبل از برداشت میوه، می تواند در کاهش درصد پوسیدگی میوه ، درصد تلفات آب میوه و درصد میوه های بد شکل موثر واقع شود. - به نظر می رسد محلولپاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک تاثیر معنی داری بر اکثر خصوصیات کیفی توت فرنگی رقم "کویین الیسا" از جمله درصد ماده خشک، پی اچ، آنتوسیانین، اسیدیته و میزان ویتامین ث نداشته و هیچ گونه اثر سوئی بر روی این خواص کیفی نداردو در افزایش ماندگاری و حفظ سفتی میوه موثر بود.
زهرا وصال طلب منصور غلامی
با توجه به علاقه روز افزون به مصرف محصولات ارگانیک، تحقیقات در زمینه کاهش ضایعات پس از برداشت و افزایش عمر انباری به سوی استفاده از ترکیبات طبیعی با خاصیت ضد میکروبی هدایت شده است. در تحقیق حاضر اثر اسانس و عصاره ی میخک و رزماری بر کنترل کپک خاکستری و برخی ویژگی های کیفی انگور تازه خوری طی انبارداری بررسی شده است. در ابتدا اثر اسانس و عصاره ی میخک و رزماری در شرایط درون شیشه ای و نیز در شرایط نگهداری حبه های انگور مایه کوبی شده با اسپور بوترتیس در دمای 15 درجه سانتی گراد، بر کنترل کپک خاکستری ارزیابی شد. در این بخش از آزمایش تیمار اسانس و عصاره ی رزماری و میخک به روش تماسی در پنج غلظت (صفر، 150، 300، 450 و 600 میکرولیتر در لیتر) و اسانس میخک و رزماری به روش تدخینی در هفت غلظت (صفر، 50، 100، 150، 300، 450 و 600 میکرولیتر در لیتر) با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی در شرایط درون شیشه ای انجام گرفت. در آزمایش دیگری تیمار حبه های مایه کوبی شده با سوسپانسیون اسپور قارچ با اسانس و عصاره ی رزماری و میخک به روش غوطه وری در پنج غلظت (صفر، 150، 300، 450 و 600 میکرولیتر در لیتر) و اسانس میخک و رزماری به روش تدخینی در هفت غلظت (صفر، 50، 100، 150، 300، 450 و 600 میکرولیتر در لیتر) با چهار تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. در طول آزمایش عصاره رزماری به دلیل کنترل ضعیف و اسانس رزماری با وجود درصد بازدارندگی بالایی که بر رشد کپک خاکستری داشت، به علت قهوه ای کردن رنگ حبه ها در ادامه آزمایش حذف شدند. در آخرین بخش از آزمایشات اثرات عصاره میخک در 5 غلظت (صفر، 150، 300، 450 و 600 میکرولیتر در لیتر) و اسانس میخک به روش تدخینی در 6 غلظت (صفر، 50، 100، 150، 300 و450 میکرولیتر در لیتر) در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار روی برخی ویژگی های کیفی انگور تازه خوری رقم بی دانه سفید طی مدت 40 روز و به فاصله هر 10 روز ارزیابی شد.کاربرد اسانس میخک به روش تدخینی بر کنترلbotrytis cinerea در شرایط درون شیشه ای در غلظت 50 میکرولیتر در لیتر 04/77 درصد و در غلظت 450 میکرولیتر در لیتر 100 درصد بازدارندگی رشد میسلیومی نشان داد. غلظت 450 میکرولیتر در لیتر نیز در حبه های مایه کوبی شده با اسپور بوتریتیس، رشد کپک خاکستری را کاملاً کنترل کرد. اسانس میخک بر کنترل پوسیدگی انگور تازه خوری رقم بی دانه سفید طی مدت انبارداری نیز موثر بود. این تیمار در غلظت های مختلف تلفات آب، تجمع مواد جامد محلول، چروکیدگی و قهوه ای شدن چوب خوشه، قهوه ای شدن و ریزش حبه را طی مدت انبارداری کاهش داد. همچنین کاهش محتوای فنل کل، کاهش اسیدیته و نرم شدن را به تأخیر انداخت و نهایتاً در افزایش عمر انباری سودمند بود. بهترین تیمار در حفظ ظاهر چوب خوشه غلظت 150 میکرولیتر در لیتر با کسب کم ترین رتبه شاخص ارزیابی آن (6/1) بود، به نحوی که در روز چهلم انبارداری فقط در دم برخی از حبه ها علائم قهوه ای شدن و چروکیدگی مشاهده شد. کاربرد عصاره ی میخک نیز تا اندازه ای در کاهش نرم شدن بافت میوه، کاهش وزن، تغییر در محتوای مواد جامد محلول، اسیدیته و محتوای فنل کل موثر بود. تأخیر در فرآیندهای اکسیداتیو میوه از قبیل پیری احتمالاً وابسته به فعالیت آنتی اکسیدانی فرآورده های میخک می باشد. از طرفی کاهش پوسیدگی می تواند یکی از دلایل کاهش تلفات آب، تأخیر در نرم شدن و جلوگیری از قهوه ای شدن حبه ها باشد. کاربرد عصاره با توجه به وقوع پوسیدگی (با وجود کاهش شدت آن) و نیز کاهش آب و قهوه ای شدن چوب خوشه، علی رغم اثرات مفید آن بر برخی صفات نمی تواند به عنوان راه کاری تجاری برای افزایش انبارمانی انگور در نظر گرفته شود. به علت باقی ماندن عطر و طعم اسانس در میوه، قبل از استفاده از این ترکیبات به منظور افزایش عمر انباری انگور لازم است، روش های کاهش و یا حذف اثرات نامطلوب در طعم میوه بررسی شود.
محمد باقر یاری منصور غلامی
این تحقیق، بصورت آزمایش های جداگانه هر یک به طور مجزا جهت مطالعه عوامل موثر بر استقرار و رشد، پرآوری شاخساره و ریشه زایی ریز نمونه های دو ژنوتیپ گردوی ایرانی z60 و z63 (دماوند) اجرا گردید. آزمایش های استقرار و رشد شامل بررسی پنج زمان نمونه گیری(فروردین،اردیبهشت،خرداد، تیر و مرداد)، چهار نوع ریز نمونه (مریستم انتهایی، تک گره، دمبرگ و برگ )، سه حالت قرار دهی ریز نمونه روی محیط کشت (عمودی، عمودی وارونه و افقی) و شش نوع ماده آنتی اکسیدان( اسید اسکوربیک، اسید سیتریک، اسید آمینه سیستئین، و پلی وینیل پیرولیدین،آسپاراژین و فلوروگلوسینول) بودند. در دو ژنوتیپ ریز نمونه های مریستم انتهایی و تک گره که در فروردین و اردیبهشت ماه گرفته شدند به دلیل داشتن نقطه فعال رشد و نیز فعالیت هورمونهای گیاهی در این ماه ها بیشترین رشد و استقرار را دارا بودند و با سایر تیمار ها اختلاف معنی دار داشتند. همچنین ریز نمونه هایی که به صورت عمودی و به سمت بالا روی محیط کشت قرار داده شدند، به دلیل استقرار در جهت قطبیت طبیعی ساقه ها رشد بیشتری داشتند. در ژنوتیپ z63 نتایج نشان داد که پلی وینیل پیرولیدون و فلوروگلوسینول موجب افزایش استقرار ریزنمونه ها، کاهش تعداد ریزنمونه های قهوه ای شده و باعث افزایش معنی دار در وزن تر و قطر کالوس نسبت به سایر تیمارها شدند. در ژنوتیپ z60 سیستئین اثر معنی داری در افزایش استقرار ریزنمونه ها، کاهش تعداد ریزنمونه های قهوه ای شده و افزایش وزن تر کالوس داشت. در تیمار شاخه زایی از چهار هورمون گروه سیتوکنین (ba، tdz، کینتین و زاتین) در چهار غلظت (2/0، 4/0، 6/0، 8/0) میلی گرم در لیتر با شاهد در سه محیط کشت پایه ms، wpmو dkw به صورت مجزا برای هر ژنوتیپ مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه بین محیط کشت های مختلف و اثر آنها روی پارامتر های رشد درz63 نشان داد که در محیط ms نسبت به محیط کشت های دیگر بیشترین تعداد شاخه و گره تولید شد. هرچند تعداد شاخه و گره بیشتر باعث تولید حداکثر وزن تر شاخه نشد و بیشترین وزن تر شاخه در محیط dkw دارای 8/0 میلی گرم در لیتر ba تولید گردید. در صفت طول شاخه نیز در هر سه محیط مورد استفاده تیمار 8/0 میلی گرم در لیتر زآتین بیشترین طول شاخه را تولید کرد که این طول در محیط ms بیشتر از دو محیط دیگر بود نتایج در ژنوتیپ z60 نشان داد که بیشترین میزان رشد طولی شاخه در محیط ms و کمترین میزان آن در wpm مشاهده گردید. در زآتین 8/0 میلی گرم در لیتر در هر سه محیط نشان داد که بیشترین طول شاخه تولید شده با توجه به محیط های گوناگون متفاوت است. در مرحله ریشه زایی از دو محیط کشت پایه ms و dkw با ½ و ¼ غلظت عناصر ماکرو که فقط دارای یکی از دو هورمون iba و naa هرکدام در چهار غلظت (1، 2، 3، 4) میلی گرم در لیتر بودند. در مقایسه دو ژنوتیپ، z63نسبت به z60 شاخص های بالاتری از رشد را به خود اختصاص داد. در مقایسه بین محیط های مشابه نیز در هر دو ژنوتیپ محیط ¼ dkw در اکثر موارد بالاترین شاخص ها را داشت که جدا از تفاوت در هورمون ها، در القای ریشه های بیشتر موثرتر بود. این تاثیر در هر دو ژنوتیپ در محیط دارای 4 میلی گرم در لیتر iba بطور معنی داری بیشتر بود.
ریوف علی ویسی منصور غلامی
چکیده: هدف از انجام این تحقیق بررسی امکان افزایش عمر انباری و برخی ویژگی های کیفی توت فرنگی رقم کردستان با استفاده از تیمار اگزالیک اسید و پوترسین بود. برای انجام این تحقیق میوه های توت فرنگی (80% رنگ قرمز) برداشت شده و سپس میوه های یک دست از نظر شکل ، رنگ و اندازه دسته بندی شدند و در محلول اسید اگزالک به غلظت های صفر، دو، چهار و هشت میلی مولار به مدت ده دقیقه در غلظت های صفر، یک، دو و چهار میلی مولار پوترسین به مدت پنج دقیقه غوطه ور گردیدند. سپس میوه ها در دمای اتاق خشک شده و در ظرف های مخصوص به یخچال با دمای حدود سه درجه سانتی گراد منتقل شدند. طرح آزمایشی بر اساس طرح کاملا تصادفی در قالب چهار تیمار (غلظت های ذکر شده اسید اگزالیک و پوترسین) و سه تکرار انجام شد. صفات پی اچ، اسیدیته، میزان سفتی میوه ها، آنتوسیانین، درصد کاهش وزن، تست پانل و مواد جامد محلول در طی روزهای چهارم، هفتم، دهم و چهاردهم پس از برداشت اندازه گیری شدند. میزان پی اچ، سفتی میوه ها، درصد کاهش وزن، مواد جامد محلول و تست پانل میوه ها تحت تاثیر معنی دار غلظت های مختلف اسید اگزالیک و پوترسین قرار نگرفتند. هم چنین مقدار اسیدیته در روزهای چهارم، هفتم و دهم و آنتوسیانین برای اسید اگزالیک و مقدار اسیدیته میوه ها برای پوترسین در طی روزهای پس از برداشت تحت تاثیر غلظت های مختلف ترکیبات به کار رفته قرار نگرفت. اما مقدار آنتوسیانین در روزهای دهم و چهاردهم تحت تاثیر معنی دار تیمارهای پوترسین قرار گرفت و در نتیجه آن تیمار دو میلی مولار بیشترین میزان آنتوسیانین را داشت. هم چنین اسیدیته میوه ها در روز چهاردهم پس از برداشت تحت تاثیر معنی دار تیمارهای اسید اگزالیک قرار گرفت و تیمار دو میلی مولار اسید اگزالیک بیشترین میزان اسیدیته را در روز چهاردهم باعث گردید. داده ها هم چنین در قالب طرح آزمایشی فاکتوریل نیز مورد تجزیه قرار گرفتند که بر اساس این تجزیه اسیدیته میوه ها، مواد جامد محلول و آنتوسیانین در طی روزهای پس از برداشت تحت تاثیر معنی دار اسید اگزالیک و پوترسین قرار نگرفتند. میزان پی اچ، سفتی میوه ها و درصد کاهش وزن میوه ها در طی روزهای انبارداری تحت تاثیر معنی دار غلظت های مختلف اسید اگزالیک و پوترسین قرار گرفتند.
زهرا بیگم مرادی شکوریان منصور غلامی
میوه توت فرنگی یک منبع مهم غنی از ترکیبات آنتی اکسیدانی می باشد. وجود ترکیبات آنتی اکسیدا نی در این میوه باعث شده است که مطالعات زیادی روی آن انجام شود. لذا بررسی اثرات برخی از ترکیبات هورمونی بر میزان تغییرات مواد مفید در میوه بسیار حائز اهمیت است. در تحقیق حاضر طی آزمایشی اثر کاربرد پیش از برداشت پوترسین باغلظت های مختلف روی تغییرات فیزیکوشیمیایی برخی ترکیبات میوه توت فرنگی رقم گاویٌتا در آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار مطالعه شد. میوه ها در سه مرحله تغییر رنگ(سفید، صورتی و 4/3 رنگ گیری) روی بوته با غلظت های صفر(شاهد)، 5/0، 1 و 2 میلی مولار محلول پاشی شده و سپس در مرحله بلوغ تجاری برداشت شدند. اندازه گیری ویژگی های کیفی میوه شامل محتوای فنول کل، آنتوسیانین، الاژیک اسید ، فعالیت آنتی اکسیدانی میوه ها انجام شد. برای ارزیابی ویژگی های کیفی، 3 میوه به طور تصادفی از هر واحد آزمایشی انتخاب گردید. میزان فنول کل در میوه های تیمار شده با پوترسین بیشتر از شاهد بوده و تفاوت معنی داری بین میوه های شاهد و میوه های تیمار شده با پوترسین مشاهده شد. میزان آنتوسیانین در میوه های تیمار شده به نسبت کمتر از میوه های شاهد بود بطوریکه تفاوت معنی داری بین تیمارهای پوترسین و شاهد دیده شد. تفاوت معنی داری بین فعالیت آنتی اکسیدانی میوه های تیمار شده با غلظت 1 و 2 میلی مولار پوترسین و تیمار شاهد مشاهده شد. الاژیک اسید تحت تیمار پوترسین 1 میلی مولار افزایش نشان داد اما تفاوت معنی داری بین این تیمار و تیمارهای 5/0 میلی مولار و شاهد دیده نشد.
فاطمه باقری محمود اثنی عشری
: انار درختچه ای نیمه گرمسیری یا مدیترانه ای با سابقه ی کشت چندهزارساله است. در حال حاضر ایران بزرگترین تولیدکننده ی انار در جهان محسوب می شود. با توجه به اهمیت غذایی و بیولوژیکی انار، در این پژوهش، اثر دوره ی انبارداری روی برخی از شاخص های کیفی پوست و آب میوه ی هفت رقم انارشامل آقامحمدعلی، اردستانی، تبریزی، ملس ساوه، شهواریزدی، سفیدشیرین یزدی و ملس دانه قرمز یزدی طی سه ماه انبارداری در دمای 8 درجه ی سانتی گراد بررسی شد. آزمایش در قالب 2 طرح مجزا: ا) طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار برای ارزیابی شاخص های پی اچ، اسیدیته قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول و شاخص طعم آب میوه ی انار و 2) تجزیه واریانس دو سویه، جهت سنجش ویژگی هایی از قبیل میزان الاژیک اسید و آنتوسیانین، ظرفیت آنتی اکسیدانی پوست وآب میوه و درصد کاهش وزن میوه انجام گرفت. بیشترین میزان مواد جامد محلول مربوط به رقم ملس دانه قرمزیزدی در ماه دوم و کمترین آن مربوط به رقم آقامحمدعلی در ماه دوم و سوم پس از انبارداری بود. بالاترین اسیدیته ی قابل تیتراسیون در رقم ملس ساوه در ماه دوم انبارداری و پایین ترین آن در رقم سفیدشیرین یزدی در ماه سوم انبارداری مشاهده شد. بیشترین میزان پی اچ در رقم سفیدشیرین یزدی در ماه اول انبارداری و کمترین آن در رقم ملس ساوه در ماه سوم انبارداری مشاهده گردید. بیشترین شاخص طعم مربوط به رقم سفیدشیرین یزدی در ماه سوم انبارداری و کمترین آن مربوط به ملس ساوه در ماه دوم انبارداری بود. بیشترین کاهش وزن بطور کلی در رقم اردستانی و کمترین آن در ملس دانه قرمز یزدی مشاهده شد. میزان الاژیک اسید پوست و آب میوه در همه ی ارقام طی انبارداری کاهش یافت. بیشترین مقدار الاژیک اسید پوست وآب میوه به ترتیب مربوط به در رقم آقامحمدعلی و ملس ساوه و کمترین آن به ترتیب مربوط به رقم تبریزی و شهواریزدی بود. بیشترین میزان الاژیک اسید در ماه دوم وکمترین ان در ماه سوم انبارداری وجود داشت. آنتوسیانین کل آب میوه طی انبارداری افزایش یافت، اما کمترین میزان آنتوسیانین کل آب میوه مربوط به پیش از انبارداری و بیشترین آن مربوط به ماه اول انبارداری بود. بیشترین سطح این شاخص در رقم ملس دانه قرمزیزدی مشاهده شد و کمترین آن متعلق به سفیدشیرین یزدی بود. آنتوسیانین کل پوست طی انبارداری کاهش یافت و این در حالی بود که مقدار آنتوسیانین کل به دست آمده از نمونه های پوست قبل از انبارداری بیشترین و در ماه دوم کمترین نتیجه را داد، اما بیشترین آن در رقم اردستانی و کمترین آن در رقم شهواریزدی مشاهده شد. مقدار آنتی اکسیدان آب میوه طی انبارداری افزایش یافت. بیشترین میزان مهار کنندگی دی پی پی اچ درماه سوم و کمترین آن در ماه اول بدست آمد. بیشترین مقدار آن در رقم اردستانی و کمترین ان در رقم سفیدشیرین یزدی مشاهده گردید. باتوجه به نتایج به دست امده از این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که صفات کیفی ارزیابی شده تحت تاثیر رقم قرار گرفتند و عوامل دیگری مثل روش انجام آزمایش، زودرس یا دیررس بودن میوه و همچنین زمان برداشت بر این فاکتورها موثر بودند
شادی محمدی نژاد منصور غلامی
این تحقیق بصورت آزمایش های جداگانه جهت مطالعه عوامل موثر بر استقرار و رشد، پرآوری شاخساره و ریشه زایی ریز نمونه های دو ژنوتیپ گردوی ایرانی 305 و z60 انجام شد. آزمایش استقرار بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، شامل بررسی اثر دو نوع محیط کشت dkw و wpm و غلظت های مختلف هورمون ba (0، 5/0 و 1 میکرو مولار) بود. ریز نمونه های تک گره در ژنوتیپ z60 در اواخر اردیبهشت و در ژنوتیپ 305 در اوایل خرداد ماه بدلیل داشتن شرایط فعال رشد و فعالیت بیشتر هورمون های رشد، تهیه شدند. بررسی شاخص های رشد در این مرحله نشان داد که ژنوتیپ z60 نسبت به 305 میزان رشد بالاتری را داشته است. همچنین مقایسه میانگین داده های مربوط به دو محیط کشت نشان داد که هر چند تأثیر دو محیط بر شاخص های رشد تفاوت معنی داری نداشت اما محیط dkw نسبت به wpm بهتر عمل کرده بود. بین دو غلظت 5/0 و 1 میکرو مولار ba نیز تفاوت معنی داری مشاهده نشد. با تعیین موثرترین محیط کشت در مرحله ی استقرار، از آن برای مراحل بعدی استفاده شد. در آزمایش پرآوری دو هورمون گروه سیتوکینین (ba و کینیتین( در سه غلظت (4/4، 6/6 و 8/8) میکرو مولار در محیط dkw بصورت مجزا برای هر ژنوتیپ مورد بررسی قرار گرفت. داده های این آزمایش بصورت طرح کاملاً تصادفی نا متعادل تجزیه شد. اثر تیمار های مختلف هورمونی و غلظت آن ها بر شاخص های رشد ژنوتیپ z60 نشان داد که هورمون ba در غلظت 8/8 میکرو مولار نسبت به سایر تیمار ها موثرتر بود هر چند که بین آن ها و سایر تیمار ها (8/8 کینیتین و غلظت-های 4/4 و 6/6 هر دو سیتوکینین) در اغلب صفات اختلاف معنی داری وجود نداشت. در ژنوتیپ 305 نیز مشاهده شد که ba در غلظت 8/8 میکرو مولار دارای بالاترین شاخص های رشد است و فقط با غلظت های 4/4 میکرو مولار اختلاف معنی دار دارد. نتایج کلی این آزمایش نشان می دهد که ba موثرتر از کینیتین عمل می-کند و در تمامی تیمار ها با افزایش غلظت سیتوکینین ها صفات مورد بررسی افزایش یافته اگرچه برخی از آن-ها فاقد اختلاف معنی دار بودند. در آزمایش ریشه زایی از محیط کشت dkw حاوی iba و naa، هر کدام در چهار غلظت (10، 14 و 18) میکرو مولار استفاده شد که بدلیل بروز مشکلات خاصی از جمله سیاه شدن برگ ریز نمونه ها در این مرحله امکان بررسی اثر آن ها بر شاخص های ریشه زایی میسر نشد. بدلیل بروز آلودگی داخلی در محیط های کشت باکتری های عامل آلودگی طی آزمایشاتی شناسایی شد و وجود دو باکتری mycobacterium sp.و . entrobacter sp در محیط ها تشخیص داده شد. همچنین اثر آنتی بیوتیک آمپی سیلین در دو غلظت (شاهد و 100) ppm بر کنترل میزان آلودگی دو نوع ریز نمونه ( قلمه تک گره و برگ) با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاًتصادفی بررسی شد. نتایج نشان داد که این غلظت از آنتی بیوتیک اثر معنی داری بر کنترل آلودگی ریز نمونه های تک گره نداشت اما باعث کاهش میزان آلودگی در نمونه های برگ شد.. در آزمایشی دیگر تأثیر دو نوع محیط کشت ( dkw ، wpm ) نوع ژنوتیپ ( z60 و 305 ) و غلظت هورمون naa در سه سطح (18، 20 و 22) میکرو مولار بر شاخص های رشد کالوس سنجیده شد .نتایج نشان داد بالاترین میزان شاخص ها مربوط به ژنوتیپ 305 در محیط wpm حاوی 22 میکرو مولار naa بود.
سارا اکبری منصور غلامی
تره ایرانی allium ampeloprasum tareh group)) از سبزی های بومی و پر مصرف در ایران است و با وجود سابقه کشت و کار طولانی، پژوهشی در رابطه با اثر تنش شوری بر جوانه زنی بذر، عملکرد و ویژگی های کمی و کیفی این گیاه در دسترس نیست. به این منظور، دو توده همدانی و شادگانی تره ایرانی در معرض سطوح مختلف تنش شوری قرار گرفتند و جوانه زنی بذر، عملکرد، ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی و نیز برخی عناصر معدنی در آن ها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو عامل توده در دو سطح و تنش شوری در پنج سطح صفر، 7، 14، 25 و 40 میلی مولار کلرید سدیم بررسی گردید. مرحله جوانه زنی بذور، در داخل پتری و با قرار گرفتن در انکوباتور به مدت 10 روز مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای شوری با اضافه شدن کلرید سدیم به محلول نصف غلظت هوگلند اعمال گردید. به منظور بررسی اثر شوری بر مرحله رشد رویشی، بذور تره ایرانی در مخلوط ماسه و پرلیت کشت شدند و از چین سوم به بعد، گیاهان روزانه با 250 میلی لیتر محلول غذایی نصف غلظت هوگند حاوی نمک کلرید سدیم آبیاری شدند. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کلرید سدیم درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و لپه کاهش یافت. درصد جوانه زنی در توده شادگانی بیشتر از توده همدانی بود. در مرحله رشد رویشی نتایج نشان داد که با افزایش شدت تنش شوری، عملکرد، طول برگ، عرض برگ، تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر ریشه و برگ و هم چنین درصد ماده خشک برگ و ریشه کاهش نشان داد البته روند کاهشی در این صفات در توده همدانی با شدت بیشتری نسبت به توده شادگانی صورت گرفت. میزان قندهای محلول و تراکم روزنه با افزایش غلظت کلرید سدیم روند افزایشی داشتند در حالی که محتوای نسبی آب برگ و کلروفیل روند کاهشی را نشان دادند. بیشترین میزان قندهای محلول و تراکم روزنه در توده شادگانی و کمترین محتوای نسبی آب برگ و کلروفیل در توده همدانی مشاهده گردید. با افزایش سطوح شوری، میزان پرولین افزایش یافت در حالی که مقدار پروتئین های محلول برگ کاهش نشان داد. بیشترین میزان پرولین در توده شادگانی در بالاترین سطح تنش و کمترین مقدار پروتئین در هر دو توده در بیشترین سطح تنش مشاهده شد. بین مقدار پرولین با کلروفیل و پروتئین-های محلول همبستگی منفی و معنی دار بدست آمد. تنش شوری مقدار نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، مس و روی را کاهش و مقدار سدیم برگ را افزایش داد. تره ایرانی در مرحله جوانه زنی و رشد رویشی، حساس به شوری ارزیابی می گردد و به نظر می رسد توده شادگانی در برابر تنش شوری محتمل تر از توده همدانی باشد.
رضوانه ساسانی هما حسن ساری خانی
کیفیت نور تغییرات فیزیولوژیکی، موفولوژیکی و آناتومیکی متعددی را در گیاهان باعث می شود. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر نور حاصل از led بر رشد، ویژگی های آنتی اکسیدانی و محتوای اسانس گیاه آویشن شیرازی انجام گرفت. ابتدا ریز نمونه های تک گره روی محیط کشت ms کشت شدند. در اتاقک رشد، شیشه های کشت شده، در پنج بخش جداگانه با نورهای led رنگ های آفتابی، قرمز، سبز، آبی و ترکیب یکسانی از قرمز، آبی و آفتابی با شدت نور حدود 35 میکرومول بر متر مربع در ثانیه، به طوری که هیچ نورخارجی به آن وارد نشود، قرار گرفتند. از لامپ فلورسنت با شدت نور مشابه نیز به عنوان منبع نور شاهد استفاده شد. هشت هفته پس از کشت و قرار گیری در معرض نورهای مختلف، صفات طول شاخساره، تعداد شاخساره، تعداد برگ، طول میانگره و کالوس دهی (در صورت مشاهده) و همچنین میزان کلروفیل، محتوای ترکیبات فنلی، ظرفیت آنتی اکسیدانی، میزان اسانس و کیفیت اسانس مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد نور سبز به تنهایی باعث ایجاد تاریک رویی در گیاهان این تیمار شد و به تدریج گیاهان از بین رفتند. اما در تیمارهای دیگر نور led، گیاهان رشد کرده و باقی ماندند. نور قرمز باعث افزایش معنی دار در طول گیاهچه ها و همچنین در طول میانگره ها گردید. اما در مقابل نور آبی باعث کاهش رشد طولی گیاهچه و طول میانگره ها گردید و تیمارهای نور ترکیبی و آفتابی بین آنها قرار گرفت. با اینحال کمترین طول گیاهچه در تیمار نور فلورسنت مشاهده شد. از نظر وزن خشک نیز نور فلورسنت بالاترین درصد وزن خشک را به خود اختصاص داد که اختلاف زیادی با تیمارهای نور led نداشت. نور آبی باعث افزایش محتوای کلروفیل کل و a گردید که مقدار آن با تیمار نور آفتابی یکسان بود. در مقابل کمترین محتوای کلروفیل در تیمار نور قرمز مشاهده گردید. نور قرمز باعث افزایش محتوای فنل کل و همچنین ظرفیت آنتی اکسیدانی گردید. در مقابل در تیمار نور آبی و در تیمار شاهد فنل کل کمتر و ظرفیت آنتی اکسیدانی کمتری اندازه گیری شد. از نظر مقدار اسانس بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری مشاهده نشد. اما کیفیت نور روی ترکیبات اسانس تیمارهای مختلف موثر بود. در کل می توان چنین نتیجه گیری نمود که نور led توانایی جایگزین شدن به عنوان منبع نور اصلی در اتاقک های رشد را دارد. اما برای بدست آوردن و رشد مطلوب گیاهچه ها بررسی های بیشتر برای انتخاب بهترین شدت و ترکیب نوری ضروری است.
پرستو قربانی حسن ساری خانی
پژوهش حاضر با هدف بررسی روش تهیه کشمش شامل آفتاب خشک، سایه خشک و تسزابی (سرد و گرم) بر سرعت خشک شدن انگور، ظرفیت آنتی اکسیدانتی، محتوای فنل کل و برخی اجزای فنلی شامل کاتچین، اپی کاتچین و کلروژنیک اسید مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا مقایسه ای بین ظرفیت آنتی اکسیدانتی و محتوای فنلی انگور و کشمش های سایه خشک تهیه شده از چهار رقم شاهانی، فلیم سیدلس، بیدانه قرمز و بیدانه سفید صورت گرفت. همچنین اثر روش تهیه کشمش بیدانه سفید به صورت آفتاب خشک، سایه خشک و تیزابی سرد و گرم با غلظت های مختلف 5/7، 15، 30 و 60 گرم در لیتر کربنات پتاسیم (جمعاً به تعداد 10 تیمار) بر سرعت خشک شدن انگور، ظرفیت آنتی اکسیدانتی، محتوای فنل کل و برخی اجزای فنلی بررسی شد. نتایج نشان داد که کشمش سایه خشک رقم شاهانی بالاترین و رقم بیدانه سفید کمترین محتوای فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانتی را دارد. روش تهیه همچنین تاثیر معنی داری روی سرعت خشک شدن و ویژگیهای آنتی اکسیدانتی کشمش رقم بیدانه سفید داشت. انگورهای تیمار شده با کربنات پتاسیم سریعتر خشک شدند و محتوای فنلی و ظرفیت آنتی اکسیدانتی بالاتری داشتند. غلظت بالای کربنات کلسیم به صورت گرم تاثیر بیشتری را در حفظ محتوای فنلی و ظرفیت آنتی اکسیدانتی داشتند. در کل کشمش های تیزابی های گرم از کشمش های تیزابی سرد میزان فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی بالاتری داشتند. به نظر می رسد سرعت بالاتر خشک شدن در حفظ محتوای فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانتی کشمش های بدست آمده از رقم بیدانه سفید موثر باشد.
مظفر دولتشاه منصور غلامی
چکیده: به منظور بررسی اثر تنش شوری بر عملکرد و برخی ویژگی های فیزولوژیکی توت فرنگی ( cv. camarosa.f. × ananassa duch) در سیستم کشت هیدروپونیک، آزمایشی در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با پنج سطح شوری؛ صفر (شاهد)، 5/7، 15، 30 و 45 میلی مولار کلرید سدیم در شرایط گلخانه ای صورت گرفت. پس از اعمال تیمار، در مراحل مختلف رشد، ویژگی های فیزیولوژیکی مانند میزان فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، co2 زیر روزنه ای و دمای برگ گیاه اندازه گیری شد. شاخص های رشدی از جمله سطح و تعداد برگ، شاخص های عملکرد مانند عملکردکل، تعداد میوه در بوته، میانگین وزن تک میوه، طول و قطر میوه و همچنین صفات کیفی میوه مانند میزان مواد جامد محلول، اسید قابل تیتراسیون، آنتوسیانین، ph و سفتی بافت میوه در طول آزمایش اندازه گیری شد. در پایان آزمایش کل گیاهان از بستر خارج شدند و میزان صفات بیوشیمیایی مانند محتوای نسبی آب برگ، میزان کربوهیدرات های محلول، پرولین، پروتئین های محلول و کلروفیل برگ و برخی عناصر معدنی موجود در برگ مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش سطح شوری محلول غذایی، سطح و تعداد برگ به طور معنی داری کاهش یافت (01/0 p = <). عملکرد کل، میانگین وزن و تعداد میوه نیز با افزایش شوری به طور معنی داری کاهش یافت، همچنین با افزایش سطح شوری محلول غذایی، محتوای نسبی آب برگ، میزان پروتئین های محلول و کلروفیل کل، کلروفیل a و b کاهش معنی داری نشان داد. میزان هیدرات کربن محلول و پرولین با بالا رفتن شوری، افزایش پیدا کرد (01/0p = <). با افزایش میزان شوری، صفات فیزولوژیکی مانند فتوسنتز، هدایت روزنه ای، تعرق و co2 زیر روزنه ای کاهش معنی داری نشان داد در حالیکه دمای برگ افزایش معنی داری یافت. افزایش سطوح شوری محلول غذایی همچنین باعث کاهش مقادیر پتاسیم و فسفر و افزایش مقادیر کلر و سدیم در برگ توت فرنگی شد. این در حالی است که با افزایش شوری مقادیر عناصر ریز مغذی مانند آهن، روی و مس تغییر معنی داری نشان نداد. طول و قطر میوه اختلاف معنی داری نشان نداد. به طور کلی افزایش نمک در محلول های غذایی بدون خاک تا 15 میلی مولار تأثیر معنی داری بر عملکرد توت فرنگی نداشت و نتایجی نزدیک به شرایط هدایت الکترکی نرمال مشاهده شد. اما در سطوح بالاتر عملکرد با شدت بیشتری تحت تأثیر این عامل بوده و کاهش معنی داری را نشان داد. با افزایش هدایت الکتریکی محلول غذایی، میزان مواد جامد محلول به طور معنی داری افزایش یافت این در حالی است که میزان اسید قابل تیتر و ph اختلاف معنی داری نشان نداد و میزان آنتوسیانین و سفتی بافت میوه تحت تأثیر شوری قرار نگرفت.
ذبیح اله سپهری فر منصور غلامی
این پژوهش به منظور بررسی اثر آنتی بیوتیک استرپتومایسین و جیبرلیک اسید بر بی دانه شدن و برخی ویژگی های کمی وکیفی میوه انگور رقم صاحبی قرمز صورت گرفت. پژوهش حاضر در قالب 2 آزمایش متفاوت از نظر نوع ماده صورت پذیرفت. آزمایش اول به منظور تعیین اثر آنتی بیوتیک استرپتومایسین بر بی بذری و ویژگی های حبه انگور رقم صاحبی انجام گرفت. بدین شکل که استرپتومایسین در غلظت های صفر،50، 150 و 300 میلی-گرم در لیتر و در زمان باز شدن گل ها به صورت غوطه وری خوشه های باز شده انگور انجام شد. نتایج نشان داد که غوطه ور نمودن خوشه های انگور در مرحله تمام گل در تیمار با غلظت 300 میلی گرم در لیتر ضمن افزایش درصد بی بذری، کاهش وزن حبه ها را به دنبال داشت. غلظت های پایین استرپتومایسین چندان تأثیری بر تغییرات کمی و کیفی میوه انگور از جمله پی اچ، اسیدیته و طول خوشه نداشت. در آزمایش دوم تأثیر تیمار با اسید جیبرلیک با غلظت های صفر،10، 20 و 40 میلی گرم در لیتر در دو زمان که مرحله اول 20 روز قبل از باز شدن گل ها و مرحله دوم 10 روز قبل از باز شدن گل ها به صورت محلول پاشی روی خوشه ها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد اسید جیبرلیک به ویژه در غلظت های بالاتر منجر به افزایش بی بذری، طویل شدن حبه ها، افزایش وزن حبه ها و افزایش سفتی پوست در نهایت منجر به افزایش کیفیت میوه جهت مصرف تازه خوری گردید. اثر متقابل غلظت در زمان 10 روز قبل از باز شدن گل ها و تیمار 40 میلی گرم در لیتر اسید جیبرلیک بالاترین وزن حبه را نشان داد. کمترین میزان سفتی پوست نیز متعلق به تیمار با غلظت 20 میلی گرم در لیتر اسیدجیبرلیک در زمان 20روز قبل از باز شدن گل ها بود.
حدیث قربانی زاد حسن ساری خانی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر نانو لوله های کربنی چند جداره بر ریزازدیادی پایه gf677 (دو رگ هلو و بادام) انجام شد. ابتدا، اثر محیط کشت های ms، dkw و wpm بر استقرار ریزنمونه ها بررسی شد. برای پرآوری، قلمه های تک گره در محیط کشت wpm حاوی غلظت های مختلف ba (صفر، 4/4، 11 و 22 میکرو مولار) و نانو لوله های کربنی چند جداره در دو غلظت (صفر و 10 میلی گرم در لیتر) کشت شدند. پس از رشد ریزنمونه ها تعداد شاخه تولید شده، رشد طولی شاخساره، شاخص سطح برگ، وزن تر و خشک و درصد ماده خشک ارزیابی شد. همچنین برای تعیین میزان سمیت نانو لوله های کربنی محتوای کلروفیل برگ و نشت یونی جوانه اندازه گیری شد. برای افزایش رشد طولی شاخساره، محیط کشت wpmبه همراه 6/2 میکرو مولار ga، 88/0 میکرو مولار ba، غلظت های مختلف naa (صفر، 7/2 و 4/5 میکرو مولار) و نانو لوله های کربنی چند جداره در دو غلظت (صفر و 10 میلی گرم در لیتر) مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله ریشه زایی از محیط کشت ms 2/1 حاوی 6/1 میلی گرم در لیتر تیامین، 150 میلی گرم در لیتر fe-eddha، 9/4 میکرو مولار iba و نانو لوله های کربنی چند جداره در دو غلظت (صفر و 10 میلی گرم در لیتر) استفاده شد. ریزنمونه های کشت شده در این مرحله به مدت 7 روز در تاریکی نگهداری شد. برای بررسی اثر نانو لوله های کربنی چند جداره بر تشکیل کالوس ریزنمونه های برگ، محیط کشت wpm حاوی 4/5 میکرو مولار نفتالین اسید استیک، بنزیل آدنین در دو غلظت صفر (شاهد) و 8/8 میکرو مولار و نانو لوله های کربنی در دو غلظت (صفر و 10 میلی گرم در لیتر) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش اثر مثبت نانو لوله های کربنی چند جداره را بر تعداد شاخه تولید شده، رشد طولی شاخساره، افزایش در وزن و سطح برگ نشان داد. بررسی میکروسکوپی و تهیه عکس tem از جوانه رشد یافته در محیط حاوی نانو لوله های کربنی چند جداره نفوذ نانو لوله های کربنی به بافت های شاخساره و جوانه را تایید کرد. همچنین نشان داد که این ترکیب می تواند با ایجاد منافذی در دیواره سلولی به جذب بهتر آب کمک کند. بین تیمار شاهد و تیمار نانو لوله های کربنی چند جداره در مورد صفات محتوای کلروفیل و نشت یونی اختلاف معنی داری مشاهده نشد. استفاده از نانو لوله های کربنی باعث افزایش رشد طولی ریشه گردید. نانو لوله های کربنی بر رشد کالوس بی تاثیر بود
هفترانی دودانگه قاسم رحیمی
تثبیت فلزات سنگین توسط کودهای فسفره و ماده آلی از روش های اصلاح خاک های آلوده بشمار می رود. به همین منظور تأثیر کاربرد کودهای فسفاته و آلی بر تحرک فلزات سنگین و جذب آنها بوسیله گیاه در یک خاک لومی آلوده به فلزات سنگین بررسی شد. این آزمایش گلخانه ای در مرحله اول تحت قالب طرح کاملا تصادفی با تیمارهایی شامل کود دی آمونیوم فسفات (160 میلی گرم بر کیلوگرم)، سوپرفسفات تریپل (160 میلی گرم بر کیلوگرم) و کود کمپوست حاصل از زباله-های شهری (2 درصد) در مقایسه با کنترل و در سه تکرار اجرا شد. در مرحله دوم، جذب فلزهای سنگین بوسیله گل های گلایول، لاله و نرگس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بخش اول نشان داد که کودهای فسفاته باعث کاهش سرب، مس، نیکل و روی زیست فراهم نسبت به شاهد گردید و کمپوست فقط باعث کاهش غلظت سرب زیست فراهم گردید. جذب سرب، کادمیوم، مس ، روی و نیکل بوسیله اندام هوایی و پیاز گلایول در اثر کاربرد کودهای فسفاته نسبت به شاهد کاهش چشمگیری یافت ولی کمپوست موجب کاهش انباشت مس و نیکل در اندام هوایی و پیاز گلایول و جذب روی بوسیله اندام هوایی گیاه گردید. همچنین بخش محلول و تبادلی سرب، روی، نیکل، کادمیوم و مس در اثر استفاده از کودهای فسفاته نسبت به شاهد کاهش پیدا کرد ولی کمپوست فقط باعث کاهش بخش محلول و تبادلی مس و نیکل نسبت به شاهد گردید. یافته های بخش دوم پژوهش نشان داد که با افزایش آلودگی در خاک، جذب سرب، روی و کادمیوم بوسیله بخش هوایی و پیاز گیاه افزایش می یابد. جذب سرب بوسیله برگ های هر سه گیاه برابر بوده و از نظر آماری تفاوت چشمگیری نداشتند. پیاز گلایول مقدار بیشتری سرب نسبت به لاله و نرگس جذب کرد. مقدار کادمیوم در بخش هوایی و پیاز هر سه گیاه اختلاف معنی داری نداشت. لاله نسبت به گلایول مقدار روی بیشتری در برگ های خود انباشته کرد ولی مقدار این عنصر در پیاز هر سه گیاه برابر بود. بنابراین در خاک های آلوده، استفاده از کودهای شیمیایی حاوی فسفر ممکن است از ورود فلزات سنگین به زنجیره غذایی جلوگیری کند. همچنین استفاده از گل های زینتی مانند گلایول، لاله و نرگس پیشنهاد مناسبی برای جایگزینی کاشت محصولات زراعی خوراکی در خاک های آلوده به فلزات سنگین می باشد.
لیلا خرمشاهی منصور غلامی
این پژوهش به منظور بررسی اثر تیوفر و اسیدسالیسیلیک بر افزایش مقاومت به سرما در گردو رقم جمال انجام شده است. این آزمایش در مزرعه و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در پنج تکرار انجام شد. تیمارهای تیوفر در چهار سطح?، ?/?، ? و??در هزار و اسیدسالیسیلیک در سه سطح0، ?/? و ? میلی مولار و تهیه شد. محلول پاشی با تیوفر در سه مرحله زمانی شامل آبان ماه، اسفند و اوائل بهار انجام گرفت. محلول پاشی درختان گردو با تیمار اسیدسالیسیلیک?? ساعت قبل از نمونه برداری در دو نوبت صبح و عصر انجام شد. نمونه هایی از برگ و ساقه گردو تیمار شده با تیوفر و اسیدسالیسیلک برای اندازه گیری میزان نشت یونی تحت تیمار دمایی0، 3-، 6- و 9- قرار گرفتند و میزان نشت یونی آنها اندازه گیری شد. جهت اندازه گیری مدت زمان اثر تیوفر میزان نشت یونی نمونه های تیمار شده با این ماده در سه مرحله به فاصله 3 روز یکبار بعد از محلول پاشی اندازه گیری گردید. هم چنین نمونه هایی از برگ و ساقه گردوی تیمار شده با این دو ماده ?? ساعت بعد از محلول پاشی بطور جداگانه تهیه و میزان قندهای محلول، پروتئین، پرولین و کلروفیل برگ و آب نسبی بافت برگ و ساقه اندازه گیری شد. در نمونه های تیمار شده با تیوفر میزان نشت یون ها در روز اول و چهارم پس از محلول پاشی کاهش یافت. نمونه های برگ و ساقه گردو تیمار شده با تیوفر تا دمای 6- درجه سانتی گراد نشت زیر50 درصد داشته و زنده بودند. غلظت های 5 و 10 در هزارتیوفر باعث کاهش نشت یونی شدند. اما این ماده در روز هفتم بر میزان نشت یون ها بی تاثیر بود. تیوفر باعث افزایش در مقدار کربوهیدرات، پرولین، پروتئین و کلرفیل برگ درختان گردوی تیمار شده با این محلول شد. بهترین اثر مربوط به غلظت های10 و 5 در هزار از این ماده بود. میزان آب نسبی بافت ساقه و برگ گردو در اثر تیمار تیوفر کاهش یافت.تیمار اسیدسالیسیلیک 5/0 و1 میلی مولار باعث کاهش میزان نشت یون ها و زنده ماندن نمونه ها تا دمای 6- درجه سانتی گراد شد در صورتی که نمونه های شاهد تا دمای 3- درجه سانتی گراد بیشتر زنده نماندند. اسیدسالیسیلیک باعث افزایش میزان کربوهیدرات ها، پرولین و پروتئین گردید. بهترین اثر را غلظت1 میلی مولار اسیدسالیسیلیک داشت. اسیدسالیسیلک بر میزان کلرفیل و آب نسبی بافت ساقه بی اثر بود اما باعث کاهش آب نسبی بافت برگ درخت گردو شد و بیشترین اثر را تیمار با غلظت1 میلی مولار داشت.
سارا رضی گندمانی منصور غلامی
توت فرنگی (fragaria ananassa) گیاهی حساس به تنش شوری است و تحت شرایط این نوع تنش، رشد رویشی، زایشی، کیفیت و عملکرد میوه آن کاهش می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر دو عنصر روی و منگنز روی برخی خصوصیات کمی و کیفی توت فرنگی رقم سلوا تحت تنش شوری و در شرایط کنترل شده گلخانه ای و به صورت آبکشت طراحی و اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه فاکتور شوری حاصل از کلرید سدیم در سه سطح (صفر، 15، 30 میلی مولار)، کلات روی در سه سطح (صفر، 40، 80 میلی گرم در لیتر ) و کلات منگنز در سه سطح (صفر، 200، 600 میلی گرم در لیتر) با سه تکرار انجام گرفت. محلول پاشی بوته ها در دو مرحله (هم زمان با اعمال تیمار شوری و در شروع گلدهی) انجام شد. نتایج نشان داد تیمارهای برگی روی و منگنز باعث افزایش سطح برگ، وزن تر و درصد ماده خشک شاخساره و ریشه، میزان کلروفیل و محتوای نسبی آب شده و میزان نشت یونی در گیاه را کاهش داده است. تیمار برگی کلات منگنز به طور معنی داری باعث افزایش پرولین در شرایط تنش شد ولی کلات روی اثر معنی داری بر پرولین در شرایط تنش و غیر تنش نشان نداد. افزایش مقدار پروتئین محلول و کربوهیدرات های محلول در اثر کاربرد تکی و همزمان روی و منگنز در شرایط تنش قابل مشاهده بود. همچنین اثر منفی تنش شوری در کاهش عملکرد و میانگین وزن تک میوه با تیمارهای برگی روی و منگنز کاهش یافت ولی اثر ساده کلات منگنز بر عملکرد کل از نظر آماری معنی دار نبود. کلات روی با کاهش اسیدیته قابل تیتیراسیون و افزایش مواد جامد محلول میوه و شاخص طعم، کیفیت میوه را در شرایط تنش بهبود بخشید ولی کلات منگنز باعث افزایش اسیدیته قابل تیتیراسیون و کاهش مواد جامد محلول و همچنین کاهش شاخص طعم میوه گردید. کلات روی باعث کاهش مقدار سدیم، کلر و منگنز و افزایش روی، پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم در برگ گردید. کلات منگنز مقدار سدیم، کلر و روی در برگ را کاهش داد و باعث افزایش روی، پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم در برگ شد. اثر متقابل کلات روی و کلات منگنز به جز شاخص کلروفیل a و کلروفیل کل در سایر شاخص های رویشی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی برگ و میوه معنی دار بود و مشخص شد کاربرد همزمان کلات روی و کلات منگنز در اکثر فاکتورهای اندازه گیری شده بسیار بهتر از کاربرد هر کدام به تنهایی جهت کاهش اثرات منفی تنش می باشد. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده در این پژوهش می توان کاربرد همزمان روی و منگنز را در شرایط تنش شوری جهت جبران اثرات منفی تنش توصیه نمود.
ایوب سلطانی منصور غلامی
انگور از مهمترین میوه های دنیاست که به صورت تازه خوری، خشک شده (کشمش ها)، آب میوه تازه و دیگر محصولات ثانویه در کشورهای مختلف جهان مورد استفاده قرار می گیرد. کیفیت انگورهای تازه خوری و زمان رسیدن آنها از اهمیت بالایی برخوردار هستند. ترکیبات شیمیایی و خصوصیات فیزیکی انگورها، شاخص های خوبی برای کیفیت میوه هستند. در راستای افزایش کیفیت انگورهای تازه خوری، تاثیر اتفان و متیل جاسمونات روی خصوصیات کیفی و زمان رسیدن انگور دو رقم بیدانه قرمز و صاحبی قرمز مورد ارزیابی قرار گرفت. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل زمان محلول پاشی در 2 سطح (زمان دگرفامی و دو هفته پس از دگرفامی) و نوع ماده و غلظت آن در 7 سطح ( شامل شاهد، اتفان 100، 200 و300 میلی گرم در لیتر و متیل جاسمونات 8، 16و 24 میکرو لیتر در لیتر) بود. اتفان و متیل جاسمونات باعث افزایش اندازه حبه در هر دو رقم شدند. کاربرد اتفان و متیل جاسمونات باعث کاهش سفتی بافت حبه در رقم صاحبی و افزایش سفتی حبه در رقم بیدانه قرمزشدند. هردو ترکیب باعث افزایش مواد جامد محلول و کاهش اسیدیته در هر دو رقم مورد بررسی و در نتیجه نسبت مواد جامد محلول به اسید در آنها افزایش یافت. هر دو ترکیب روی میزان مواد فنولیکی و آنتوسیانین هر دو رقم افزایش چشمگیری گذاشتند. اتفان و متیل جاسمونات روی ظرفیت آنتی اکسیدانی رقم بیدانه قرمز تاثیری نداشتند اما باعث افزایش آن در رقم صاحبی شدند. تیمارهای مورد استفاده باعث بهبود رنگ ظاهری هردو رقم شدند. در رقم بیدانه قرمز، اتفان و متیل جاسمونات باعث افزایش رنگ قرمز و شاخص a شدند اما روی روشنایی رنگ این رقم تاثیری نداشتند در رقم صاحبی این تیمارها باعث افزایش رنگ قرمز و میزان روشنایی در حبه ها شدند اما بین زمانهای مختلف محلول پاشی اختلافی از این نظر مشاهده نشد.
فاطمه دهقان منگابادی منصور غلامی
توت فرنگی (fragaria × ananassa ) گیاهی حساس به تنش شوری است و تحت محیط شور، رشد رویشی، زایشی و کیفیت وعملکرد میوه آن کاهش می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر برخی ویتامین های دخیل در فرایند های ضداکسایشی (آسکوربیک اسید و آلفاتوکوفرول) بر خصوصیات کیفی و عملکرد توت فرنگی، رقم سلوا تحت شرایط تنش شوری طراحی و اجرا شد. این آزمایش در قالب فاکتوریل و بر مبنای طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. سه سطح از نمک کلرید سدیم (0، 15 و 30 میلی مول بر لیتر) در محلول غذایی حل شد و 4 سطح ویتامین شامل آسکوربیک اسید ( 5/1 و 3 میلی مولار) و آلفاتوکوفرول (5/1 و 3 میلی مولار ) بعلاوه شاهد (بدون ویتامین)، در سه مرحله همزمان با تیمار شوری، به فاصله دو هفته محلول پاشی گردید. نتایج نشان داد تنش شوری باعث کاهش شاخص های رویشی (سطح برگ، وزن تر و خشک شاخساره و ریشه) شد. ویتامین ها (آسکوربیک اسید و آلفاتوکوفرول) اثر تنش شوری بر پارامتر های رشد را کاهش دادند. تحت تنش شوری تیمار آسکوربیک اسید در افزایش سطح برگ موثر تر بود. فاکتور های فیزیولوژیکی از جمله محتوای آب نسبی برگ و کلروفیلa، b و کل تحت شرایط تنش شوری کاهش یافتند در حالی که سبب افزایش نشت یونی بافت. افزایش معنی دار محتوای آب نسبی و میزان کلروفیل برگ و همچنین کاهش نشت یونی در بوته های تحت تیمار برگی با ویتامین ها بخصوص در شرایط شوری 30 میلی مولار مشاهده شد. غلظت کربوهیدرات های محلول و پرولین تحت شرایط تنش شوری افزایش و پروتئین های محلول برگ کاهش معنی داری یافت. کاربرد ویتامین ها اثر معنی داری بر میزان پرولین تحت شرایط شوری نداشتند. روند افزایش در کربوهیدرات های محلول تحت تیمار ویتامین ها در بوته های محلول پاشی شده با آلفا توکوفرول به ویژه در شرایط غیر شور بارزتر بود. ویتامین ها اثر معنی داری بر افزایش پروتئین های محلول داشتند. غلظت پروتئین های محلول در اثر تیمار آلفاتوکوفرول، به ویژه در شرایط شوری 30 میلی مولار، بیشتر از تیمار آسکوربیک اسید بود. تنش شوری میزان پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم کاهش و میزان سدیم را افزایش داد، ولی اثر معنی داری روی کلر نداشت. آسکوربیک اسید و آلفا توکوفرول تأثیر?معنی داری از لحاظ آماری بر مقدار کلر و نسبت پتاسیم به سدیم نداشتند. آسکوربیک اسید در افزایش جذب پتاسیم و آلفا توکوفرول در کاهش سدیم طی شوری 30 میلی مولار اثر چشمگیری داشتند. تنش شوری اثر منفی روی عملکرد کل داشت. محلول پاشی آسکوربیک اسید و آلفا توکوفرول باعث افزایش عملکرد بوته ها تحت تنش شوری شد. با افزایش شوری تأثیر ویتامین ها بخصوص آسکوربیک اسید بر افزایش عملکرد بیشتر بود. مواد جامد محلول و اسیدیته قابل تیتراسیون تحت شرایط شوری روند افزایشی را نشان دادند. میوه بوته های تیمار شده با شوری 15 میلی مولار بیشترین میزان نسبت مواد جامد محلول به اسیدیته را نشان دادند. تیمار برگی آسکوربیک اسید و آلفا توکوفرول با کاهش اسیدیته قابل تیتراسیون و افزایش مواد جامد محلول میوه شاخص طعم و کیفیت میوه را در شرایط شوری بهبود بخشیدند. آسکوربیک اسید و آلفا توکوفرول با افزایش میزان اسیدیته سبب کاهش شاخص طعم در شرایط فاقد شوری شدند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان به این نتیجه رسید که ویتامین های آنتی اکسیدانی (آسکوربیک اسید و آلفا توکوفرول) اثرات مضر شوری را بر بوته های توت فرنگی کاهش داده و سبب افزایش مقاومت به تنش شوری می گردد.
مهدیه کریمی حسن ساریخانی
گارنم (gn15) (دورگ بین گونه ای هلو و بادام) پایه ای پر رشد است که سازگاری خوبی را با شرایط آب و هوائی و خاک های بسیاری از مناطق ایران دارد و برای هلو، بادام و شلیل استفاده می شود. در این پژوهش، ریزازدیادی این پایه با روش های شاخساره زائی مستقیم و جنین زائی رویشی غیر مستقیم بررسی شد. نتایج نشان دادند که ترکیب غلظت های مختلف کینتین یا بنزیل آدنین و نفتالن استیک اسید اثر معنی داری را در تعداد شاخساره جانبی، طول شاخساره ، تعداد گره و طول میانگره داشت. بیشترین تعداد شاخساره جانبی و بالاترین طول میانگره و طول شاخساره پس از تیمار با جیبرلیک اسید درتیمار 2 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین همراه با 1/0 میلی گرم در لیتر نفتالن استیک اسید و بالاترین طول شاخساره در تیمار 4 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین بدون نفتالن استیک اسید و بالاترین تعداد گره در تیمار 2 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین بدون نفتالن استیک اسید به دست آمد. اثر دو محیط کشت ms و 1/2ms همراه با غلظت های مختلف iba و naa روی ریشه زائی نمونه ها مورد بررسی قرار گرفت. محیط کشت msتکمیل شده با 1 میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید بیشترین اثر را روی درصد ریشه زائی داشت و بالاترین تعداد و طول ریشه در هر ریزنمونه به ترتیب در محیط کشت 1/2ms تکمیل شده با 1 میلی گرم در لیتر نفتالن استیک اسید و2 میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید بدست آمد. در کالوس زائی از ریزنمونه برگی، محیط کشت wpm بهتر از محیط کشت ms بود. بزرگترین کالوسها درترکیب اکسین های 4،2- دی و 5،4،2- تی را بدست آمد و همچنین تیمار 2 میلی گرم در لیتر 4،2- دی و تیمارهای 5،4،2- تی در همه غلظت ها باعث القای کالوس از برگ و بدون نکروزه شدن ریزنمونه شدند. در تیمارهای واکشت، 75/0 میلی گرم در لیتر کمترین نکروزه شدن و بالاترین درصد کالوس قرمزرنگ به دست آمد. تغییرکربوهیدرات های محیط کشت باعث تحریک تولید آنتوسیانین در کالوس ها گردید و بالاترین درصد کالوس قرمزرنگ با افزایش ساکارز تا 5 درصد به دست آمد. تیمارهای اکسینی و کربوهیدراتی در هیچ کدام از تکرارها انگیزش جنین زایی رویشی را تحریک نکردند.
سلما جمالیان نصر آبادی منصور غلامی
این پژوهش در قالب سه آزمایش مستقل به منظور بررسی اثرات دو هورمون اسید آبسایزیک (aba) و اسید جاسمونیک (ja)، بر برخی تغییرات متابولیکی و فیزیولوژیکی در گیاه توت فرنگی( fragaria × ananassa duch.) تحت تنش نمک کلرید سدیم صورت گرفت. مقدار پتاسیم ریشه در هر دو رقم همگام با افزایش شدت تنش، کاهش یافت و پتاسیم برگ در غلظت های بالا کمترین مقدار را در رقم ?کوئین الیزا? نشان داد. افزایش مقدار کلسیم ریشه در هر دو رقم با کاربرد نمک کلرید سدیم قابل مشاهده بود. کمترین مقدار کلسیم برگ در رقم ?کردستان? تحت تنش وجود داشت. با افزایش غلظت نمک مقدار کلر در ریشه و برگ هر دو رقم افزایش نشان داد. افزایش نشت یونی در غلظت های بالای نمک کلرید سدیم هر دو رقم مشاهده شد. با افزایش غلظت نمک کلرید سدیم، مقدار داخلی هورمون های aba و ja در رقم ?کردستان? افزایش بیشتری نشان دادند. افزایش مقدار پرولین برگ در هر دو رقم در شرایط تنش شوری مشابه بود. غلظت های بالاتر نمک محتوی نسبی آب برگ را در در هر دو رقم کاهش دادند. وزن های تر و خشک ریشه، طوقه و شاخساره با افزایش غلظت نمک در هر دو رقم کاهش پیدا کردند. تیمار های شوری منجر به کاهش مقدار کلروفیل a در رقم ?کردستان? شدند در حالی که در رقم ?کوئین الیزا? کاهش مقدار کلروفیل b بیشتر مشاهده شد. کاهش مقدار کلروفیل کل در اثر غلظت بالای نمک در هر دو رقم وجود داشت. آزمایش دوم با هدف بررسی جزئی تر نقش هورمون aba در پاسخ های گیاه در برابر دو رژیم شوری تدریجی و ناگهانی در هر دو رقم به انجام رسید. تیمار تدریجی شوری تا حد 20 میلی مول بر لیتر و طی پنج هفته و تیمار شوک نمک در دو سطح شاهد و 20 میلی مول بر لیتر نمک کلرید سدیم اعمال شدند. محلول پاشی با هورمون aba در غلظت های 0، 5، 10، 20 و 40 میکرو مول بر لیتر انجام گرفت. بیشترین مقدار فرولیک اسید با افزایش غلظت aba در تنش شوری ناگهانی در رقم ?کوئین الیزا? وجود داشت در حالی که بیشترین مقدار کافئیک اسید، p-کوماریک اسید، جنتیسیک اسید و گالیک اسید در رقم ?کردستان? و پس از کاربرد بالاترین سطح aba و تنش شوری تدریجی مشاهده شد. در شرایط مشابه، هر دو رقم افزایش مقدار الاجیک اسید و متیل گالات را نشان دادند. در ارتباط با تنش شوری تدریجی aba به نحو موثرتری در رقم ?کردستان? موجب ایجاد سازگاری در برابر تنش شد. در برهمکنش تنش شوری تدریجی و بالاترین سطح aba، بیشترین مقدار فلاونوئید برگ در رقم ?کوئین الیزا? مشاهده گردید. بیشترین مقدار آنتوسیانین میوه در هر دو رقم در تیمار مشابه مشاهده شد. رقم ?کردستان? در اکثر موارد ذکر شده تحت تنش شوری تدریجی در مقایسه با شوک نمک سازگاری بهتری نشان داد. در آزمایش سوم اثر کاربرد خارجی ja در بر همکنش با هورمون aba و رژیم های مختلف تنش شوری از نظر تغییر مقدار برخی متابولیت های اولیه در برگ رقم ?کوئین الیزا? مورد بررسی قرار گرفت. تیمار تدریجی شوری تا حد 10 میلی مول بر لیتر و طی پنج هفته اعمال شد. تیمار شوک نمک در دو سطح شاهد و 10 میلی مول بر لیتر نمک کلرید سدیم صورت گرفت. aba در غلظت های 0 و 40 میکرو مول بر لیتر و ja در غلظت های 0، 5، 10، 20 و 40 میکرومول بر لیتر، مورد استفاده قرار گرفتند. افزایش مقدار قند گلوکز و فروکتوز برگ با کاربرد aba و ja در شرایط تنش شوری تدریجی قابل مشاهده بود و افزایش سوربیتول و اینوسیتول در اثر تنش شوری ناگهانی در بر همکنش دو هورمون نقش موثری در ایجاد مقاومت نسبت به تنش داشته است. برهمکنش aba با بالاترین غلظت ja، در شرایط تنش شوری تدریجی منجر به افزایش مقدار اسید های آمینه آزاد در برگ ها شد.
اعظم صدیقی هفشجانی منصور غلامی
رشد گل آذین و تولید میوه در محیط درون شیشه¬ای می¬تواند ابزار ارزشمندی را در اختیار ما برای تحقیق و بررسی¬های دقیق مراحل مختلف فرایند های فیزیولژیکی مربوط به تکوین اندام های زایشی و مراحل حساس در این دوره قرار دهد. در این پژوهش گل آذین در حال رشد از دو رقم انگور شامل، بیدانه سفید و روبی سیدلس از شاخه¬های جوان و در حال رشد طبیعی بهاره جدا شدند. برای کشت درون شیشه ای گل¬آذین¬ها از محیط کشت پایه ms با نصف غلظت استفاده شد. پس از کشت، رشد و نمو گل آذین¬ها تا تشکیل میوه و سپس رسیدن حبه¬ها ادامه داشت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با فاکتور رقم در دو سطح و جیبرلین در 2 سطح (صفر و 89/2 میکرومولار)، بنزیل آمینوپورین در 3 سطح (صفر، غلظت های 5/2 و 4 میکرومولار) و هورمون ایندول بوتیریک اسید در 3 سطح (صفر، غلظت ¬های 5/2 و 9 /4 میکرومولار) با سه تکرار در هر تیمار انجام شد. نوع هورمون و غلظت آن در موفقیت رشد گل¬آذین¬های کشت شده موثر بود، به طوری که در تیمار ایندول بوتیریک اسید با غلظت 9/4 و بنزیل آمینو پورین با غلظت 4 میکرومولار و بدون حضور جیبرلین، گل¬آذین کشت شده رشد کرد و گل¬ها باز شدند و نهایتاً تولید میوه کردند (محیط کشت 15 و 17). در اینجا نقش هورمون اکسین و سیتوکنین به عنوان هورمون¬های کلیدی در باز شدن و تولید میوه در انگور مشخص در حالی که نقش جیبرلین ناچیز بود. در مقایسه بین ارقام، ریز نمونه¬های رقم بیدانه سفید نسبت به روبی سیدلس از لحاظ ماندگاری و طول دوره رشد، سازگاری بهتری را به شرایط درون شیشه¬ای نشان دادند. در تیمار شاهد بدون هورمون گلهای روی گل¬آذین قهوه¬ای و بعضاً شیشه ای شده و از رشد بازایستادند. در مرحله بعدی پژوهش برای بررسی اثر تأثیر کاهش دما، منابع غذایی و هورمونی بر تکوین اندام های زایشی انگور در شرایط درون شیشه ای ابتدا بررسی ساختار تکوینی دو رقم انگور مورد آزمایش در شرایط طبیعی انجام گرفت تا اطلاعات اولیه از وضعیت طبیعی ساختار تکوینی گل آذین¬ها در اختیار قرار گیرد. در این رابطه، غنچه¬های باز نشده از گل آذین¬های تشکیل شده بر روی شاخه¬های یکساله هر دو رقم از پایه¬های رشد یافته در شرایط طبیعی جمع آوری شد. نمونه¬ها در فیکساتورfaa 70 تثبیت و در الکل70 %در محیط خنک (یخچال) نگهداری شدند. سپس نمونه¬های جمع آوری شده، پس از قالب گیری در پارافین با میکروتوم برش داده شدند و رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین انجام گرفت. سپس نمونه¬ها بر روی لام شیشه¬ای قرار داده شدند و با میکروسکوپ نوری مورد بررسی و عکس برداری قرار گرفتند. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که بساک این گل¬ها از نوع چهار کیسه¬ای و دیواره بساک از نوع دولپه¬ای و از یک لایه اپیدرم، لایه مکانیکی و لایه تغذیه کننده تشکیل شده است. دانه گرده در زمان انتشار دارای سه شیار طولی می¬باشد. هر گل دارای 5 کاسبرگ، 5 گلبرگ به هم پیوسته و مادگی با تخمدان دو برچه و در هرخانه تخمک¬ها واژگون و با تمکن محوری هستند و پارانشیم خورش به مقدار زیاد دیده می¬شود. تقسیمات سلول مادر مگاسپور به صورت عرضی و طولی دیده شد که منجر به تتراد¬های کروی و چند ضلعی می¬شود. در نهایت لقاح با سلول تخم¬زا در کیسه رویانی منجر به رویان گویچه ای شد. در آزمایش بعدی با استفاده از نتایج بدست آمده از آزمایش قبل، از بهترین محیط کشت شناخته شده برای کشت گل آذین استفاده شد تا ریز نمونه¬های مورد نیاز برای تیمار سرما دهی یا دمای پایین کشت و آماده گردد. بدین منظور و برای بررسی اثر تنش دمای پایین بر مراحل تکوین اندام¬های زایشی و نیز تیمارهای کاهنده اثرات تنش دمای پایین، تعداد مورد نیاز از گل آذین¬های هردو رقم در محیط درون شیشه¬ای کشت شدند. پس از رشد و نمو گل ¬ها، برای تعیین بخش حساس گل به سرما و ارزیابی¬های لازم، گل آذین-های درون شیشه، از هر دو رقم، قبل از باز شدن، تحت دو تیمار دمایی شامل دماهای 17/14 و 12/9 سلسیوس، به ترتیب برای روز و شب (16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) برای سه شب قرار گرفتند. پس از این مرحله نمونه¬ها به دمای20/ 25 درجه انتقال داده شدند تا تعدادی از نمونه گل¬ها به رشد خود ادامه داده و بطور طبیعی شکوفا شوند. قبل از باز شدن گل¬ها، نمونه¬های تیمار¬های مختلف جمع آوری شده و پس از آماده سازی به روش سیتو هیستولوژیک با میکروتوم برش گیری و پس از رنگ آمیزی مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تیمار¬های دمایی نشان داد که رقم روبی سیدلس به سرما حساس¬تر بوده و ضمن تأثیر پذیری منفی از قرار گرفتن در دمای17/14، در شرایط دمای12/9 درجه سلسیوس حساسیت بیشتری نشان داد. دوره باز شدن گل¬ها طولانی تر و تقریباً تمایل به رنگ قهوه¬ای نشان داده شد. در حالیکه در مقایسه، رقم بیدانه به دمای17/14 درجه حساسیت بسیار کمتری نشان دادند و به دمای12/9 درجه تحمل بیشتری داشتند. مطالعات میکروسکوپی نشان داد که نمونه¬های گل سرما دیده، اغلب فاقد بذر در حجره¬های تخمدان بوده، کیسه جنینی تشکیل نشده و یا تجزیه کیسه جنینی اتفاق افتاده است. سایر مشاهداتی که در نمونه¬های آسیب دیده از تنش سرما قابل تشخیص بود عبارت بودند از: کریستالی شدن تخمدان، نقص در ساختار تخمک یا پوک شدن بذر و یا کاهش پارانشیم خورش، رشد نابرابر یا بیشتر پوسته¬های تخمک، چند شکلی شدن دانه¬های گرده و یا فاقد دانه گرده بودن در بساک، دانه¬های تتراد بهم چسبیده و غیر قابل جدا شدن، رشد غیر طبیعی بساک طوری که لایه¬های مختلف تشکیل دهنده آن آثار تخریب و بی نظمی را نشان می¬دهند، عدم تشکیل رویان و کاهش درصد باز شدن گل و درصد جوانه زنی گرده. تمامی ناهنجاری¬های ایجاد شده در اثر تنش دمای پایین، موجب عدم موفقیت گل¬ها در گرده افشانی، تلقیح و تشکیل میوه می¬گردند. در ادامه این تحقیق، با هدف بررسی نقش تیمارهای هورمونی و تغذیه¬ای بر کاهش آثار منفی تنش دمای پایین ، تیمار اسید سالیسیلیک با غلظت¬های 5 ،10 میکرو مولار و سیتوکینین با غلظت¬های 2و4 میکرو مولار و تیمار منابع غذایی شامل بُر به میزان 62/0، 75/0 گرم در لیتر به صورت اسید بوریک و قند ساکارز به مقدار 15 و20 درصد به محیط کشت بهینه گل آذین (15) اضافه شدند. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی بر روی دو رقم بیدانه سفید و روبی سیدلس در تحت تیمار سرمایی در شرایط دمای12/9 درجه سلسیوس و با اعمال 5 تیمار مختلف انجام شد. با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش، رقم بیدانه سفید با درصد بیشتری از تشکیل گل¬های کامل، نسبت به رقم روبی سیدلس عکس العمل بهتری به تیمار¬های مورد استفاده نشان داد. اثر متقابل رقم و تیمار¬های مورد استفاده نشان داد که ساکارز با هردو غلظت 15و 20 گرم در لیتر و بُر با غلظت 75/0 میلی گرم در لیتر باعث افزایش درصد تشکیل گل¬های سالم در رقم بیدانه سفید شدند. همچنین غلظت 75/0 میلی گرم در لیتر اسید بوریک وغلظت¬های 15 و20 گرم در لیتر ساکارز و 10 میکرومولار اسید سالیسیلک در رده بعدی در افزایش میزان باز شدن و تشکیل گل طبیعی سالم در رقم روبی سیدلس شدند. افزایش میزان کربوهیدرات های محلول، پروتئین¬های محلول و پرولین با تشکیل گل¬های سالم رابطه مستقیم داشته و در حفظ و بقاء بخش¬ها و اجزای حساس گل¬ها نقش موثری داشتد. در مجموع می توان چنین نتیجه گیری کرد که بالاترین غلظت تیمار¬های مورد استفاده در این آزمایش اثر مثبتی بر افزایش متابولیت¬های ضروری داشته و با تقویت مکانیزم¬های مقاومت به تنش سرما در بافت¬ها و اندام¬های جوان و ظریف گل از صدمات ناشی از دمای پایین جلوگیری کرده¬اند.
عطیه احقر منصور غلامی
تنش کم آبی یکی از شایع ترین و مهمترین تنش¬های غیر زیستی در جهان می باشد که رشد و نمو گیاهان را تحت تأثیر قرار می¬دهد. در این پژوهش به منظور بررسی اثر تنش کم آبی بر برخی ویژگی¬های مورفوفیزیولوژیکی، بیوشیمیایی، فعالیت آنزیم- های آنتی اکسیدانی و نیز غلظت برخی عناصر غذایی در توت فرنگی رقم سلوا، آزمایشی در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل: 4 سطح تنش کم آبی با پتانسیل اسمزی صفر (شاهد)، 1-، 75/1- و 5/2- مگاپاسکال که توسط ¬ peg-6000 ایجاد شده بود به صورت آبکشت گلدانی انجام پذیرفت. پس از اعمال تیمارهای تنش کم آبی، صفات مورفولوژیکی گیاه نظیر: تعدادبرگ، وزن تر و خشک شاخساره و وزن تر و خشک ریشه اندازه گیری شد. صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی برگ گیاه مانند: محتوای آب نسبی، کلروفیل، نشت یونی، میزان کربوهیدرات و پروتئین محلول و پرولین اندازه گیری شد. همچنین فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و پراکسیداز و غلظت برخی عناصر غدایی برگ نیز اندازه گیری شد. بر اساس نتایج بدست آمده تنش کم آبی اثر معنی داری بر شاخص های رشدی گیاه در سطح احتمال 1% داشت، بطوریکه تعداد برگ، وزن تر و خشک شاخساره و وزن تر و خشک ریشه با افزایش شدت تنش کاهش یافت. بیشترین میزان کاهش در پارامترهای فوق در تیمار با پتانسیل اسمزی 5/2- مگاپاسکال مشاهده شد. تنش کم آبی اثر معنی داری در سطح احتمال 1% بر ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی توت فرنگی رقم سلوا داشت. با افزایش شدت تنش میزان محتوای آب نسبی و کلروفیل a،b و کل برگ کاهش یافت و میزان نشت یونی برگ¬ها افزایش نشان داد. همچنین میزان کربوهیدرات محلول و پرولین برگ با افزایش شدت تنش کم آبی افزایش نشان داد، در حالیکه میزان پروتئین محلول در برگ کاهش یافت. تنش کم آبی باعث افزایش فعالیت آنزیم¬های آنتی¬¬ اکسیدانی کاتالاز و پراکسیداز شد. بیشترین افزایش این آنزیم¬ها در تیمار 5/2- مگاپاسکال مشاهده شد. تنش کم آبی غلظت پتاسیم، روی و مس را کاهش و غلظت سدیم برگ را افزایش داد. تنش کم آبی اثر معنی داری بر غلظت عنصر منگنز نداشت. بطور کلی با توجه به نتایج بدست آمده بیشترین تغییرات صورت گرفته در ویژگی¬های رشد و شاخص¬های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه و همچنین میزان آنزیم در شرایط تنش کم آبی نسبت به شاهد، در تیمار با پتانسیل اسمزی5/2- مگاپاسکال مشاهده شد. توت- فرنگی رقم سلوا به طور شدیدی به تیمار 5/2- مگاپاسکال واکنش نشان داد، بطوریکه پس از رفع شرایط تنش قادر به برگشت نبود و منجر به مرگ گیاهان شد، در حالیکه در پتانسیل اسمزی 1- مگاپاسکال با تغییرات اندکی در ویژگی¬های فوق بازگشت به شرایط قبل درگیاه فراهم گردید. از این حیث به نظر می رسد که پتانسیل اسمزی 1- مگاپاسکال آستانه¬ی تحمل این گیاه به تنش کم آبی باشد.
فاطمه شیرازی منصور غلامی
تنش خشکی به عنوان یک عامل محدودکننده تولیدات گیاهی و فاکتوری مهم در کاهش رشد و توسعه¬ی گیاهان است. روش¬های سنتی برای انتخاب گیاهان متحمل به خشکی فرآیندی پیچیده و زمان بر است. با توجه به تناسبی که احتمالا" بین واکنش سلول، اندام و کل گیاه نسبت به تنش¬ها وجود دارد از روش کشت درون شیشه¬ای برای ارزیابی و دستیابی به گیاهان متحمل به خشکی استفاده می¬گردد. از طریق کشت¬های درون شیشه¬ای می¬تون تعداد گیاه بیشتر را در زمان کوتاهتر و فضای محدودتر بررسی کرد. در این پژوهش اثرات سوء تنش خشکی در دو رقم انگور فلیم سیدلس و بیدانه سفید در شرایط کشت درون شیشه¬ای در آزمایشگاه گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا بررسی شد. بدین منظور از دو رقم انگور بیدانه سفید و فلیم سیدلس ریزنمونه¬ی تک گره تهیه و در محیط پایه ms حاوی تنظیم کننده¬های رشد 2 میلی¬گرم بر لیتر baو 2/0 میلی¬گرم بر لیتر naa، مقدار 30 گرم بر لیتر ساکارز، 7 گرم آگار و هم چنین 200 میلی¬گرم بر لیتر زغال فعال با 8/ 5ph= کشت گردید. پس از استقرار کامل و رشد گیاهچه، اقدام به ساخت محیط کشت مشابه با مرحله ی قبل اما دارای 4 غلظت متفاوت از پلی اتیلن گلایکول (0، 5/0%، 1% و 2%که به ترتیب معادل 0، 035/0-، 07/0- و 14/0- بار پتانسیل آب) نموده و از گیاهچه¬های رشد یافته در شرایط درون شیشه¬ای قلمه¬ی سه گره گرفته و به محیط جدید وارد شد. جهت مقایسه و سنجیدن توان تحمل و تغییرات ایجاد شده در این دو رقم، در پایان آزمایش برخی شاخص های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی ایجاد شده در اثر پلی اتیلن گلایکول در رقم فلیم سیدلس در سطح متوسط تنش یعنی تیمار peg 1% به جهت تنظیم اسمزی سلول، بالاترین میزان قند به همراه بیشترین کالوس تولیدی را داشت. نتایج این تحقیق در مورد رقم بیدانه سفید بدین ترتیب بود که با افزایش تنش خشکی بیشترین میزان تولید و تجمع پرولین و حفظrwc را داشت. این نتایج نشان می¬دهد که انجام آزمایش¬های تنش در محیط درون شیشه¬ای نتایج دقیق تری به دنبال داشته و ضمن اینکه به فضای کمتری نیاز دارد از لحاظ اقتصادی نیز به صرفه می¬باشد. تنش خشکی، کمترین کاهش در محتوای نسبی آب را در رقم بیدانه¬ی سفید داشت اما این صفت در فلیم سیدلس بر طبق کالوس¬های تولیدی پیش رفت و در هر یک تیمارهای خشکی هر چقدر تولید کالوس بالاتر بود، میزانrwc، قند، کلروفیل و طول شاخه¬ی اصلی بالاتری را نیز به دنبال داشت. با افزایش سطوح تنش، کلروفیل کاهش یافت اما این کاهش در رقم فلیم سیدلس کمتر از رقم بیدانه¬ی سفید بود. به طور کلی تولید قند در طی تنش خشکی عملکرد بهتری نسبت به تولید پرولین در انگور را به دنبال داشت.
عبداله احتشام نیا منصور غلامی
این پژوهش در قالب سه آزمایش مستقل و در دو سال متوالی به¬منظور بررسی شرایط بهبود استقرار ریزقلمه گردو (juglans regia l.)، ارقام جمال و چندلر صورت گرفت. در سال اول، تأثیر زمان تهی? ریزقلمه و شرایط محیط کشت بر استقرار ریزقلمه¬های گردو مورد ارزیابی قرار گرفت. در سال دوم، آزمایش¬های دوم و سوم انجام شد. آزمایش دوم در دو بخش انجام شد. در بخش اول، فعالیت آنزیم¬های پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز در ریزقلمه و محیط کشت و در بخش دوم تأثیر تیمارهای قبل و پس از کشت بر فعالیت این دو آنزیم در محیط کشت در زمان¬های مختلف پس از کشت ریزقلمه ارقام جمال و چندلر ارزیابی شد. آزمایش سوم در سه بخش انجام شد. در بخش اول، مقادیر برخی ترکیبات فنلی در چهار مرحله مختلف رشد شاخه سال¬جاری و همچنین، برخی ترکیبات فنلی تراوش شده از ریزقلمه تک گره تهیه شده در هر مرحله به محیط کشت مایع (dkw) ارقام جمال و چندلر ارزیابی گردید. در بخش دوم، هم-زمان با کشت در محیط کشت مایع در هر مرحله از رشد شاخه سال¬جاری، از شاخه¬های جمع آوری شده، ریزقلمه تک گره تهیه و در محیط کشت جامد (dkw) کشت شد. در بخش سوم آزمایش، تأثیر ترکیبات فنلی تراوش شده در بخش قبلی این آزمایش در محیط مایع بر استقرار ریزقلمه در محیط کشت جامد بررسی شد. آزمایش اول، در قالب آزمایش فاکتوریل بر اساس طرح کاملاً تصادفی و در آزمایش¬های دوم و سوم، ارزیابی¬های مربوط به ریزقلمه و محیط کشت در فواصل زمانی مشخص و به¬صورت آزمایش اندازه¬های تکرار شده در چارچوب طرح¬های کاملاً تصادفی و بلوک¬های کامل تصادفی انجام شد. هر آزمایش در سه تکرار (هر تکرار 30-20 ریزقلمه/محیط کشت) انجام شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که نمونه¬گیری در اردیبهشت ماه اختلاف معنی¬داری با نمونه گیری در تیر و شهریور ماه داشت و کمترین محتوای فنل کل، کمترین شاخص قهوه¬ای شدن و بیشترین استقرار را در شرایط مختلف محیط کشت در مقایسه با ریزقلمه¬های تهیه شده در تیر و شهریور ماه داشتند. نتایج بخش اول آزمایش دوم الگوی تقریباً مشابه¬ای در فعالیت آنزیم¬ها در ریزقلمه و محیط کشت دو رقم نشان داد. هرچند میزان فعالیت آنزیم¬ها در محیط کشت بمراتب کمتر از ریزقلمه بود. نتایج بخش دوم این آزمایش نشان داد در تیمارهای شاهد، غوطه¬وری در پلی واینیل پیرولیدون، اسید آسکوربیک و کشت¬های قرار گرفته در تاریکی در مقایسه با تیمارهای واکشت در ذغال فعال و اسید آسکوربیک فعالیت آنزیم¬ها در زمان کوتاه¬تر و با شیب بیشتری افزایش و سپس کاهش یافت. طبق نتایج بخش اول آزمایش سوم ارقام جمال و چندلر از نظر ترکیبات فنلی بررسی شده، الگوی مشابهی را با استفاده از hplc نشان دادند. ترکیبات کاتچین، روتین، میریستین (فلانوئیدها)، ژوگلون، 1و4 نفتوکوئینون (کوئینون¬ها)، الاژیک اسید، وانیلیک اسید، کوماریک اسید، کلروژنیک اسید، کافئیک اسید، جینتیسک اسید، فرولیک اسید، سیرینژیک اسید و سینامیک اسید (اسیدهای فنلی) در شاخه سال¬جاری و محیط کشت شناسایی شد. مقایس? مستقل گروهی ترکیبات فنلی (مقایسه یک ترکیب خاص با 13 ترکیب دیگر در محیط کشت) در مراحل تهی? ریزقلمه دو رقم نشان داد که زمان نمونه¬گیری از شاخساره سال¬جاری و زمان ارزیابی محیط کشت تأثیر معنی¬داری در سطح یک درصد بر محتوای ترکیبات فنلی دارد. ترکیبات ژوگلون، الاژیک اسید، میریستین و وانیلیک اسید در شاخساره سال¬جاری و محیط کشت به ترتیب بیشترین مقادیر را داشتند و میزان تراوش این ترکیبات در نمونه¬گیری 15 و 31 اردیبهشت ماه کمتر از تیر و شهریور ماه بود. مقادیر این ترکیبات در 24 ساعت اولیه کم و طی 72 و 144 ساعت پس از کشت بتدریج در محیط کشت انباشته شدند. نتایج بخش دوم آزمایش نشان داد محتوای فنل کل در محیط کشت جامد در زمان تهیّ? ریزقلمه در ابتدای فصل رشد نسبت به اواسط و انتهای فصل رشد در حداقل مقدار خود قرار دارد و ریزقلمه¬ها در همین زمان کمترین شاخص قهوه¬ای شدن و بالاترین میزان استقرار را در محیط کشت داشتند. نتایج بخش سوم آزمایش نشان داد که اضافه کردن ترکیبات تراوش شده بعد از 144 ساعت به محیط کشت، بیشترین تأثیر را در کاهش رشد و افزایش شاخص قهوه¬ای شدن ریزقلمه در محیط کشت داشت. از طرف دیگر، اضافه کردن ترکیب ژوگلون به محیط کشت به تنهایی تأثیر کمتری بر کاهش رشد ریزقلمه در مقایسه با اضافه کردن ترکیبات تراوش شده در محیط کشت در 72 و 144 ساعت پس از کشت داشت که نشان می¬دهد احتمالاً ترکیب ژوگلون به تنهایی عامل اصلی بازدارند? رشد و عامل قهوه¬ای شدن ریزقلمه در محیط کشت نباشد و ترکیبی از مواد که در روزهای آغازین پس از کشت ریزقلمه به محیط کشت تراوش می¬شوند با هم اثرگذار بوده و سبب قهوه¬ای شدن ریزقلمه و محیط کشت و در نهایت، عدم استقرار ریزقلمه می¬شود. به¬طور کلی انتخاب صحیح زمان تهی? ریزقلمه از درخت با حداقل محتوای ترکیبات فنلی و همچنین تیمارهایی مانند واکشت در فواصل زمانی کم، اضافه کردن ذغال فعال، اسید آسکوربیک به محیط کشت و قرارگیری کشت¬ها در تاریکی و همچنین انتخاب ارقام مناسب با محتوای فنل درونی کم تا حدود زیادی سبب خواهد شد مقادیر کمتری از ترکیبات فنلی به محیط کشت تراوش شده و یا از دسترس خارج شود. از آنجائی¬که همین ترکیبات فنلی متنوع تراوش شده در محیط کشت، سوبستراهای اصلی آنزیم¬های اکسیداتیو هستند از این¬رو با انتخاب مناسب زمان تهی? ریزقلمه، شرایط محیط کشت و رقم، مقادیر کمتری از ترکیبات فنلی به محیط کشت تراوش شده و از فعالیت آنزیم¬های اکسیداتیو کاسته می-شود. در این شرایط تعداد ریزقلم? کمتری در محیط کشت قهوه¬ای شده و شاخص¬های رشد و استقرار ریزقلمه افزایش خواهد یافت.
زینب چقازردی منصور غلامی
در این پژوهش اثر غلظتهای مختلف کلرید کلسیم و پوترسین روی بهبود کیفیت میوه در طول دوره نگهداری و برخی ویژگی های کیفی انگور رقم صاحبی در دو مرحله پیش از برداشت به صورت محلولپاشی و پس از برداشت به صورت غوطه وری بررسی گردید. آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل کلریدکلسیم با غلظت های 1 و 2 درصد و پوترسین با غلظتهای 1 و2 میلی مولار بودند، که با تیمار شاهد (آب مقطر) مقایسه شدند. در آزمایش پیش از برداشت، محلولپاشی در سه زمان مختلف 30 روز ، 15 روز و 3 روز قبل از برداشت انجام شد و خوشه ها بعد از رسیدن برداشت و به انبار منتقل گردیدند. در آزمایش پس از برداشت اقدام به غوطه وری خوشه های محلول پاشی نشده، به مدت دو دقیقه در دمای 25 درجه سانتی گراد با ترکیبات ذکر شد، گردید و در نهایت پس از خشک شدن در هوای آزمایشگاه، در ظروف مخصوص درب دار بسته بندی و به انبار منتقل شدند. پس از 60 روز نگه¬داری در انبار با دمای 1± 0 درجه سانتی گراد، هر 15 روز یکبار با اندازه گیری شاخص های مورد نظر ارزیابی شدند. صفات مورد بررسی شامل اسیدیته قابل تیتراسیون، ph، مواد جامد محلول (tss)، میزان فنل موجود در حبه، میزان آنتوسیانین، فعالیت آنتی اکسیدانی، کاهش وزن انگور، درصد پوسیدگی، درصد ریزش و عمر انباری نمونه¬ها بود. نتایج آزمایش های پیش از برداشت نشان داد که کاربرد کلرید کلسیم و پوترسین به صورت محلولپاشی به طور معنی داری منجر به افزایش عمر انباری، کاهش درصد ریزش حبه ها، درصد پوسیدگی، میزان فنل کل، آنتوسیانین و فعالیت آنتی اکسیدانی خوشه ها شد. اما روی صفات ph، اسیدیته قابل تیتراسیون و مواد جامد محلول اثر معنی داری نداشت. همچنین نتایج آزمایش¬های مربوط به تیمار پس از برداشت نشان داد که کاربرد کلرید کلسیم و پوترسین به صورت غوطه وری به طور معنی¬داری منجر به افزایش عمر انباری، کاهش درصد ریزش، درصد پوسیدگی، مواد جامد محلول، ph ، میزان فنل کل و آنتوسیانین خوشه ها شد. اما روی اسیدیته قابل تیتراسیون و فعالیت آنتی اکسیدانی اثر معنی دار نداشته است. در مجموع تیمار با کلریدکلسیم 1 درصد و پوترسین 2 میلی مولار نسبت به سایر تیمارها و در مقایسه با تیمار شاهد (آب مقطر) نتایج بهتری را در رابطه با افزایش طول دوره نگهداری انگور رقم صاحبی در انبار سرد داشتند.
زهرا رحیمی منصور غلامی
چکیده: توت فرنگی (fragaria anannassa) از جمله مهمترین محصولات میوه ای در جهان است که امروزه با افزایش درخواست تولید خارج از فصل آن، تولیدکنندگان به سمت تولید گلخانه ای این محصول تشویق شده اند. با توجه به مزایای کشت بدون خاک، در پژوهش های گسترده ای روی بسترهای رایج این در کشت انجام می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر سطوح مختلف کود ورمی کمپوست بر جذب عناصر غذایی، برخی شاخص های رشد و اجزای عملکرد توت فرنگی رقم سلوا، در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سیزده تیمار (چهار تیمار بستر شامل ورمی کمپوست – پرلایت – کوکوپیت با نسبت های وزنی 5-50-45، 10-5/45-5/42، 15- 45-40 و 20-5/42-5/37 که هر یک با سه روش بدون دریافت محلول غذایی، دریافت دو و چهار هفته یکبار محلول غذایی نصف غلظت هوگلند تغذیه شدند و تیمار شاهد شامل بستر پرلایت- کوکوپیت به نسبت 1:1 و تغذیه ی دوروز یکبار با محلول غذایی نیم هوگلند) و سه تکرار در سال 1391 درمحل گلخانه ی پژوهشی علوم باغبانی دانشکده ی کشاورزی بوعلی سینا همدان انجام شد. غلظت سه عنصر ازت، پتاسیم و منیزیم در برگ گیاه توت فرنگی در تیمارهای آزمایش با افزایش سطح ورمی کمپوست بستر از 5 درصد به 15 درصد و عنصر کلسیم با افزایش سطح ورمی کمپوست از5 تا 10 درصدافزایش یافت. غلظت عنصر فسفر برگ نیز در تیمارهای بدون تغذیه و تیمار با تغذیه ی دوهفته یکبار هوگلند با افزایش سطح ورمی کمپوست تا سطح 15 درصد افزایش یافت. غلظت آهن و روی در تیمارهای آزمایش اختلاف معنی داری با تیمار شاهد نداشت. غلظت منگنز در تمام سطوح کاربرد ورمی کمپوست با اختلاف معنی داری بیش از تیمار شاهد بود. بالاترین غلظت مس برگ در تیمار حاوی 10 درصد ورمی کمپوست با تغذیه ی چهار هفته یکبار محلول غذایی نیم هوگلند مشاهده شد ولی در بقیه ی تیمارها اختلاف معنی داری با تیمار شاهد مشاهده نشد. درشاخص های رشد سطح برگ، وزن تر و خشک برگ و ارتفاع بوته با افزایش سطح کاربرد ورمی کمپوست بستر وتغذیه با محلول غذایی نیم هوگلند کاهش ایجاد شد. بیشترین میزان این صفات در تیمارهای شاهد و سطح 5 درصد ورمی کمپوست و کمترین میزان در سطح 20 درصد ورمی کمپوست بسترمشاهده شد. در صفات تعداد برگ و محتوای کلروفیل برگ بین تیمارها اختلاف معنی-داری مشاهده نشد. بیشترین میزان عمق نفوذ ریشه، وزن تر و خشک ریشه در سطح 5 درصد ورمی کمپوست با تغذیه ی هوگلند مشاهده شد که با تیمار شاهد دارای اختلاف معنی دار بود. در صفت وزن تک میوه، ارتفاع میوه و درصد ماده ی خشک میوه اختلاف معنی داری بین تیمارها و تیمار شاهد مشاهده نشد. بیشترین میزان عملکرد، تعداد میوه و درصد تشکیل میوه و کمترین درصد بدشکلی میوه در تیمار 5 درصد ورمی کمپوست بستر با تغذیه ی دوهفته یکبار محلول نیم هوگلند مشاهده شد. به طور کلی در سطح 5 درصد ورمی کمپوست با تغذیه ی دوهفته یکبار مطلوب ترین شاخص های رشد و اجزای عملکرد حاصل شد.
مریم نوروزی حسن ساری خانی
توت فرنگی رقم کوئین الیزا یک گیاه روزکوتاه اختیاری است که رشد رویشی و زایشی آن تحت تاثیر طول روز و دما قرار می-گیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر کیفیت نور در پایان روز بر صفات اگرومورفولوژیکی، گلدهی، عملکرد و کیفیت توت فرنگی رقم کوئین الیزا انجام شد. این پژوهش به صورت دو آزمایش جداگانه در قالب طرح کاملاٌ تصادفی اجرا گردید. درآزمایش اول در تابستان، گیاهان تحت تیمار نور قرمز دور به مدت 1، 2 و 4 ساعت نوردهی با استفاده از منابع نور led (طول موج 840 نانومتر و شدت 10 میکرومول بر متر مربع در ثانیه) به مدت 21 روز از 18 تیر تا 8 مرداد از ساعت 6 عصر قرار گرفتند و با گیاهان شاهد (بدون نوردهی تکمیلی) مقایسه شدند. در آزمایش دوم در زمستان گیاهان تحت تیمار نور قرمز به مدت 2، 4 و 8 ساعت نوردهی با استفاده از منابع نور led (طول موج 660 نانومتر، شدت 12 میکرومول بر متر مربع در ثانیه) به مدت 105 روز از 5 آذر تا 20 اسفند از ساعت 6 عصر قرار گرفتند و با گیاهان شاهد (بدون نوردهی تکمیلی) مقایسه شدند. نتایج آزمایش اول نشان داد تیمار نور قرمز دور موجب کاهش معنی داری در طول دمبرگ شد اما اثر نور قرمز دور بر طول و عرض برگ معنی دار نشد. محتوای کلروفیل کل، a و b در تیمار 4 ساعت نور قرمز دور نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی-داری یافت اما نسبت کلروفیل a به b تغییر نکرد. تعداد گل در همه تیمارهای نور قرمز دور نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت. همچنین تیمار 4 ساعت نوردهی نور قرمز دور موجب تسریع گلدهی شد. در آزمایش دوم تیمار 8 ساعت نور قرمز موجب افزایش معنی داری در تعداد برگ، طول دمبرگ، طول و عرض برگ و سطح برگ گیاهان شد. اثر نور قرمز بر محتوای کلروفیل کل، a، b و نسبت کلروفیل a به b معنی دار نشد. وزن تر و وزن خشک بوته توت فرنگی در تیمارهای نوردهی نور قرمز افزایش یافت. بیشترین وزن میوه و طول میوه در تیمار 8 ساعت نوردهی نور قرمز مشاهده شد در حالی که اثر نور قرمز بر تعداد میوه، وزن اولین میوه و قطر میوه معنی دار نشد. نور قرمز موجب افزایش مواد جامد محلول در تیمار 8 ساعت نوردهی نور قرمز گردید اما فعالیت آنتی اکسیدانی و محتوای آنتوسیانین کل میوه معنی دار نشد.
منصور غلامی حمیدرضا منصوری
در این تحقیق، امکان ساخت چند سازه چوب پلاستیک با استفاده از خرده چوب های حاصل از کارخانه نئوپان و دورریز نوار پلی وینیل کلراید (pvc) مورد بررسی قرار گرفت. عوامل متغییر این ارزیابی، میزان مصرف ضایعات pvc نسبت به وزن کل تخته در پنج سطح 30-40-50-60-70 درصد، عامل زمان پرس در سه سطح 10، 12و 14 دقیقه، عامل نوع خرده چوب در سه سطح درشته، نرمه و مخلوط 50-50 و عوامل ثابت نیز، عامل حرارت پرس در دمای 230 درجه سانتی گراد و همچنین از مالئیک انیدرید پلی-پروپیلنی (mapp) به عنوان جفت کننده به میزان ثابت 5 درصد وزن pvc در تمامی تخته ها استفاده شد.
فرانک هادوی منصور غلامی
چکیده ندارد.
شریف سادات خسرو پیری
چکیده ندارد.
همت احمدی منصور غلامی
چکیده ندارد.
لیلا عالی پناه حسن حجت
نشانگرهای ریزماهواره به علت محتوای اطلاعاتی چندشکل بالا و خصوصیات مطلوب دیگر، به عنوان نشانگرهای کارا در مطالعات ژنتیکی و اصلاحی مانند بررسی تنوع ژنتیکی گیاهان زراعی بکار گرفته می شوند.دراین تحقیق از نشانگرهای ریزماهواره ای جهت تشخیص تشابهات ژئوتیپی ، تنوع ژنتیکی و گروه بندی 72 رقم انگور متعلق به استانهای فارس و خراسان همراه با 18 رقم اروپایی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که مقایسه داده های آللی بین جمعیتهای اروپا، فارس و خراسان سطوح مشابهی از تنوع ژنتیکی را در همه گروهها نمایان ساخته است.