نام پژوهشگر: نازنین عبداله زاده
نازنین عبداله زاده سیامک سامانی
خانواده یکی از مهمترین عوامل موثر در تعیین سطح سلامت روانی و ناهنجاریهای هیجانی به ویژه در دوره نوجوانی می باشد. از آنجا که امروزه استرس، اضطراب و افسردگی بیشترین سهم در ناهنجاری های هیجانی را به خود اختصاص داده اند. در این تحقیق به مقایسه نیمرخ هیجانی نوجوانان در گونه های مختلف خانواده بر اساس مدل فرآیند و محتوای خانواده پرداخته شد. گروه نمونه این مطالعه شامل 494 دانش آموز ( 216 پسر و 278 دختر) بود که از 8 مدرسه در شهر شیراز انتخاب شدند. لازم به توضیح است که این 8 مدرسه شامل 4 مدرسه پسرانه و 4 مدرسه دخترانه بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. گستر? سنی گروه نمونه مورد مطالعه بین 14 تا 18 سال بود و میانگین و انحراف معیار سنی آنها به ترتیب برابر 82/15و 93/0 بود. این دو شاخص برای گروه پسران برابر 97/15 و 99/0و برای دختران برابر 71/15 و 88/0 بود. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از سه مقیاس استفاده شد: (1) مقیاس فرم کوتاه مقیاس های افسردگی، اضطراب، و فشار روانی لاویبوند، لاویبوند(1995)، (2) مقیاس فرآیندهای خانواده و (3) مقیاس محتوای خانواده،استفاده شد. نتایج حاصل از رگرسیون چند گانه نشان داد که از بین متغیرهای فرآیندی دو متغیر مهارت تصمیم گیری و حل مساله و مهارت ارتباطی پیش بین استرس، اضطراب و افسردگی فرزندان هستند. همچنین مهارت مقابله نیز می تواند افسردگی نوجوانان را به طور معنا داری پیش بینی کند. از میان متغیرهای محتوایی نیز چهار متغیر محتوایی میزان حضور اعضا، وضعیت ظاهر و منزلت اجتماعی، سلامت روانی و جسمی و تسهیلات تحصیلی دارای قدرت پیش بینی معنا دار برای استرس برخوردار می باشند و سه متغیر شغل و تحصیلات والدین، وضعیت ظاهر و منزلت اجتماعی و تسهیلات تحصیلی از میان متغیرهای مورد مطالعه به طور معناداری پیش بین اضطراب فرزندان می باشند. سه متغیر وضعیت ظاهر و منزلت اجتماعی، سلامت روانی و جسمی و تسهیلات تحصیلی از میان متغیرهای محتوایی مورد مطالعه به طور معناداری پیش بین افسردگی فرزندان می باشند. همچنین یافته های حاصل از تحلیل واریانس یکطرفه حاکی از این بود که تفاوت معنی داری میان نیمرخ هیجانی در گونه های مختلف خانواده می باشد. بر اساس آزمون شفه فرزندان خانواده های سالم به طور معنا داری نسبت به سه گونه دیگر خانواده استرس کمتری دارند. فرزندان خانواده های سالم در مقایسه با خانواده های مشکل دار فرآیندی و ناسالم به صورت معنا داری اضطراب کمتری دارند. اما فرزندان خانواده های سالم و مشکل دار محتوایی از نظر میزان اضطراب با هم تفاوت معنی داری ندارند. از نظر میزان افسردگی فرزندان، خانواده های سالم با سایر گونه های خانواده تفاوت معنی دار داشته و فرزندانشان افسردگی کمتری دارند. خانواده های ناسالم و مشکل دار فرآیندی با هم تفاوت معنی دار ندارند. اما فرزندان خانواده های مشکل دار محتوایی در مقایسه با آنها به طور معنا داری افسردگی کمتری دارند. همین طور نتایج نشان داد که دختران در مقایسه با پسران استرس و اضطراب بیشتری دارند. در مورد افسردگی فرزندان جنسیت تاثیر معنا داری ندارد. گونه خانواده و جنسیت فرزندان و تعامل آنها تاثیر معنی داری بر استرس فرزندان دارند. در مجموع نتایج این پژوهش حکایت از نقش مهم خانواده در تعیین سطح ناهنجاری های هیجانی فرزندان دارد.