نام پژوهشگر: حسین زینلی
سیده زهره صادری فاطمه زرین کمر
افزایش روز افزون آلودگی فلزات سنگین در هوا، آب و خاک های کشاورزی خطرات بی شماری را برای موجودات زنده به همراه دارد که این تنش در گیاهان کاهش رشد و عملکرد را موجب می شود. فلز سرب مهمترین فلز آلاینده در محیط زیست است که بر مورفولوژی و آناتومی گیاهان اثرات متعددی دارد. بابونه آلمانی با نام علمی matricaria chamomilla l. یکی از گونه های مهم گیاهان دارویی است که حاوی نزدیک به 120 ترکیب شیمیایی می باشد. مشخص شده است که تنش فلزات سنگین بر میزان برخی از متابولیت های ثانویه این گونه تاثیرگذار است. در تحقیق حاضر اثر فلز سرب بر مورفولوژی و آناتومی بابونه آلمانی در سه مرحله پنجه دهی، ساقه دهی و غنچه دهی و هم چنین میزان تولید آپی ژنین که یکی از مهمترین فلاونوئیدهای موجود در این گونه بوده و خواص دارویی متعددی دارد، مد نظر قرار گرفت. بدین منظور گیاهان در مرحله پنجه دهی (که در آن برگ ها همگی از ناحیه یقه ظاهر می شوند) به محیط هیدروپونیک منتقل شدند و تحت تاثیر غلظت های 0، 60، 120، 180 و 240 میکرو مولار سرب قرار گرفتند. جمع آوری از نمونه های گیاهی بعد از طی هر یک از مراحل تکوینی مورد نظر انجام شد. براساس نتایج حاصل از مطالعات مورفولوژی در هر سه مرحله تکوین، با افزایش جذب سرب بیومس ریشه و اندام هوایی کاهش یافت، اما تغییر مورفولوژی دیگری در گیاهان تحت تنش دیده نشد. نتایج حاصل از مطالعات سطح برگ با میکروسکوپ sem در هر دو سطح تحتانی و فوقانی، کاهش قطر دهانه روزنه و افزایش طول سلول محافظ روزنه را در گیاهان تحت تیمار، در مراحل تکوین نشان داد، هم چنین افزایش تراکم موم های سطحی و تغییر شکل آن ها از کروی به بی شکل نیز در گیاهان تحت تنش مشاهده شد. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی برگ و ساقه در هر سه مرحله تکوینی حاکی از کاهش در قطر ساقه، پهنک برگ و اندازه سلول های اپیدرم و بافت آوندی برگ و ساقه با افزایش جذب سرب بود. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی ریشه نشان داد که تنش سرب در مراحل مختلف تکوین اثرات متفاوتی بر آناتومی ریشه بابونه آلمانی دارد؛ در مرحله پنجه دهی با افزایش جذب سرب قطر ریشه و بافت آوندی افزایش یافت و در مرحله غنچه دهی افزایش جذب، کاهش در قطر ریشه و آوند را موجب گردید. با توجه به نتایج حاصل با افزایش غلظت سرب تا 180 میکرومولار، غلظت این فلز در ریشه و اندام هوایی بابونه آلمانی در هر سه مرحله تکوین افزایش یافت. هم چنین مشاهده شد که در هر سه مرحله تکوین، تجمع سرب در ریشه این گونه در مقایسه با اندام هوایی بیشتر است. نتایج حاصل از اندازگیری مقدار آپی ژنین تحت آلودگی سرب حاکی از بدون تغییر ماندن این ماده تحت تنش مذکور است. به طورکلی می توان بابونه آلمانی را یک گونه متحمل به تنش سرب بیان کرد، اما با توجه به تجمع سرب در ریشه نمی توان این گونه را یک گیاه بیش انباشته معرفی کرد.
معصومه عفیفیان محمد فضیلتی
زاگرس مرکزی، غنی ترین ذخایر ژنتیکی ایران را دارا است و خاستگاه اصلی گونه لاله واژگون (fritillaria imperialis l) می باشد. لاله واژگون از جنبه های دارویی، زیبا شناختی، جذب اکوتوریسم و کاربرد در فضای سبز حائز اهمیت است. آلکالوئیدها مهمترین ترکیبات شیمیایی موجود در این گیاه بوده که جنبه دارویی دارد در این بررسی لاله واژگون از پنج رویشگاه عمده (گل هونی، خرسانک، چاله قو، گوهردره و دره بید) در منطقه غرب استان اصفهان جمع آوری و مهم ترین ترکیبات عناصر معدنی و آلکالوئید ها آنها تعیین و مقایسه شد. به این منظور برای تعیین عناصر معدنی از دستگاه فلیم فتومتریک و جذب اتمی، برای تعیین آلکالوئیدها از روش کروماتوگرافی لایه نازک با کارایی بالا استفاده شد. نتایج نشان داد در اندام های مختلف لاله واژگون (گل، شاخه و برگ، پیاز) 5 مکان مرتعی کلسیم بیشترین میزان ماده خشک(به ترتیب 15، 6/20و 6/18میلی گرم برگرم) وفسفر کمترین میزان ماده خشک(به ترتیب 0003/.،0003/. و 0005/. میلی گرم بر گرم) را دارا بود. نوع آلکالوئید و میزان جذب برای آلکالوئید در اندام پیاز نسبت به اندام های شاخه وبرگ وگل بیشتر بود. همچنین میزان آلکالوئید در اندام های مختلف لاله واژگون در مکان مرتعی 2 نسبت به مکا ن های 1،3 ،4 و 5 بیشتر است. به منظور بررسی تشابه موجود بین مکان های مورد مطالعه و طبقه بندی آنها، آمار کمی 28 ویژگی محیطی منتخب و17 شاخص کیفی لاله واژگون بر اساس شاخص اقلیدوسی نسبی، به روش واریانس حداقل، طبقه بندی خوشه ای گردید. با توجه به تجزیه خوشه ای عوامل محیطی، در سطح تشابه 95 درصد، دو رویشگاه عمده مشخص شد. رویشگاه اول (i) شامل مکان های مطالعاتی شماره 1، 2، 3 و 4 و رویشگاه دوم (ii) شامل مکان 5 بود. از میان28 عامل محیطی9 عامل اقلیمی، یک عامل خاک و یک عامل فیزیوگرافیک تاثیر معنی داری بر روی این طبقه بندی در تفکیک رویشگاه ها داشتند. همچنین نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای شاخص های کیفی لاله واژگون نشان داد که معیار آستانه در سطح تشابه 5/62 درصد مکان های مرتعی پنج گانه را به دو رویشگاه متمایز تفکیک می-کند. رویشگاه اول (i) شامل مکان های مطالعاتی شماره 1، 2و 3 و رویشگاه دوم (ii) شامل مکان های شماره 4 و 5 بود. با توجه به نتایج حاصل، فقط سه شاخص کیفی لاله واژگون در تفکیک مکان های مرتعی موثر بودنده اند. جهت بررسی خصوصیات رویشگاهی و تعیین ارتباط بین شاخص های کیفی لاله واژگون با شرایط اکولوژیک منطقه، آمار 17شاخص کیفی لاله واژگون در ارتباط با 23 عامل محیطی منتخب با استفاده از روش آنالیز مولفه های اصلی (pca) رج بندی و مورد پردازش قرار گرفت. نتایج حاصل از رج بندی عوامل محیطی و شاخص های کیفی نشان داد که مکان های مرتعی در دو رویشگاه عمده قرار می گیرند.رویشگاه اول (مکان های مرتعی 1، 2، 3 و4) که این رویشگاه به طور عمده تحت تاثیر عوامل جهت جغرافیایی شرق، درصدآهک، ضریب خشکی دمارتن، ارتفاع از سطح دریا، ضریب رطوبتی آمبرژه، متوسط بارندگی سالانه وپتاسیم قابل جذب خاک بود. رویشگاه دوم (مکان5) که این رویشگاه به طور عمده تحت تاثیر عوامل محیطی تبخیر وتعرق پتانسیل سالانه، تبخیر سالانه، متوسط درجه حرارت سالانه، حداقل درجه حرارت سالانه، حداکثر درجه حرارت سالانه، طول دوره خشکی وکلسیم قابل تبادل خاک بودند. با توجه به شرایط اقلیمی، خاک و فیزیوگرافیک به نظر می رسد تولید آلکالوئیدها درگیاه لاله واژگون در شرایط رویشگاهی با اقلیم سرد و مرطوب و خاک های آهکی(کمی قلیایی) با بافت متوسط و از نظر مواد غذایی نسبتا حاصلخیز می باشد، افزایش می یابد، در حالی که در شرایط گرم وخشک تنوع آلکالوئید در اندام های هوایی گیاه (شاخه وبرگ) افزایش داشته و تولیدات کمی آن کاهش می یابد. نتایج حاصل از رج بندی در مورد بررسی خصوصیات ریخت شناسی لاله واژگون با عوامل اکولوژیک نشان داد که در رویشگاه دوم (مکان5) نسبت به رویشگاه اول (مکان های 1، 2، 3و4) تعداد برگ گیاه لاله واژگون افزایش یافته است می توان چنین نتیجه گرفت که رویشگاه اول گرمتر بوده و با توجه به اینکه لاله واژگون، گونه ای سرمادوست است نتوانسته سرمای کافی دریافت کند و وارد مرحله گلدهی شود در نتیجه تعداد برگ نسبت به رویشگاه اول که شرایط از لحاظ سرما مناسب بوده وسریع به مرحله گلدهی رفته افزایش یافته است.
کیوان صالحی حسین زینلی
اگرچه بابونه به عنوان یک گیاه دارویی مهم پراکندگی زیادی در ایران دارد، متأسفانه اطلاعات چندان زیادی از تنوع ژنتیکی مولکولی این گیاه در ایران در دسترس نیست. در این تحقیق 31 نمونه بابونه، شامل 28 نمونه از ایران ، 2 نمونه با محل جمع آوری نامشخص، و 1 نمونه از کشور مجارستان برای مطالعات ژنتیکی مورد استفاده قرار گرفتند. جهت بررسی تنوع ژنتیکی از نشانگرهای isj با دو گروه آغازگرهای it و et استفاده شد. از مجموع 35 آغازگر مورد استفاده، 26 آغازگر انتخاب شدند که در مجموع 566 باند واضح و قابل امتیازدهی تولید کردند. از مجموع کل باندهای تولیدی، 557 باند چندشکل( 98%) بودند. میانگین میزان اطلاعات چندشکلی (pic ) 33/0 و میانگین شاخص نشانگر ( mi ) 34/7 محاسبه شد . نتایج این آزمایش نشان داد که بیشترین شباهت بین نمونه های matricaria chamomilla اهواز و لرستان با ضریب تشابه 25/80 وجود داشت. تنوع ژنتیکی بین و درون توده ها با در نظر گرفتن هر گونه به عنوان یک توده محاسبه شد.میانگین تنوع ژنتیکی کل و درون توده ها به ترتیب 293/0 و 219/0 و ضریب تمایز ژنی 251/0 برآورد شد.نتایج این تحقیق نشان داد که گونه های matricaria chamomilla بیشترین نزدیکی را با tripleurospermum disciform و tripleurospermum sevanens دارند.
سعید بابایی مسعود بهار
زعفران به عنوان گرانترین ادویه جهان از کلالههای خشک گیاه crocus sativus به دست میآید و به طور عمده به عنوان رنگ و طعم دهنده در صنایع غذایی و به علت داشتن ترکیبات فعال در پزشکی کاربرد دارد. در این مطالعه تنوع ژنتیکی میان 28 ژنوتیپ زعفران که از مناطق مختلف ایران جمع آوری شده بود، با استفاده از نشانگر srap ارزیابی شد. 19 ترکیب آغازگری در مجموع 147 قطعه چندشکل با میانگین 74/7 قطعه و میانگین pic برابر 15/0 برای هر ترکیب آغازگری تکثیر نمودند. تجزیه خوشه ای با استفاده از الگوریتم اتصال همسایه (nj)، ژنوتیپ ها را به چهار گروه تقسیم نمود که اغلب ژنوتیپ ها در یک گروه عمده قرار گرفتند. تجزیه به مولفه های اصلی (pca) نیز نشان داد که استفاده از روش تجزیه خوشه ای به منظور بررسی روابط ژنتیکی ژنوتیپ های مورد مطالعه مناسب تر است. ارتباط نزدیک آشکار شده در میان ژنوتیپهای این مطالعه میتواند به دلیل تکثیر رویشی، انتخاب بهترین ژنوتیپها به وسیله انسان و وجود دامنه ژنتیکی کم ژنوتیپ های زعفران باشد. نتایج به دست آمده مشخص نمود که نشانگر srap توانایی لازم برای تفکیک ژنوتیپ های زعفران را ندارد. به منظور طراحی آغازگرهای اختصاصی برای تکثیر زعفران از نشانگر rapd استفاده گردید. 25 آغازگر تست شد که شش آغازگر نوارهایی با اندازههای متفاوت و تکثیر مناسب ایجاد نمودند که جهت توالی یابی و طراحی آغازگرهای اختصاصی همسانه سازی شدند. پس از بهینه سازی شرایط pcr برای آغازگرهای طراحی شده، آغازگرها تحت شرایط مخلوط بودن dna زعفران با گلرنگ و ذرت نیز مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج حاصل از این آزمایش تکثیر اختصاصی dna زعفران را تائید نمود. با استفاده از توالیهای its نیز جفت آغازگر اختصاصی برای گلرنگ طراحی گردید و مورد آزمایش قرار داده شد که نتایج به دست آمده تکثیر اختصاصی گلرنگ را تحت شرایط مخلوط بودن زعفران و گلرنگ نشان داد. از آنجایی که نتایج حاصل از pcr به صورت کیفی بیان می شود (وجود یا عدم وجود نوار)، برای کمی سازی نتایج آزمایش از واکنش real time pcr استفاده گردید. واکنش real time pcr با استفاده از آغازگرهای اختصاصی طراحی شده برای زعفران با استفاده از توالی قطعات dna زعفران تکثیر شده با آغازگرهای rapd و با استفاده از کیت سایبرگرین انجام شد. به دلیل ناشناخته بودن منشا قطعات تکثیر شده با آغازگرهای rapd و حساسیت بالای واکنش real time pcrبه تکثیر غیر اختصاصی در مقادیر کم و همچنین احتمال تکثیر غیر اختصاصی محدود در روش سایبرگرین، واکنش real time pcrنتایج مورد اطمینان را نشان نداد. بنابراین استفاده از آغازگرهای طراحی شده از نواحی کد شونده ژنوم زعفران جهت تکثیر اختصاصی در واکنش real time pcr و کمیت سنجی زعفران در انواع مخلوط آن با نمونه های تقلبی، پیشنهاد می شود.
سارا علی نیان جمشید رزمجو
کمبود منابع آبی یکی از عواملی است که تولید در سیستم های کشاورزی مناطق خشک و نیمه خشک را محدود می کند به طوری که در بین عوامل مختلف ایجاد کننده تنش های زنده و غیر زنده، تنش خشکی به تنهایی عامل 45 درصد از کاهش عملکرد محصولات زراعی بوده است.برخی از مطالعات اثرات سودمند اعمال میدان مغناطیسی را بر روی جوانه زنی و خصوصیات رشدی گیاهان مختلف بررسی کرده اند اما در حال حاضر اطلاعات کمی در مورد اثرات آن بر گیاه زیره سبز وجود دارد. لذا این تحقیق با هدف تعیین مناسب ترین تیمار میدان مغناطیسی و بهترین رژیم آبیاری در گیاه دارویی زیره سبز در سال زراعی 1390-1389 به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. سطوح تیمار آبیاری شامل سه سطح شاهد (mm70)، تنش متوسط(mm150) و تنش شدید(mm200) به عنوان فاکتور اصلی و چهار توده اصفهانی، خوروبیابانک، نیشابوری و یزدی زیره سبز و سه سطح تیمار میدان مغناطیسی شامل شاهد، mt 150و mt 500 به عنوان فاکتورهای فرعی بودند. پارامترهای تعداد روز تا سبز شدن، گلدهی و رسیدگی ، محتوای کلروفیلa ، b، کل،کارتنوئید، محتوای پرولین، ارتفاع،تعداد شاخه فرعی در گیاه، تعداد چتر در گیاه، تعداد چترک در چتر،تعداد دانه درچتر، وزن هزار دانه، وزن خشک تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، درصد و عملکرد اسانس، درصد و عملکرد روغن و شاخص برداشت اندازه گیری شد. اعمال میدان مغناطیسی باعث زودتر جوانه زنی بذرها،کاهش طول دوره گلدهی و رسیدگی گیاه شد. اعمال میدان مغناطیسی باعث افزایش وزن خشک تک بوته ، عملکرد دانه و عملکرد روغن وکاهش محتوای پرولین برگ شد. کاهش رطوبت در توده های مختلف زیره تنها باعث کاهش تعداد روز تا 50 درصد رسیدگی شد. رژیم آبیاری مقدار کلروفیل a، b،کل و کارتنوئید را کاهش داده بود. در حالی که پرولین تحت تاثیر رطوبت خاک قرار گرفته بود و بالاترین مقدار در تنش رطوبتی شدید به مقدار 475/0 و کمترین مقدار آن 375/0 درتنش رطوبتی متوسط بود. رژیم آبیاری در میان اجزای عملکرد فقط بر تعداد چتر، وزن هزار دانه و وزن خشک تک بوته اثر گذاشته بود و بالاترین مقدار اجزای عملکرد در تیمارآ بیاری شاهد بود. عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه،درصد و عملکرد اسانس و عملکرد روغن تحت تاثیر کاهش رطوبت خاک قرار گرفته بودند. درصد اسانس با کم شدن رطوبت افزایش 10درصد داشت. عملکرد روغن و اسانس در تیمار شاهد بالاترین مقدار بود و در شرایط تنش رطوبتی شدید کاهش حدودا 11درصد و 13درصد داشت. توده اصفهانی کوتاهترین طول فصل رشد و بالاترین محتوای کلرفیل a، b،کل و بیشترین تعداد چتر، توده خوروبیابانک بالاترین درصد اسانس و روغن، توده نیشابوری بالاترین وزن هزار دانه و محتوای پرولین و شاخص برداشت، و توده یزدی بیشترین عملکرد بیولوژیک و دانه درصد و عملکرد اسانس و عملکرد روغن را داشت. اثر متقابل توده و تیمار آبیاری برای صفت روز تا 50 درصد رسیدگی معنی دار و بیشترین تعداد روز تا50 درصد رسیدگی درتیمار شاهد و توده های خوروبیابانک و یزدی و کمترین را اصفهانی و خوروبیابانک در شرایط تنش شدید داشتند اثر متقابل رژیم آبیاری و توده برای صفات کلروفیل b ، کارتنوئید و پرولین معنی دار شد توده یزدی از لحاط این صفات بر دیگر توده ها برتری داشت. با توجه به نتایج این تحقیق اعمال میدان مغناطیسی نسبت به عدم تیمار بذر برتری دارد و توده یزدی در بین توده ها بالاترین عملکرد دانه واسانس را دارا بود و در شرایطی مشابه مطالعه حاضر نسبت به بقیه توده ها برتری دارد.
محمدرضا رییسی نافچی مجید طالبی بداف
گل محمدی (rosa damascena mill., rosaceae) از مهمترین رزهای دنیای قدیم و یکی از مهم ترین گیاهان معطر است که زادگاه آن فلات ایران می باشد. این گیاه در سرتاسر جهان به منظور استفاده در زمینه های دارویی، آرایشی، آشپزی و عطر سازی کشت می شود. با توجه به تنوع فراوان صفات مورفولوژیکی در بین توده های بومی گل محمدی در ایران، بررسی تنوع ژنتیکی این ژنوتیپ ها می تواند در حفظ ذخایر ژرم پلاسم این گیاه و کمک به برنامه های اصلاحی موثر باشد. به نظر می رسد که استفاده از نشانگرهایی که بخش های کد شونده ژنوم را تکثیر می نمایند و همچنین نشانگرهایی که قادر به نشان دادن وراثت سیتوپلاسمی گل محمدی باشند، می تواند کمک بیشتری در بررسی تنوع موجود بین ارقام مختلف گل محمدی نماید. تعداد 44 ژنوتیپ گل محمدی از نواحی مختلف کشور جمع آوری شد و پس از استخراج dna از برگ تازه و تعیین کمیت وکیفیت dna استخراج شده، در واکنش های pcr استفاده شد. از مجموع 15 جفت آغازگر srapمورد استفاده 245 نوار حاصل شد که از این تعداد 203 (76 درصد) نوارها چند شکل بودند. میانگین مقدار pic 3/0 بدست آمد که نشان دهنده قدرت مناسب نشانگر srap در بررسی تنوع ژنتیکی گل محمدی است. تجزیه خوشه ای با روش neighbor-joining برخی از ژنوتیپ های استان های همجوار را درکنار هم قرار داد که نشان دهنده سازگاری ژنوتیپ های مختلف به شرایط محیطی هر منطقه می باشد. تجزیه هماهنگ اصلی نیز نشان داد که 3 مولفه اول در مجموع 75/26 درصد از کل تغییرات را توجیه می کنند، بنابراین روش تجزیه خوشه ای به عنوان بهترین روش برای ارزیابی تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپ های گل محمدی ایران با استفاده از داده های srap است. تجزیه واریانس مولکولی داده های srap بر اساس منشأ جغرافیایی نشان دادکه اختلاف بین گروه ها معنی دار است (fst = 0.09 و p < 0.001) و جریان ژنی مناسبی بین گروه ها وجود دارد. در مجموع نشانگر srap از کارایی لازم جهت تفکیک ارقام گل محمدی برخوردار بود. در نشانگر cpssr نیز از بین 25 جفت آغازگر مورد استفاده، 13 جفت آغازگر که تکثیر مناسبتری داشتند انتخاب شدند. تعداد آلل های تکثیر شده توسط هر کدام از این جفت آغازگرها دو عدد بود و میزان هتروزیگوسیتی مورد انتظار، محتوای اطلاعات چند شکل و شاخص شانون به ترتیب 1/0، 16/0 و 28/0 بدست آمد. دندروگرام داده های حاصل از نشانگر cpssr با استفاده از ماتریس شباهت جاکارد و روش upgma توانست ژنوتیپ ها را به سه گروه اصلی تقسیم بندی کند. تجزیه به مولفههای اصلی نشان داد که سه مولفه اول در مجموع74/61 درصد از کل تغییرات را توجیه مینمایند که به طور کلی تغییرات نسبتا مناسبی را توجیه کرده اند بنابراین به نظر می رسد که استفاده از هر دو روش تجزیه به مولفههای اصلی و تجزیه خوشه ای برای داده های نشانگر cpssr مناسب باشد. کلمات کلیدی: گل محمدی، تنوع ژنتیکی، cpssr،srap، ایران
زهرا طالبیان حسین زینلی
تیره labiatae به تعداد 258 جنس، 6970 گونه در دنیا و در ایران 44 جنس، 13 جنس تک گونه ای ،423 گونه و 127 گونه اندمیک دارد. جنس آویشن ( (thymus l. یکی از جنس های مهم این خانواده و متعلق به طایفه mentheae و زیر خانواده nepetoideae است. آویشن ها گیاهانی چند ساله، بوته ای یا بالشتکی با فرم افراشته، خوابیده یا خیزان و کرکدار هستند. به نظر می رسد منطقه غرب مدیترانه مرکز اصلی و مبدا پیدایش این جنس باشد. از میان گونه های آویشن 18 گونه از ایران شناسایی شده است که از این تعداد قبلا 14 گونه و زیر گونه توسط رشینگر گزارش شده بود. شناسایی گونه های جنس آویشن با مشکل مواجه بوده و به دلایل متعدد از جمله هیبریداسیون و تنوع ریخت شناسی موجود در گونه ها شناسایی و تعیین موقعیت تاکسونومیک گونه ها دشوار است. در این مطالعه سعی شده با بکار گیری صفات کلیدی که دارای ارزش تاکسونومیکی بالایی بوده و ارائه کلید جدید و مناسب تری برای شناسایی این گونه ها مشکلات مربوط به این جنس مرتفع گردد.بر این اساس هدف از این مطالعه تفکیک گونه های جنس thymus و تجزیه و تحلیل صفات مورفولوژیک و مرزبندی میان گونه ها به روش مورفومتریک و آناتومیک است.در این مطالعه 88 نمونه از نمونه های گیاهی موجود در هرباریوم دانشگاه تهران و اصفهان و هرباریوم مرکز تحقیقات منابع طبیعی و کشاورزی اصفهان و نیز گیاهانی که در فصل رویشی سال 90 و 91 جمع آوری گردید مورد بررسی مورفولوژیکی و آناتومیکی قرار گرفتند. قسمت هایی از برگ و ساقه نمونه های تازه را در محلول فیکساتور قرار داده و پس از آن برش گیری و رنگ آمیزی شد و با میکروسکوپ نوری مشاهده شدند. در مجموع 33 صفت ریخت شناسی شامل 20 صفت کمی و 13 صفت کیفی نظیر طول و عرض برگ، وجود یا عدم وجود کرک و غده روی ساقه برگ و گل، حاشیه برگ، تعداد رگبرگ جانبی در برگ، شکل برگ، سطح مقطع ساقه، رنگ گیاه، ارتفاع گیاه، طول گل آذین، طول گل، طول دمگل، طول کاسه گل، شکل کاسه، تعداد رگه در کاسه، شکل دندانه کاسه، طول دندانه لبه بالایی، طول دندانه لبه پایینی و .... در هر نمونه اندازه گیری شد. در مرحله بعد تمام داده های حاصل از اندازه گیری صفات مورفولوژیک به کمک نرم افزار ntsys نسخه 0/2 و تجزیه خوشه ای به روش upgma و معیار فاصله اقلیدسی گروه بندی شدند که تقریبا هر گروه متعلق به یک گونه بود. سپس گروه ها با استفاده از نرم افزار sas مورد تجزیه واریانس قرار گرفته و مقایسه میانگین بین گروه ها به روش دانکن انجام شد.
شهلا اشراقی محمد رضا هادی
گیاه صبرزرد یا شاخ بز با نام علمی aloe vera از خانواده liliaceae است. صبرزرد گیاهی با برگ های گوشتی و چندساله با لبه های خاردار است. ژل آلوئه ورا از دیر باز به طور موضعی برای درمان سوختگی های خفیف، آفتاب سوختگی ها، بریدگی ها، التهاب مخاط دهان، همچنین به عنوان مسهل در درمان یبوست و برخی از سرطان ها کاربرد داشته است. این ژل همچنین در صنایع غذایی و نیز آرایشی کاربرد دارد. این تحقیق به منظور بررسی اثر تنش شوری، اسیدسالیسیلیک و کودآهن بر صفات کمی و کیفی گیاه صبرزرد در شرایط گلخان? ای به صورت فاکتوریل درقالب طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. گیاهان تحت سه فاکتور شوری با هدایت الکتریکی3، 6، 9 دسی زیمنس برمتر، اسیدسالیسیلیک با غلظت های 0، 5/0، 1 میلیمولار و کودآهن در سه سطح 0، 5/1، 3 درهزار قرارگرفتند. تعداد تکرار در این آزمایش برابر 4 در نظرگرفته شد. پس از اعمال تیمارها برخی از پارامترهای رشدی و فیزیولوژیکی مانند تعداد، طول، عرض و قطر برگها، ارتفاع بوته، تعداد پاجوش، کلروفیلa، کلروفیلb، کلروفیل کل، کاروتنوئید، میزان پرولین و کربوهیدرات برگ، وزن ژل، درصدژل، ph ژل،ec ژل، عملکرد کل بوته، عملکرداندام هوایی، عملکرد ریشه وطول ریشه اندازه گیری شد. نتایج حاکی از آن است که شوری تأثیر بسیارمعناداری بر پارامترهای رشدی و فیزیولوژیکی دارد و به طورکلی با افزایش سطوح شوری برخی از این پارامترها به استثنای میزان پرولین وکربوهیدارت کاهش می یابند. همچنین از آنجا که با مصرف اسیدسالیسیلیک عملکرد بوته و وزن ژل افزایش یافت؛ مشخص شد که مصرف اسیدسالیسیلیک در شرایط تنش شوری به بهبود صفات رویشی و فیزیولوژیکی گیاه کمک کرده و مقاومت گیاه را افزایش داده است. به نظر می رسد که کودآهن نیز بدلیل استفاد? عنصرآهن در روند ساخته شدن کلروفیل موجب افزایش کلروفیل گیاه شده و به رشد و مقاومت بیشتر گیاه در شرایط تنش کمک کرده است. کود دهی آهن همچنین باعث افزایش عملکرد ریشه، وزن ژل، میزان پرولین و کربوهیدرات درگیاه شده است. نتایج کلی نشان داد که مصرف اسیدسالیسیلیک، کودآهن درشرایط تنش شوری موجب افزایش ارتفاع گیاه، قطربرگ، وزن ژل، کلروفیل، عملکردبوته، عملکرد اندام هوایی، عملکرد ریشه، پرولین و کربوهیدارت گیاه شده است.
حسین احمدی مهدی رحیم ملک
ایران دارای ذخایر ارزشمند ژنتیکی از بسیاری گیاهان دارویی می باشد. چنین تنوعی برای بهره برداری از برخی ژن های مهم در اصلاح گیاهان از اهمیت بالایی برخوردار است. نظر به اهمیت و کاربرد های مختلف گیاهان دارویی، امروزه بسیاری از تحقیقات علوم گیاهی به جنبه های مختلف کاربردی این گیاهان معطوف شده است. بابونه آلمانی (matricaria chamomilla)گیاهی علفی، یکساله و از تیره کاسنی است. این گیاه بومی منطقه مدیترانه بوده و برخی از محققین منشاء آنرا آسیا گزارش کرده اند. این مطالعه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی بابونه آلمانی در 21 جمعیت ایرانی و دو جمعیت اروپایی با استفاده از نشانگر مولکولی issr و برخی خصوصیات مورفولوژیک انجام گردید. مطابق با نتایج به دست آمده 10 آغازگر issr نوارهای چند شکل با الگوی نواری واضح ایجاد کردند. در مجموع 208 نوار ایجاد شد که از این بین 193 نوار، چندشکلی نشان دادند (78/92 درصد تنوع). نوارها با اعداد صفر برای عدم وجود نوار و یک برای وجود نوار امتیازدهی شدند. میزان تشابه ژنتیکی بر اساس ضریب تشابه (sm) 92/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از تجزیه ی خوشه ای و تجزیه به مولفه ها توانست ژنوتیپ های بابونه را به چهار گروه تقسیم کند. تجزیه واریانس مولکولی (amova) نشان دهنده تنوع درون گروه بیشتر(%98/58) در مقایسه با تنوع بین گروه (%02/41) بود. بر این اساس سه مرکز جمع آوری از ژنوتیپ های بابونه شامل مرکز، شمال غرب و جنوب شرق در نظر گرفته شد. بیشترین تنوع ژنتیکی مربوط به مرکز (25/0) و کمترین آن مربوط به جنوب شرق (054/0) بود. نمودار تجزیه خوشه ای، 23 ژنویپ بابونه آلمانی را بر اساس صفات مورفولوژیک به دو گروه تقسیم کرد. هم چنین همبستگی بین صفات مورفولوژیک و مولکولی در مطالعه حاضر وجود نداشت. در مجموع نتایج حاصل از نشانگر مولکولی issr در تلفیق با داده های مورفولوژیک نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای بین ژنوتیپ های بابونه آلمانی وجود دارد که می تواند برای برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.
ایران ایزدی سعدالله هوشمند
چکیده زعفران( crocus sativus) گیاهی معطر، چندساله، تک لپه ای و تریپلوئید (2n=3x=24) است. این گیاه عقیم بوده و و از طریق پیاز تکثیر می یابد. از مهم ترین مشکلات حفظ و بقای زعفران فرسایش ژنتیکی آن بوده و بهبود ژنتیکی و توزیع مواد گیاهی با کیفیت بالا یکی از بهترین راههای جلوگیری از این مشکل است. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، بیست و دو اکوتیپ زعفران از مناطق مختلف ایران در یک طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1389 از لحاظ صفات مورفولوژی و فیزیولوژی مورد ارزیابی قرار گرفتند. علاوه بر این اکوتیپ ها هشت اکوتیپ دیگر (جمعا 30 اکوتیپ) به وسیله 12 ترکیب آغازگری مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک نشان داد که تمامی صفات در بین اکوتیپ های مورد بررسی اختلاف معنی داری داشتند. مقایسات میانگین صفات با استفاده از آزمون lsd نشان داد که اختلاف میانگین های اکوتیپ بیشینه و کمینه در تمامی صفات در سطح احتمال 5 درصد معنی داری است. وراثت پذیری در تمامی صفات به جز وزن تر یک گل و کلروفیلb که دارای میزان متوسطی بودند، بسیار بالا بود. اکوتیپ های نیشابور- قیبد و خواف بیشترین میزان واکوتیپ های نیشابور-خوجان و نطنز متوسط میزان را در اکثر صفات مورفولوژیک داشتند. اکوتیپ های همدان و نیشابور- میانجلگه دارای حداقل مقدار در صفات وزن تر و وزن خشک بوته، تعداد سیخک و وزن تر یک گل بودند. اکوتیپ های همدان، نیشابور- میانجلگه، اصفهان و یزد حداکثر مقدار را در اکثر صفات فیزیولوژیک داشتند. هبستگی مثبت و بسیار معنی داری بین میزان کلروفیل کل و کارتنوئید و همچنین همبستگی منفی و معنی داری نیز بین ترکیب فنولی و مدت زمان سبز شدن وجود داشت. همبستگی منفی و معنی داری نیز بین میزان کربوهیدرات با صفات میزان کلروفیل a و b و کارتنوئید داشت. متوسط وزن خشک کلاله دارای همبستگی بالا و بسیار معنی داری با تمام صفات به جز ارتفاع گیاه ، تعداد سیخک در بوته، وزن تر یک گل و وزن تر یک کلاله داشت. بیشترین همبستگی، بین این صفت و صفات تعداد گل در روز، وزن تر کلاله در روز، مجموع وزن تر گل در روز، مجموع وزن تر کلاله در دوره، مجموع وزن تر گل در دوره، تعداد کل گل در دوره، مجموع وزن خشک کلاله وجود داشت. صفت وزن خشک کلاله با صفت فیزیولوژیکی ترکیبات فنولی دارای همبستگی منفی و معنی دار بود. مدت زمان تا سبز شدن گیاه با صفات تعداد برگ در بوته، متوسط تعداد گل در روز، وزن تر کلاله در روز، مجموع وزن تر گل در روز، مجموع وزن تر کلاله در دوره، مجموع وزن تر گل در طی دوره، تعداد کل گل در طی دوره همبستگی منفی و معنی داری نشان داد. نمودار درختی حاصل از گروه بندی اکوتیپ ها بر اساس صفات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی نشان داد که در این دندروگرام ژنوتیپ ها در شش گروه قرار میگیرند. نشانگر istr جهت بررسی تنوع ژنتیکی در بین و درون اکوتیپ های زعفران مورد استفاده قرار گرفت. از مجموع 12 ترکیب آغازگر istr استفاده شده تعداد 6 ترکیب که تکثیر و کیفیت مناسبی را در اکوتیپ ها نشان دادند انتخاب و در مراحل بعدی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمایش این ترکیبات آغازگری بر روی 90 نمونه، یک شکلی را نشان دادند که بیانگر عدم وجود تنوع ژنتیکی در بین و درون 30 اکوتیپ زعفران مورد آزمایش است که می تواند به دلایل تولید مثل غیر جنسی گیاه و سیر تکاملی آرام آن باشد. همچنین احتمال می رود که تمامی این جمعیت ها منشا یکسانی داشته اند و در اثر توزیع در مناطق با شرایط محیطی متفاوت و سازگار شدن با این شرایط این تنوع قابل ملاحظه در صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی آنها ایجاد شده باشد. کلمات کلیدی: زعفران، تنوع ژنتیکی، صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی، نشانگر istr
عذرا عرب بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی
گیاه دارویی سماق با نام علمی rhus coriaria l. متعلق به خانواده پسته، یک گیاه بومی ایران می باشد و سابقه طولانی در طب سنتی دارد. خصوصیت آنتی اکسیدانی در بسیاری از گونه های آن گزارش شده که در تعویق فرآیند پراکسیداسیون لیپید در روغن وغذا های چرب نقش دارد و برای بیماران دیابتی توصیه می شود. سماق از طریق پاجوش وقلمه تکثیر می یابد و تکثیر آن از طریق بذر با مشکل مواجه است؛ زیرا بذرهای این گونه فاقد قوه نامیه بوده و با تیمارهای مختلف هم قادر به جوانه زنی نمی باشند. کشت بافت گیاهی ، راه حلی برای جلوگیری از انقراض این گونه وتکثیر آن است. علاوه بر این، با توجه به اهمیت ترکیبات و آنتی اکسیدان ها، بررسی ترکیبات و فعالیت آنتی اکسیدان در این خانواده ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق تکثیر گونه سماق ایرانی با استفاده از بهترین ترکیب و غلظت هورمون های رشد، در محیط کشت بافت انجام شد. نتایج نشان داد که بهترین رشد و شاخه زایی مربوط به تیمار دارای هورمون های bap mg/l 1 ، naa mg/l 1/0 و ga3 mg/l 1 به همراه g/l 5/1 زغال فعال است که در مدت زمان 30- 25 روز انجام گرفت. بهترین غلظت هورمونی برای ریشه دهی، bap mg/l 1 و naa mg/l 1 به همراه mg/l 1 اسید آسکوربیک در محیط حاوی g/l 5/1 زغال فعال در مدت زمان 14- 20 به دست آمد. به دلیل فراوانی فنول موجود در سماق، حضور زغال فعال در تمامی مراحل کشت بافت الزامی بود. با توجه به اهمیت حفظ یکپارچگی ژنتیکی گیاهان باززا شده نسبت به گیاهان مادری، تنوع سوماکلونال با نشانگر srap با 10 آغازگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که گیاهان باززا شده تفاوت چندانی با گیاهان مادری ندارند و میزان تنوع سوماکلونال در آن ها کم است. بیشترین تعدا نوار در آغازگر m1e6 و بیشترین مقدار چند شکلی با 4/38% در همین آغازگر مشاهده شد. به نظر می رسد به دلیل اینکه نمونه-های باززا شده از ریز نمونه گره بودند میزان شباهت در آن ها بالا بود. مشاهده شدن میزان تنوع سوماکلونال موجود، احتمالاً مربوط به تفاوت ساختاری در محصول ژن و فعالیت ها بیولوژیکی است و تأثیر فنوتیپی چندانی ندارد. بررسی کلروفیل ها و کارتنوئیدها در برگ های سماق نشان داد که اختلاف معنی داری در غلظت کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کارتنوئیدها بین دو فصل مورد مطالعه وجود دارد. در انتهای فصل رشد سماق، برگ ها به همراه میوه ها قرمز می شوند، بنابراین میزان کارتنوئید که در آن مشاهده شد نسبت به کلروفیل بالاتر بود. در گیاه سماق میزان کل ترکیبات فنولی با توجه به منحنی استاندارد mg/gdw 04/ 95 برآورد شدکه با توجه به بررسی های انجام شده، نشان دهنده ی مقدار زیاد فنول در گیاه سماق می باشد. میزان فعالیت آنتی اکسیدانی با توجه به استاندارد bht در چهار غلظت 50، 100، 300 و 500 قسمت در میلیون به طور معنی داری افزایش یافت. به دلیل میزان آنتی اکسیدان و فنول بالا در سماق این فعالیت نسبت به استاندارد بیشتر بود. در مقدار فلاوونوئیدها و آنتوسیانین ها دارای اختلاف معنی داری بین زمان نمونه برداری و مقدار متفاوت طول موج ها بودند (05/0 >p). به طور کلی روند تغییرات در میزان ترکیبات فلاونوئیدی به طور چشمگیری نسبت به روند تغییرات در مقدار ترکیبات آنتوسیانینی متفاوت است که میزان آنتوسیانین در اواخر فصل رشد بیشتر بود و رنگ قرمز را در برگ ها ایجاد نمود. استفاده از روش های بیوتکنولوژی مبتنی بر کشت بافت به منظور تکثیر و افزایش توان ژنتیکی گیاهان دارویی و همچنین افزایش متابولیت های ثانویه، می-تواند بسیار کارآمد و از لحاظ تجاری سودآور باشد.
پریسا حیدری زاده مرتضی زاهدی
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر همزیستی میکوریزا و کیفیت نور بر خصوصیات رویشی و محتوای اسانس نعناع ایرانی اجراء گردید. بدین منظور ابتدا 40 ژنوتیپ نعناع جمع آوری شده از مناطق مختلف شمال، مرکز و جنوب ایران و متعلق به گونه های m. spicata، m. piperita و m. longifolia در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با دو تکرار در مزرعه تحقیقاتی چاه اناری دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفتند. ریشه جمع آوری شده گیاهان از لحاظ تعیین میزان همزیستی با قارچ های میکوریزا مورد بررسی قرار گرفتند و نیز صفات مورفولوژیک، زراعی و محتوای اسانس تولیدی در مرحله شروع گلدهی در طی دو سال اندازه گیری و ثبت شدند. سپس 3 ژنوتیپ برتر (از لحاظ خصوصیات مورفولوژیک و اسانس تولیدی) انتخاب و در گلدان های 20×10 سانتی مترکاشته شدند و در انکوباتورهای led حاوی نورهای قرمز، آبی، قرمز+آبی، سفید و همچنین نور فلورسنت با شدت نور 300 میکرومول فوتون بر مترمربع در ثانیه قرار داده شدند و خصوصیات مورفولوژیک، محتوا و اجزاء اسانس تولیدی گیاهان کاشته شده در مزرعه مورد ارزیابی قرار گرفت. محتوای کلروفیل-های a، b و کاروتنوئید و همچنین فعالیت آنتی اکسیدان های آنزیمی شامل کاتالاز، گلوتاتیون ردوکتاز، آسکوربات پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز در محیط های نوری مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. در مرحله سوم آزمایش، 3 ژنوتیپ مورد بررسی تحت تلقیح با 3 گونه قارچ میکوریزا شامل g. clarum، g. mosseae و g. etunicatum قرار گرفته و طی دو مرحله در انکوباتورهای ذکر شده با شدت نور 150 و 300 میکرومول فوتون بر متر مربع در ثانیه برای تعیین و مقایسه خصوصیات مورفولوژیک و اسانس تولیدی قرار داده شدند. نتایج تجزیه واریانس، تفاوت بسیار معنی داری را بین ژنوتیپ ها برای کلیه صفات مورد مطالعه نشان داد. به استثنای 2 ژنوتیپ، تمام ژنوتیپ ها دارای همزیستی با قارچ میکوریزا بودند و میزان کلونیزاسیون بین 4/1 تا 8/71 درصد متغیر بود. وزن خشک اندام هوایی در سال اول بیش از سال دوم بود و در طی هر دو سال، گونه m. piperita در رده اول قرار داشت. بیشترین وزن خشک در انکوباتورهای نوری مربوط به گونه m. piperita بود و نور آبی+قرمز موثرترین نور برای افزایش این صفت بود. در آزمایش اثرات متقابل نور و میکوریزا، قارچ g. etunicatum بهترین گونه برای افزایش وزن خشک و درصد کلونیزاسیون در هر سه ژنوتیپ نعناع و در هر دو شدت نوری بود و نورهای سفید و آبی+قرمز led موثرترین نورها و گونه m. spicata بهترین گونه در افزایش صفات مذکور بودند. نورهای سفید led و فلورسنت باعث افزایش محتوای کلروفیل و کاروتنوئید ژنوتیپ های نعناع شدند و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان در نورهای آبی و قرمز led افزایش یافت، به استثنای سوپراکسید دیسموتاز که حداکثر فعالیت را در نور فلورسنت نشان داد. همپنین فعالیت آسکوربات پراکسیدار در نور آبی led و فلورسنت بیشترین بود. گونه m. spicata بیشترین محتوای کلروفیل، کاروتنوئید و فعالیت آنتی اکسیدانی را دارا بود. محتوای اسانس در سال دوم در مقایسه با سال اول در تمام گونه ها افزایش یافت و در هر دو سال گونه m. longifolia برترین گونه در تولید اسانس بود. تحت انکوباتورهای نوری، گونه های m. piparita و m. longifolia بیشترین محتوای اسانس را تولید نمودند و به طور کلی تولید اسانس تحت نورهای led و به خصوص نورهای قرمز و آبی+قرمز به طور چشمگیری نسبت به مزرعه افزایش یافت. محتوای اسانس در شدت نور بالاتر نسبت به شدت نور پایین تر، بیشتر بود. نور قرمز بهترین نور برای افزایش محتوای اسانس شناخته شد. همچنین گونه قارچ g. mosseae و ژنوتیپ های قزوین و همدان برای این امر مناسب تر بودند. تجزیه ترکیبات اسانس در 3 ژنوتیپ متعلق به گونه های مختلف، 15 ترکیب در گونه m. spicata، 19 ترکیب در گونه m. piperita و 11 ترکیب در گونه m. longifolia را مشخص نمود. ترکیبات غالب در 3 گونه مذکور، به ترتیب شامل منتول (6/21 درصد)، منتول (8/32 درصد) و پولگون (2/63 درصد) بود. گونه m. longifolia به عنوان کموتایپ غنی از پولگون مشخص گردید.
احسان عسکری پرویز احسان زاده
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی توده های رازیانه در رژیم های مختلف آبیاری ، شناسایی مکانیسم های موثر در تحمل خشکی، ارائه ی راهکاری عملی برای غلبه بر آثار منفی خشکی، و معرفی رژیم آبیاری برتر در کشت این گیاه دارویی، طراحی و روی 12 توده رازیانه (ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، بیرجند، یزد، اردبیل، ابن سینا، کاشان، مشهد، بوشهر و اصفهان) و در سه مرحله ی آزمایشگاهی، گلدانی و مزرعه ای اجراء شد. آزمایش جوانه زنی در اتاقک رشد و با استفاده از محلول هایی از پلی اتیلن گلایکول در چهار سطح پتانسیل آب (0/0، 2/0-، 4/0- و 6/0- مگا پاسکال) انجام پذیرفت. در آزمایش گلدانی، آثار محلول پاشی اسید سالیسیلیک (سه سطح شامل صفر، 5/0 و یک میلی مولار) روی شش توده رازیانه (ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، بیرجند و یزد) در دو رژیم آبیاری (آبیاری پس از تخلیه-ی 35 و 75 درصد رطوبت قابل استفاده ی خاک) مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش مزرعه ای، آثار چهار رژیم آبیاری (آبیاری پس از تخلیه 35 و 55 و 75 و 85 درصد رطوبت قابل استفاده ی خاک) روی 12 توده رازیانه بررسی شد.
الهام قهساره اردستانی مهدی بصیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوه و امکان استقرار گونه های گون astragalus caragana،a. cyclophyllon و a. podolobus در دیم زارهای کم بازده زاگرس مرکزی برای جلوگیری از فرسایش و کاهش حاصلخیزی آن، کاهش هدر رفت آب و افزایش تولید علوفه با کیفیت بالا و در نهایت درآمد اقتصادی بیشتر برای بهره برداران و صاحبان اراضی در پنج مرحله جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله اول، به مطالعه مدل سازی آشیان اکولوژیک بالقوه اقلیمی گونه های گون مورد مطالعه با استفاده از داده های حضور و 22 متغیر محیطی در استان اصفهان با روش حداکثر آنتروپی پرداخته شد. نتایج نشان داد که اکثر زیستگاه های بالقوه با پتانسیل خوب این سه گونه گون در جنوب، جنوب غربی و غرب مراتع استان اصفهان پیش بینی شده است که تطابق خوبی با توزیع واقعی این سه گونه نشان داد. در مرحله دوم، بعد از مکان یابی زیستگاه های بالقوه سه گونه هدف به بررسی تأثیر روش و زمان کاشت بر گونه های گون و یونجه در عرصه طبیعی پرداخته شده است. باید به این نکته اشاره نمود که گونه یونجه معمولی (medicago sativa) در این پژوهش برای مقایسه با گونه های گون به عنوان کنترل آورده شده است. آزمایش عرصه ای در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی با گونه های گون و یونجه در دو تاریخ کاشت (پاییزه و بهاره)، دو روش کاشت (ساده و پیتینگ) در پنج تکرار در طی سال های زراعی 92-1391 و 93-1392 در منطقه فریدونشهر مورد مطالعه قرار گرفت. گونه a. podolobus گونه ای سازگارتر نسبت به سایر گونه های مورد مطالعه با توجه به شرایط آب و هوایی برای منطقه مورد نظر می باشد. با توجه به درصد استقرار در تابستان می توان اظهار داشت که کاشت پاییزه گونه a. cyclophyllon و کاشت بهاره دو گونه a. caragana (کاشت پیتینگ) و a. podolobus (کاشت ساده) موفق تر است. در مرحله سوم، به بررسی و مقایسه توانایی تثبیت نیتروژن گونه های گون و مقایسه آن ها با یونجه معمولی جهت تأمین نیتروژن مورد نیاز برای گیاهان در شرایط گلخانه پرداخته شد. در این بخش از گونه بروم گراس لطیف (bromus inermis) به عنوان گونه شاهد استفاده شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار اجرا شد. همچنین برای شناسایی میکروهم زیست های دی آزوتروف از گره های ریشه گونه های گون از آنالیز توالی 16s rdna جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد مقدار نیتروژن خاک های گلدان ها به خصوص در گونه یونجه معمولی به طور معنی داری (در سطح احتمال 5 درصد) بالاتر از نمونه کنترل بود. در مجموع چهار گونه باکتری همزیست دی آزوتروف های، stenotrophomonas maltophilia، hoeflea anabaenae، mesorhizobium tianshanense و m. temperatum از ریشه های گونه های گون استخراج و شناسایی شدند. در مرحله چهارم، به بررسی آثار حذف اندام های هوایی (شدت و تکرار برداشت) گونه های گون و یونجه معمولی بر روی تولید آن ها به منظور شبیه سازی شرایط چرا پرداخته شد. گونه های مورد مطالعه در گلدان های استوانه ای به ارتفاع 100 و قطر 20 سانتی متر در شرایط گلخانه کاشته شدند و در سطح های مختلف شدت و تکرار مورد برداشت قرار گرفتند. به طور کلی نتایج نشان داد که گونه های یونجه معمولی و astragalus caragana گونه های مقاوم به حذف شاخ و برگ و تکرار برداشت متوسط بودند ولی گونه های a. cyclophyllon و a. podolobus به شدت و تکرارهای برداشت حتی در سطح متوسط در اولین فصل رویش حساسیت نشان دادند. در مرحله پنجم، برای افزایش ماندگاری و استقرار بذور گونه های گون و یونجه در فصل پاییز به ارزیابی اثر تیمار تأخیر سبز شدن برای جلوگیری از سرمای زودرس در فصل پاییز بذرها با ماده آب گریز سپیولیت پلت شدند و همچنین ارزیابی اثر تسریع سبز شدن به علت عدم امکان عملیات کاشت قبل از گاو رو شدن زمین در فصل بهار و کمبود مقادیر بارندگی پس از این تاریخ، کاشت بذرها به همراه ماده جاذب رطوبت هیدروژل در دانشگاه صنعتی اصفهان در فضای باز به اجرا در آمد. نتایج نشان داد در بین گونه های مورد مطالعه گون و یونجه معمولی، تیمار پلت سپیولیت روی گونه یونجه معمولی زمان شروع سبز شدن نسبت به شاهد را به مدت طولانی تری در مقایسه با سایر گونه ها در فاز عرصه ای به تأخیر می اندازد و این ماده به عنوان ماده مناسب برای به تأخیر انداختن سبز شدن بذر این گونه ها مناسب می باشد، ولی تیمار هیدروژل نسبت به شاهد در چهار گونه مورد مطالعه از لحاظ آماری باعث اختلاف معنی داری برای تسریع در زمان شروع سبز شدن نشد.
الهام ولی حسین زینلی
چکیده ندارد.
شکوه مسعودیان خوزانی حسین زینلی
چکیده ندارد.
رسول محمدی حمید دهقانی
بابونه یکی از مهمترین گیاهان دارویی در عرصه تجارت جهانی است که کاربردهای متعددی در صنایع دارویی و آرایشی، بهداشتی دارد. به منظور مطالعه تنوع صفات زراعی، فیتوشیمیایی و عناصر غذایی در بابونه آلمانی 26 توده ژنتیکی از شهرهای مختلف استان خوزستان جمع آوری شدند. به علاوه 6 توده به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گرفت. ژنوتیپ های مورد نظر در قالب طرح حجیم شده با 6 شاهد و سه تکرار برای شاهدها کشت شدند. نتایج نشان داد که صفات مقدار اسانس، شاخص برداشت، عملکرد اقتصادی، تعداد گل در بوته، روز تا جوانه زنی و تعداد ساقه فرعی گل دهنده به ترتیب دارای بیشترین ضریب تغییرات فنوتیپی بودند. قابلیت توارث صفات همچنین نشان داد که صفات روز تا سبز شدن، روز تا شروع غنچه دهی، روز تا شروع گلدهی، تعداد گل در بوته، تعداد پنجه در بوته، وزن خشک 50 گل، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد اقتصادی نسبت به سایر صفات از قابلیت توارث عمومی بالاتری برخوردار بوده اند. در تجزیه رگرسیون قدم به قدم صفت عملکرد اقتصادی به عنوان متغیر تابع در مقابل بقیه صفات به عنوان متغیر مستقل صفات شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیکی وارد مدل شدند و در مجموع 1/98 درصد از تغییرات عملکرد اقتصادی را توجیه نمودند. نتایج تجزیه ضرایب مسیر بر روی مهمترین اجزای عملکرد گل نشان داد که صفات وزن خشک 50 گل، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیکی به ترتیب بیشترین اثر مستقیم را بر روی عملکرد اقتصادی داشته اند. بنابراین این صفات می توانند به عنوان یک معیار انتخاب در بهبود محصول برای رسیدن به حداکثر عملکرد بکار گرفته شوند. همچنین نتایج تجزیه به عاملها نشان داد که 6 عامل اصلی و مستقل در مجموع 3/84 درصد از تغییرات کل داده ها را توجیه نمودند. تجزیه خوشه ای بر اساس صفات مرفولوژیکی و فنولوژیکی همچنین نشان داد که 32 جمعیت بابونه در چهار کلاستر طبقه بندی شدند اما جمعیت ها در درون گروه ها متفاوت بود. نتایج حاصل از تجزیه عناصر غذایی، تنوع قابل ملاحظه ای را برای عناصر ازت و منگنز نشان داد. قابلیت توارث عناصر غذایی همچنین نشان داد که عنصر ازت (89/89%) و آهن (92/78%) به ترتیب بالاترین توارث پذیری عمومی را نشان داده اند. همچنین نتایج تجزیه خوشه ای بر اساس عناصر غذایی، 32 جمعیت بابونه را در 5 کلاستر طبقه بندی نمود. در نهایت نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای بر اساس عناصر غذایی و صفات مرفولوژیکی نشان داد که تنوع ژنتیکی از تنوع جغرافیایی تبعیت نمی کند.