نام پژوهشگر: مریم قاسمی مقدم
مریم قاسمی مقدم علی زاده محمدی
پژوهش حاضر به منظور تعیین نقش واسطه ای مثلث سازی در سبک های دلبستگی و کارکرد ازدواج زوجین ساکن در شهر قم انجام شد. روش: بدین منظور 200 نفر (100زن و 100مرد) ساکن در 4منطقه ی شهری قم به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به سوالات جمعیت شناختی و سه پرسش نامه ی سبک های دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور، مثلث سازی(با فرزندان و با نزدیکان) و سنجش عملکرد ازدواج، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ناایمن/دوسوگرا در زنان و مثلث سازی با فرزندان همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد در حالی که این رابطه در مردان دیده نشد. همچنین، میان سبک دلبستگی ناایمن/اجتنابی در زنان و مردان با مثلث سازی رابطه ای دیده نشد. میان دو نوع مثلث سازی و تمامی مولفه های کارکرد ازدواج، هم در زنان و هم در مردان، همبستگی منفی و معنادار دیده شد. در مثلث سازی زنان با فرزندان بالاترین میزان همبستگی با نمره ی کلی کارکرد ازدواج و در مثلث سازی با آشنایان بیشترین میزان همبستگی با مولفه ی خانواده و دوستان وجود داشت. در مثلث سازی مردان با فرزندان بیشترین میزان همبستگی با مولفه ی فرزندپروری و در مثلث سازی با آشنایان بیشترین میزان همبستگی با دو مولفه ی ارتباط و ابراز عاطفی دیده شد. در یافته های جانبی نیز مشخص شد که مثلث سازی با کودکان در سبک دلبستگی ناایمن/ دوسوگرا و فرزندپروری نقش واسطه ای ایفا نمی کند. بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش موید این است که کارکرد ازدواج تحت تأثیر مثلث سازی های زن و شوهر قرار می گیرد. بنابراین، می توان با لحاظ کردن این مورد در درمان های خانواده و زوج و نیز آموزش مقابله ی کارامد با تعارضات زناشویی به زوجین، میزان رضایت از ازدواج را افزایش داده و با تغییر سبک های دلبستگی ناایمن زوجین وآموزش شیوه های صحیح فرزندپروری به ایشان، عملکرد ازدواج را بهبود بخشید.