نام پژوهشگر: اصغر منصوری
اصغر منصوری سعید گراوند
معرفت در مثنوی مولوی و اوپانیشادها یکی از پراهمیّت ترین مفاهیم است. ماهیت این مفهوم در تفکّر عرفانی از سنخ شهود و مکاشفه است نه ظنّ و استدلال. معرفت شهودی در مثنوی مولوی و اوپانیشادها نقش بسیار مهمّی در رسیدن انسان به نجات دارد، برخلاف معرفت ظاهری (معرفت فروتر) که به امور و مسائل سطحی این جهان مادی مربوط است و در نهایت نتیجه آن گمراهی و سمساره است. به هر حال در مثنوی مولوی و اوپانیشادها رسیدن به نجات یک نوع تحوّل معرفت شناختی است که در ساحت تفکّر رخ می دهد نه در دنیای بیرون از خود انسان. لذا در هر دو سنت معرفت به دو گون? معرفت برتر (پارا جنانه) و معرفت فروتر (اَپارا جنانه) در جریان است که در قسمت معرفت برتر عوامل و موانعی در جریان سلوک پیش روی سالک قرار می گیرد. در هر دوی این آثار سالک طریق، با خودشناسی، پیروی از اولیاء حق، تهذیب و ریاضت تن و... قدم در وادی معرفت راستین می گذارد و در مقابل ممکن است صفات ناپسندی همچون؛ حرص، تکبر، خشم، غرور، پایبندی به امور دنیایی و بسیاری دیگر او را از چنین معرفتی بازدارند. بنابراین در هر دو سنّت برخلاف کثرت وجوه تشابه، وجوه اختلاف ناچیزی به چشم می آید از جمله؛ تفاوت در نوع ریاضت ها، کیفیت ذکر، نگرش بر شریعت در مقابل طریقت و غیره. از این رو پژوهش حاضر می کوشد با رویکردی مقایسه ای، معرفت و مسائل پیرامون آن را در سه فصل؛ معرفت در مثنوی معنوی مولوی، معرفت در اوپانیشادها، تطبیق و تحلیل، و در قالب وجوه تشابه و اختلاف گزارش های این دو متن، بدون هیچ گونه همانند سازی مورد بحث و بررسی قرار دهد.