نام پژوهشگر: حبیب اله جمشیدی نژاد
حبیب اله جمشیدی نژاد کوروش صفوی
چکیده الف. موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف) آموزش نگارش زبان، از مهمترین گام ها برای تسهیل ارتباط میان سخنگویان یک زبان است. زبان پدیده ای ذهنی با دوتظاهر و نمود مادی متفاوت، که یکی گفتاری و دیگری نوشتاری است. خط نیز مانند آوا ماده ای است که به نظام زبان تحقق فیزیکی می بخشد و از این نقطه نظر، نسبت زبان با خط همانند نسبت طرح یک قالی با صورت بافته شده آن است. باتوجه به بحث روابط مفهومی در سطح واژه درمعنی شناسی و بحث جناس درکتاب آرایه های ادبی می توانیم برای واژه های فارسی سه نوع امکان را از این منظر درنظر آوریم. الف. هم نامی شرایطی است که دو یا چند واژه به یک صورت نوشته می شوند و به یک صورت تلفظ می گردند، اما هیچ ارتباط معنایی قابل درکی با هم ندارند، مثلاً «دوش»]=دیشب[ «دوش»]=وسیله حمام[ «دوش»]=کتف[ «تار»]=تیره[ «تار»]=رشته نازک[ «کَنَف»]=حمایت[ «کنف»]=نوعی از الیاف[ «شانه»]=وسیله آراستن مو[ «شانه»]=کتف[، «شانه»]=جای تخم مرغ[. ب . هم نویسی شرایطی است که دو یا چند واژه به یک شکل نوشته شوند ولی تلفظ های مختلفی دارند که در واقع ناشی از ظاهر نشدن واکه های /a/،/e/،/o/ در نظام نگارشی زبان فارسی است. مانند "پر" [par/por]، "نبر"[nabar/nabor] و جز آن. پ. هم آوایی شرایطی است که دو یا چند واژه به یک شکل تلفظ می گردند اما به صورت های متفاوتی نوشته می شوند مانند "خوار/خار"، "غذا/قضا/غزا"، و جز آن. در طی سال ها معلمی، تجربه کرده بودم که به هنگام دیکته گفتن های کلاس های درس املا، نوشتن نمونه هایی نظیر"قانون گذار/ شکرگزار"،حیات/حیاط"، منصور/منثور"، قاضی/غازی" و جز آن همواره برای آموزش گیرنده پردردسر بوده و با اشتباهات پروقوعی همراه بوده است. براین مبنا و باتوجه به اینکه تاکنون تحقیقی با این هدف مشخص صورت نپذیرفته، برآن شدم تا به مسئله هم آوایی در نظام نوشتاری فارسی بپردازم. شکی نیست که نوشتار برای ثبت و نمایاندن گفتار ساخته شده است. در نظام نوشتاری زبان فارسی، برای برخی از آواها، بیش از یـک نویسه و حرف وجود دارد. دلیل اصلی آن این است که خط فارسی برگرفته از خط عربی و تمایـزات آوایی آن خط، در زبان فارسی"ارزش تقابلی" ندارند. این امر باعث شده تا مثلاً سه نویسـه"س"، "ص" و "ث" برای واج/s/ و برای واج/z/ نویسه های "ز"، "ظ"، "ض" و"ذ" و برای واج/t/ از دو نویسه "ت" و "ط" استفاده شود و الی آخر. باآگاهـی به این موضوع که هرواج در نظام آوایی هـرزبان درتقابل با واج های دیگر قرار می گیرد، نحو? ترکیب واج ها به روی محور هم نشینی می تواند به انتقال معنی از یک واحد زبانی به واحد دیگر منتهی گردد. با این حال، در نگارش واژه های هم آوا آنچه مهم است رابطه واج و نویسه نیست، بلکه پردازش ذهنی، بافت و هم آیی با واژه های دیگر است. گاه به دلایل مختلفی نظیر املای تاریخی، وام گیری و تحول درون دستگاه واجی زبان، سازگاری میان کاربرد نویسه ها و صورت های واجی یکدست نیست. برای نمونه، واژه هایی نظیر"خواب"، " خواهر" و جز آن از نویسه "و" برخوردارند، در حالی که این نویسه دلالت بر هیچ آوایی نمی کند. این مسئله و مسائلی از این دست سبب می گردد تا بتوان نگارش صورت های زبان را صرفاً به کمک یادگیری نویسه ها و قواعد هم نشینی آن ها، آموخت و آموزش داد. دراین تحقیق تصمیم گرفتم تا علاوه بر معرفی موضوع هم آوایی، دلیل و میزان وقوع آن را ردیابی و از طریق جمع آوری بافت های کاربردی و هم نشینی با واژه های دیگر و با ارائه راهکارهایی، کمکی هرچند ناچیز به آموزش آن ها در نظام نوشتاری فارسی کرده باشم. ب.مبانی نظری شامل مرور مختصری ازمنابع، چارچوب نظری، پرسش ها و فرضیه ها منابع اصلی مورد استفاده در این تحقیق، تحقیقات انجام شده درخصوص پدید? هم آوایی توسط محققین غیرایرانی نظیر، پالمر(1366)، جینون(2011)، کاتامبا(2006)، فیلد(2003)، جک وریچارد(2002)، یول(1996)، فالک(1978)، آنتیلا(1989)، بیسون(2006)، بارون ومکی لاپ(1975)، کاپلان(2001)، لوپکر(2005)، کرین(2006)، و دیگران می باشد. در زمینه منابع فارسی تحقیق، هرچند که در زبان فارسی، منبع معین و مشخصی که به این موضوع منحصراً پرداخته باشد، لااقل نگارنده مشاهده نکرد ولی به لحاظ مفهومی در بعضی فرهنگ لغت های انگلیسی به فارسی یا فارسی به فارسی و نیز کتاب های حوز? معنی شناسی ازجمله صفوی به آن اشار? گذرا گردیده است. در سنّت مطالعات ادبی و آرایه ها مبحث هم آوایی زیر عنوان "جناس لفظ" بحث می گردد که همه این منابع مستقیم یا غیرمستقیم مورد استفاده واقع گردیده اند. پرسش های مطرح شده در این تحقیق عبارتند از : الف. چگونه می توان در حوزه معنی شناسی فرایند هم آوایی واژه ها را توجیه کرد؟ ب. هم آوایی در زبان فارسی، از چه میزان وقوع برخوردار است؟ پ. برای آموزش واژه های "هم آوا" چه روش یا روش هایی مفید است؟ فرضیه های تحقیق نیز به این شرح می باشند : الف. شکل گیری هم آوایی در زبان فارسی منحصرا" ناشی از قرض گیری نیست. ب . فرایند هم آوایی در زبان فارسی سترون و غیر زایاست. پ. بافت و همنشینی با واژه های دیگر کاربردی ترین روش در آموزش واژه های هم آواست. پ.روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، جامعه موردتحقیق، شیو? گردآوری و تجزیه وتحلیل داده ها این تحقیق درچارچوب مفاهیم کلان زبان شناسی ساختگرا، راجع به پدید? هم آوایی در نظام نوشتاری فارسی انجام می گردد. روش مورد استفاده در تدوین این رساله با توجه به نوع رشته تحصیلی کتابخانه ای- توصیفی است. به این معنی که ابتدا واژه های هم آوا که در دوره فرهنگ فارسی معین ثبت گردیده اند به عنوان داده های تحقیق و بدون تجویز شخصی و با تمرکز بر جایگاه نخستین برای آواهایی که بیش از یک نویسه در نظام نگارشی فارسی دارند و به شش گروه به شرح زیر تقسیم می شوند؛ 1. نویسه های س،ث،ص برای/s/ 2. نویسه های ت،ط برای/t/ 3. نویسه های ز، ض، ظ، ذ برای/z/ 4. نویسه های ع، ء برای/,/ 5. نویسه های هـ، ح برای/h/ 6. نویسه های ق، غ برای/q/ استخراج شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز هم آواها را ازنظر خاستگاه به دو دسته کلی 1.هم آوایی ناشی از وام گیری 2.هم آوایی ناشی از تحول درون زبانی تقسیم و تحلیل کرده ایم . ت.یافته های تحقیق بررسی هم آوایی در نظام نوشتاری فارسی روشن می سازد که نمی توان نگارش صورت های زبانی را صرفاً به کمک یادگیری نویسه ها و قواعد هم نشینی آن ها آموخت و آموزش داد. همیشه نمی توان از هم نشینی واج ها به نویسه ها و یا برعکس رسید. در نگارش واژه های هم آوا آنچه مهم است رابطه واج و نویسه نیست، بلکه پردازش ذهنی، بافت و هم آیی با واژه های دیگر است. به عبارت دیگر، هر مدخل واژگانی در ذهن فرد یک صورت واجی و یک صورت خطی دارد و معنی، حاصل بازنمایی هردو شکل واجی و خطی است و ما طیفی از تولیدهای گوناگون یک واج را در قالب همان واج درک می کنیم. ث. نتیجه گیری و پیشنهادات از این تحقیق نتایج زیر حاصل گردیده اند: 1. مثل بسیاری از زبان های دیگر پدیده هم آوایی در زبان فارسی بررسی و سیاهه ای از واژه های هم آوا به صورت یکجا مدوٌن گردیده اند. 2. آشکار می شود که بیش از 90% مسئله هم آوایی در نظام نوشتاری فارسی به اختلاف در"ارزش واجی" نویسه ها باز می گردد. 3. به نظر می آید تنها راه آموزش واژه های هم آوا بافت و روابط هم نشینی با واژه های دیگر است. 4. هم آوایی ناشی از تحول درون زبانی غیرزایا و حداقل از1000سال پیش دوشکلی نوشتن واژه هایی همچون، خاست/خواست؛ خویش/خیش و جز اینها وجود داشته و مربوط به دهه ها و سده های اخیر نیست. 5. نمی توان نگارش صورت های زبان را صرفاً و منحصراً به کمک یادگیری نویسه ها و قواعد هم نشینی آن ها آموخت و آموزش داد و همیشه نمی توان از هم نشینی واج ها به هم نشینی نویسه ها یا برعکس رسید. چون در نگارش هم آواها آنچه مهم است رابطه واج و نویسه نیست، بلکه پردازش ذهنی، بافت و هم آیی با واژه های دیگر است . 6. انگار ما واج ها را به صورت پیش نمونه در ذهن خود ثبت می کنیم . به همین دلیل درک هرواج برحسب آوایی که شنیده می شود و می تواند با آن واج تطبیق داشته یا متفاوت باشد، بازهم تحقق می یابد. ما طیفی از تولیدهای گوناگون یک واج را در قالب همان واج درک می کنیم و هنگام نگارش تصمیم می گیریم که کدام شکل از نویسه های یک آوای واحد را به کار ببریم. یا نویسه ای را به کار ببریم که نماینده هیچ آوایی نیست. پیشنهاد می شود که: 1. در کتاب های درسی تحت عنوان" بیاموزیم" که حاوی نکته های املایی است برای واج هایی که در خط فارسی بیش از یک نویسه دارند(= هم آوایی ناشی از وام گیری) و برای نشانه های خطی که نماینده هیچ آوایی نیستند(=هم آوایی ناشی از تحول درون زبانی) "گروه واژه های" هم آوای پرکاربرد گنجانیده شود. 2. هنگام استخراج داده ها تمرکز برجایگاه آغازین بوده، هم آوایی با تکیه بر جایگاه میانی و پایانی نیز مورد بررسی قرار گیرد تا میزان و قوع و بسامد آن در هر سه جایگاه مشخص شود.