نام پژوهشگر: اسحاق معصومی

بررسی جایگاه و کارکرد شهرهای کوچک در توسعه ی منطقه ای (نمونه ی موردی داراب)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده جغرافیا 1391
  اسحاق معصومی   حسین یغفوری

در زمان حاضر یکی از چالش های اساسی دولت ها به ویژه در کشورهای در حال توسعه، سازماندهی ساختار فضایی مطلوب ملی است، به طوری که چنین ساختاری امکان تقسیم کارکردی، اقتصادی- اجتماعی متعادلی را در سلسله مراتب شهری و منطقه ای فراهم آورد. بر اساس تحولات سیاسی و اقتصادی جهانی به ویژه در نیم قرن اخیر منجر به بروز نابرابری های شهری و منطقه ای و مسائلی مانند مهاجرت های فزاینده در فضای ملی ممالک در حال توسعه شده و در نتیجه باعث از بین رفتن نظام های سنتی، کارکردهای سنتی شهرهای کوچک و منطقه ای در نظام ملی و منطقه ای و نیز ظهور پدیده برتری شهری در اکثر این کشورها گردیده است. چنین پیامدهایی در دهه های اخیر متولیان و تصمیم گیران برنامه ریزی شهری و منطقه ای را به سمت ضرورت تغییر نگرش های مفهوم توسعه و جهت گیری در ارتقاء کیفی آن - یعنی بازتوزیع عادلانه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در فضای ملی و منطقه ای رهنمون گشته است. برای نیل به این هدف، برنامه ریزان کلان این کشورها با بازساخت نقش های اقتصادی و اجتماعی شهرهای کوچک و میانی از طریق استقرار فعالیت های جدید و نیز احیای کارکردهای بالقوه و سنتی جهت گیری شده است. بررسی روندهای موجود نشان می دهد که در شرایط تمرکزگرایی جمعیت شهری در سطح کشور و همچنین شدت تمرکز و تجمع جمعیت شهری در استان فارس و وجود پدیده نخست شهری؛ تعدیل قطب گرایی و توسعه ی شهری و تمرکززدایی از شهر مسلط، از طریق راهکار تقویت شهرهای کوچک، اقدامی منطقی در جهت توسعه ی فضایی منطقه می باشد و در نتیجه راهبرد توسعه ی شهرهای کوچک می تواند به عنوان راهبرد محوری توسعه ی منطقه ای مورد توجه قرار گیرد. پایان نامه حاضر با عنوان بررسی جایگاه و کارکرد شهرهای کوچک در توسعه ی منطقه ای در قالب پنج فصل، نقش شهر داراب را به عنوان یک شهر کوچک، در توسعه ی اقتصادی منطقه و همچنین در توزیع فضایی جمعیت در سطح منطقه با استفاده از مدل های رتبه- اندازه، کشش پذیری، تاکسونومی عددی، ضریب آنتروپی و ضریب مکانی بیان می کند.