نام پژوهشگر: علی فقه مجیدی
علی فقه مجیدی حسن فرازمند
روند رشد و تکامل منطقه گرایی موجب شده است که بسیاری از کشورها به بهره برداری مناسب از امکانات اقتصاد جهانی تمایل زیادی نشان دهند. در عرصه نظام بین الملل نیز توجه دولت های ملی به سمت تشکیل اتحادیه ها و بلوک های اقتصادی و تجاری بیشتر شده است. از منظر اقتصادی، نظریه همگرایی به یک رشته سیاست هایی اطلاق می شود که محدودیت های تجاری و موانع و تبعیضات موجود بر سر راه روابط اقتصاد بین الملل را حذف و یا به حداقل ممکن کاهش دهد. در این راستا عوامل موثر بر تجارت دوجانبه، ایجاد اتحادیه پولی و سیاست های ارزی از اهمیت بالایی برخوردار است. اقتصاد کشورهای اسلامی نیز متأثر از تجارت و عوامل موثر است. تاکنون مطالعه ی منسجمی در مورد اثرات پول مشترک بر تجارت و عوامل موثر بر تجارت دوجانبه در کشورهای اسلامی صورت نگرفته است. از این رو، در این رساله به بررسی اثرات پول مشترک بر 49 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی (oic) در دوره 1990-2010، بر اساس الگوی جاذبه مبتنی بر عوامل جاذبه و دافعه تجارت دوجانبه پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که پول مشترک در قالب الگوی جاذبه قابل توجیه است، همچنین، تولید ناخالص داخلی، مرز مشترک، وجود اتحادیه های تجاری و پول مشترک اثر مثبت و معنی دار و تغییر پذیری نرخ ارز و فاصله بین کشور مبدأ و مقصد اثر منفی و معنی داری در توضیح جریان تجارت بین کشورهای اسلامی داشته اند. همچنین، در این پژوهش عوامل موثر بر انتخاب سیاست نرخ ارز در کشورهای اسلامی با تاکید بر تئوری oca و عوامل اقتصاد سیاسی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش بیانگر این است که عوامل oca و بخش های قابل مبادله بر انتخاب رژیم نرخ ارز در کشورهای oic تأثیر گذار هستند. در میان عوامل اقتصاد سیاسی ضریب بی ثباتی سیاسی از لحاظ آماری معنی دار است. علاوه براین، تولیدات صنایع کشورهای اسلامی ارتباط مثبت و معنی داری با شاخص های نرخ ارز واقعی ویژه صنعت در تعامل با تجارت دارد.