نام پژوهشگر: نعیمه حمزه مصطفوی

رابطه طهارت و معرفت در حکمت متعالیه صدرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1388
  نعیمه حمزه مصطفوی   زهره توازیانی

چکیده نظر به اینکه آیات و روایات بسیاری در متون اسلامی ، چه در قالب توصیه و چه در قالب توصیف ، بر رابطه طهارت نفس و معرفت تأکید می کنند و حکمت صدرایی نیز بر مبنای مشی خود در باب اتّحاد قرآن و برهان و عرفان به آموزه های دینی و کلامی تا حد زیادی عنایت داشته و در مباحث فلسفی خود در رابطه با مراحل شکل گیری معرفت بر اتحاد عقل و عاقل و معقول و حضوری و افاضه ای بودن علم در همه مراتب حکم کرده است ، بر این باور رفته که نفس در شائبه عدم طهارت از درک حضور غافل می ماند . به باور نگارنده درک این رابطه و تلازم میان طهارت و معرفت با شناخت صحیح نفس و معرفت میسر بوده است که ایجاد تصور صحیح طرفین آن رابطه ، به تصدیق آن می انجامد . زیرا وقتی حدوث جسمانی نفس و تجرد علم را با لزوم سنخیت عالم و معلوم در رابطه اتحادی عالم و معلوم برای حصول علم ، در نظر آوریم ، طهارت نفس جز به رفع هر گونه علاقه و پیوستگی با ماده متصور نخواهد بود و عامل این طهارت نیز خود نفس است . لذا هر آنچه به عنوان مقدمه در تحقق معرفت مطرح شود ، عامل طهارت نیز خواهد بود . بر این مبنا معرفت ابتدایی مستلزم طهارت است که با مقدمات و ابزارهایی چون اخلاق و عمل حاصل می شود . در این حال نفس آمادگی دریافت فیض معرفت از فیاض و عالم بالا را می یابد. به بیان دیگر در مسیر تحقق علم ، هم نفس باید تمرین داده شود و هم موانع باید رفع گردند تا آینه نفس از غلاف موانع خارج شده و زنگار آن زدوده ، آنگاه آماده دریافت حقایق شود . تنها در این شرایط ، عوامل تحقق معرفت می توانند موثر افتند. نکته لازم به تذکر آنکه ، از نظر حکیمانی چون ملاصدرا علم نیز از سنخ وجود است ، به تشکیک آن مشکک بوده و بر این اساس عمل و طهارت نیز اموری مشکک اند . بدین ترتیب با توجه به رابطه طهارت و معرفت در می یابیم که هر مرتبه علمی موجب طهارت عینی شده و هر درجه از طهارت نیز مقدمه مرتبه بعدی علم است تا در مراتب عالی و مقام وحدت نفس ، هر دو عین یکدیگر گردیده و به وحدت و عدم تعدد رسند.