نام پژوهشگر: فرزاد اکملی
فرزاد اکملی سعید کتابی
چکیده مطالعه حاضر به بررسی گفتمان های طنز در سه اثر ادبی فارسی شامل گلستان سعدی (1346)، رساله ی دلگشا (1387) و منظومه موش و گربه (1387) عبید زاکانی می پردازد تا راهکارهای ترجمه انتخابی مترجمان مطابق با موارد پیشنهادی نیومارک (1988) طبقه بندی و پربسامدترین موارد شناسایی شوند. تبدیلات ترجمه ای مطابق با الگوی ارائه شده از سوی کتفورد (2000) از یکدیگر مجزا شده و میزان بسامد آنها با یکدیگر مقایسه می شوند. در این مطالعه گفتمان های برگزیده طنز آثار فارسی بر مبنای طبقه بندی اشمیتز (2002) شامل طنز جهانی، طنز فرهنگی و طنز زبانی، دسته بندی شده، راهکارهای ترجمه ای تعیین و تبدیلات ترجمه ارائه می شوند و طی بررسی مقابله ای ارزیابی یافته ها و باخته های ترجمه طنز از منظر معناشناسی و نیز ساختار زبانی بر مبنای توضیحات مصححان آثار فارسی صورت می گیرد. یافته ها حاکی از آن است که ترجمه تحت اللفظی پرکاربرد ترین راهکار ترجمه در سه اثر و نیز سه مقوله طنز است. از نتایج چنین برآمد که تبدیلات ساختاری نیز پر بسامدترین تبدیلات در ترجمه می باشند. البته شایان ذکر است که تبدیلات ساختاری در ترجمه بدلیل تفاوت نحوی و دستوری زبان ها اجتناب ناپذیرند. تبدیلات رده ای به طبیعی نمایی ترجمه کمک کرده و تبدیلات طبقه در مواردی که ایجاز خود ابزار ایجاد طنز بوده است و واحد های زبانی کوتاه زبان مبداً با واحدهای بلندتر ترجمه شده اند نشان از یافته های ترجمه از منظر معنایی و تا حدی باخت ترجمه از نظر ساختاری دارد. در رابطه با راهکارهایی که منجر به یافته یا باخته در ترجمه می شوند، این موضوع حائز اهمیت است که در زمانی که معادلات فرهنگی، تحلیل اجزاء در کنار ترجمه تحت اللفظی بکار گرفته شده اند، کمترین باخت از نظر معنایی صورت گرفته است.