نام پژوهشگر: مطهره آخوندی
مطهره آخوندی عبداله گیویان
در پژوهش پیش رو مفهوم معشووق در ترانه های تیتراژهای سریال نمایشی سیما و موسیقی مردم پسند(نهضت واسوخت) در دهه 80 و با هدف «شناخت مفهوم معشوق »در فرهنگ مسلط و فرهنگ عامه پسند مورد مطالعه قرار گرفته است. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است مفهوم معشوق در ترانه های عاشقانه تیتراژ سریال های نمایشی سیما در دهه اخیر چگونه تصویر شده است؟ و همچنین معشوق در ترانه موسیقی واسوخت چگونه نشان داده شده است؟ همچنین این تحقیق درصدد پاسخ به سوال تطبیقی دیگری نیز است؛ «وجوه شباهت ها و تفاوت های این مفهوم محوری در ترانه های تیتراژ سریال های نمایشی سیما و موسیقی مردم پسند چیست؟». چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریه «عشق سیال» باومن، و «رابطه ناب» گیدنز بنا شده است. داده ها در این تحقیق با بررسی ترانه هایی که روایت عاشقانه را در تیتراژها و موسیقی نهضت واسوخت بیان می داشتند، گردآوری شده و ابزار تحلیل داده ها روش نشانه شناسی است. نمونه گیری پژوهش هدفمند و واحد تحلیل آن ترانه داده ها نشان می دهند که عشق نیز امری روزمره و مدرن شده است. این روزمره شدن عشق، با آموزه هایی که جهان معنایی فرهنگ ایرانی از عشق بیان داشته است، متفاوت است. عشق نامیرا، عشق والا، عشق همیشگی با مفاهیمی که عاشق از خود در ترانه تیتراژ ها بروز داده است هماهنگی دارد. در صورتی که در موسیقی عامه پسند دایره معنایی زندگی روزمره را در بر میگیرد، روزمره شدن عشق، ملموس و تجربی و انتفاع در رابطه را بیان می دارد. با متفاوت شدن جهان زیست معنایی، عملا کارکرد هایی که عشق در جهان پیش از مدرن ایفا می کرده است، اکنون در قالب رابطه عاشق و معشوق جوابگو نیست. در تتیراژها، مفهوم عشق را در لایه های معنایی استحاله شده و آن را از دریچه تجربه شخصی و ملموس ساختن به دور ساخته آنگونه که اسطوره سازی در دنیای مدرن، نقش ایفا می کند. مفهوم عشق را در هاله ای از ابهام باقی می ماند.